Get Mystery Box with random crypto!

#هرزه_کوچک_یک - لخت شو دخترم، اونجا تو به اقا نشون بده. از خ | شیطان مونث

#هرزه_کوچک_یک

- لخت شو دخترم، اونجا تو به اقا نشون بده.

از خجالت لپ هاش گل انداخت و با گیجی گفت:
- چی؟

-میگم شورتو شلوارتو در بیار اقا نازتو ببینه.
آقا میگه هیچ دختری نتونسته منو تحریک کنه من گفتم تو میتونی بکش پایین ببینه چقدر کلوچه ای و سفیده.

با استرس گفت:
- ولی مامان...

- هیس بیا اینجا ببینم، مگه نمیگم لخت شو؟
الان پسر حاجی فک میکنه از این دختر بی دست و پاهایی.

مامانش همین طور که غر می زد شلوار و شورت دختر رو پایین کشید.

دختره هینی کشید و خواست دستش رو بزاره جلوش که مامانش مانع شد و گفت :
- ببین پسر حاجی همون چیزی که گفتم تپلی و سفید.

با دیدن نازش چشمام برق زد و گفتم:
- بخوابونش رو تخت بگو پاهاشو باز کنه ببینم آکبنده.

دختره خواست فرار کنه که مامانش دستش رو گرفت و به زور روی تخت خوابوندش.

بدنش ریزه میزه اما پر بود.
سعی کرد مامانش رو کنار بزنه و اشکش هم دراومده بود.

- مامانی... ولم کن من نمیخوام.

مادرش که کاملا مشخص بود یه زن بی اعصابه با پشت دست کوبید روی دهن دختر و تشر زد:
- مگه خواستن نخواستن تو مهمه؟ بده کمرتو بالا ببینم.

به زور بین دست و پا زدن دختر، روی تخت خوابونش و پاهاش رو کامل از هم باز کرد.

- بیا پسر حاجی.
بیا خوب نگاه کن و بگو ببین این هلوی صورتی چند میارزه.

دخترش زیادی بچه می زد اما سینه و باسن خوشفرمی داشت که انگار دست هات رو از دور برای لمس کردنشون صدا می زد.

جلو رفتم و پرسیدم:
- چند سالشه دخترت؟

دستش رو به واژنش رسوند و همونطور که بازش می کرد، جواب داد:
- چهارده سالشه بلاگرفته.
https://t.me/joinchat/F6s2A4ITWxgyMTY0
https://t.me/joinchat/F6s2A4ITWxgyMTY0