Get Mystery Box with random crypto!

- هی پدرسوخته #ممش منو نخور! آریو با اخم به دخترکم خیره شده ب | شیطان مونث

- هی پدرسوخته #ممش منو نخور!

آریو با اخم به دخترکم خیره شده بود که دو لپی شیر میخورد و توجهی هم به خشم عموش نداشت.

- چرا داری از اموال من بهش میدی بخوره آخه؟
من اینجا دهنم آب افتاده و انصفافه اون هشتاد وپنجای نازنین تو دهن این بچه مچاله بشن؟!


جوابی ندادم.
با خنده به آریو خیره شده بودم که به زور می خواست نیاز رو از سینه م جدا کنه.

- د ول کن توله سگ، نخور انقدر تموم شد.

آریو حرص میخورد و نیاز با اخم به صورت عموش چنگ زد و غرغر کرد:
- ماما... ممش...

یه چشم غره هم رفت که خندم رو بیشتر کرد.
آریو نگاهی به خندم و گفت:
- مال و اموالمو صاحب شده و توام میخندی؟

با لبخند سری تکون دادم که دستش رو بند یقه ی لباسم کرد و از روی سی.نه م کنار زد.

- اصلا دو نفری شیر میخوریم.

اما قبل از این که بهم نزدیک بشه، نیاز دستش رو روی سی.نه م گذاشت.

آریو کلافه داد زد:
- ای بر پدرت که پدر منو درآوردی شبه جمعه ای!

اون دوتا بهم چشم غره می رفتن و منم بهشون می خندیدم.
تا بالاخره آریو موفق شد دست نیاز و پس بزنه، سرش رو به سینه م نزدیک کردو...
https://t.me/joinchat/2ehxeY7caS4xN2Fk

آریو مردی که ناتوانی جنسی داشت و به هیچ زنی نزدیک نمی شد اما #بیوه_برادرش کاری کرده که به برادر زادش موقع شیرخوردن هم حسادت میکنه
#بی‌حیاجلوبچه‌‌میرن‌روهم‌وخاکبرسری