2021-07-29 07:22:10
#کوچولو_هات
#پارت_199
سرد گفت:
_ پاهاتو باز کن
ملتمس گفتم
_ اما اخه.....
#دستش رو دماغش گذاشت و با تحکم گفت
_ هیش فقط کاری رو که میگم انجام بده
دلم نمیخواد صداتو بشنومم
#پاهام شل کرد
اونم شورت و شلوارمو از پام خارج کرد
#پاهامو بهم چفت کردم تا ب*شتم کمتر تو دیدش باشه
ما تو شرکت بودیم
هر آن ممکن بود یکی اون در کوفتی باز کنه و منو #لخت روی میز تیام ببینه
_ پاهات باز کن و بزار دو طرف میز
_ چی؟؟
#ضربه محکمی بالای ب*شتم نشوند که از درد تو خودم جمع شدم
_ با هر بار چی که میگی و ادعای نفهمی میکنی یه #اسپک نوش جون میکنی
_ تیام تو شرکتیم اگر کسی اون در....
دوباره #سیلی محکمی روی بهشتم زد
اینقدر محکم بود که صداش تو فضای اتاق میپیچید
_ من ازت توضیح خواستم ؟؟
کاری که گفتم رو انجام میدی.
به اجبار پاهامو با خجالت از هم #باز کردم.
سمت پرونده ای که براش آورده بودم رفت.
این حالت اصن راحت نبودم
اینکه میدونستم ممنوعه ترین نقطه #بدنم تو دیدشه باعث میشد بدنم داغ بشه
پرونده رو باز کرد و خودکاری برداشت و
پرونده رو جلو اورد و لای چاک ب*شتم گذاشت
با صدای لرزونی که به خاطر #تحریک شدنم بود لب زدم
_ تیام داری چیکار.....
پرونده رو اروم حرکتی داد که نفسم رفت
این دیگه چه #تنبیه ای بود؟؟
_ گفتی چه صفحاتی؟؟
https://t.me/joinchat/QDU7LaQxhtGzijih
https://t.me/joinchat/QDU7LaQxhtGzijih
تو شرکت تنبیهش میکنه و با خودکار جلوی منشی ارضاش میکنه https://t.me/joinchat/QDU7LaQxhtGzijih
https://t.me/joinchat/QDU7LaQxhtGzijih
بلوط دختری #هات و #وحشی که بیماری قلبی داره و بعد از مفقوط شدن پدر و مادرش مجبوره پیش پسر عموش زندگی کنه.
شایان که عاشق بلوطه و با نقشه وارد زندگیش شده سعی داره کم کم گرایششو که #دارکه بهش تحمیل کنه، اما با ورودش به شرکتی که قراره انتقام کشته شدن خانوادشو از رییسش بگیره.
غافل ازینکه تیام #ددیه و ....
https://t.me/joinchat/QDU7LaQxhtGzijih
https://t.me/joinchat/QDU7LaQxhtGzijih
1.6K views04:22