کانال رسمی سایت شعر ناب

2022-02-14 14:31:46 کسی پای دلم را ابتدای راه می‌گیرد
زبانم در ادای بای بسم الله می‌گیرد !

نمی‌دانم خوشی‌هایم چرا اینقدر کوتاه است
چرا هرگاه می‌خندم، دلم ناگاه می‌گیرد؟

چرا وقتی پلنگ من هوای آسمان دارد
همیشه ابر می‌آید، همیشه ماه می‌گیرد؟

خزان می‌خیزد و با پنجه‌های خشک و چوبینش
گلوی سبزه را در بطن رستنگاه می‌گیرد

دلم در حسرت بالاترین سیبِ درخت توست
ولی دستم به خار شاخه‌ای کوتاه می‌گیرد

تو در بالاترین جای جهانی ماه من، اما
چرا چشمم سراغت را ز قعر چاه می‌گیرد؟!

#محمدرضا_طاهری

#سایت_ادبی_تخصصی_شعر_ناب
sherenab.com
#کانال_سایت_تخصصی_شعرناب

@sherenabcom باز کردن / نظر دهید

2022-02-13 08:13:29 آوای صبح

در صدای توست

شنیدنت مرا به خیر ؛؛؛

#لیلا_مقربی

#سایت_ادبی_تخصصی_شعر_ناب
sherenab.com
#کانال_سایت_تخصصی_شعرناب

@sherenabcom باز کردن / نظر دهید

2022-02-11 14:04:06 با استعانت از درگاه ایزد منان و با همت مدیریت محترم سایت ادبی شعر ناب چهارمین کتاب گروهی زخم قلم چاپ شد .
این کتاب مجموعه اشعار شاعران خوب سایت شعر ناب است .
زخم قلم ۵ نیز در دست چاپ است . کسانی که مایلند کتاب فردی و یا گروهی چاپ کنند ؛به مدیر ویراستاری پیام خصوصی بدهند .
ویرایش اشعار، نقد خصوصی ، آموزش عروض و قافیه ، آموزش داستان نویسی و ...از جمله خدماتی است که زیر نظر اساتید مجرب سایت انجام می شود .
با ما در ارتباط باشید .
#سایت_ادبی_تخصصی_شعر_ناب
sherenab.com
#کانال_سایت_تخصصی_شعرناب
@sherenabcom باز کردن / نظر دهید

2022-02-09 21:21:10 به دست شعله های شمع دادم دامن خود را
مگر ثابت کنم پروانه مسلک بودن خود را

اگر تقدیر، تن دادن به فرمان زلیخا بود
همان بهتر که دست گرگ می دیدم تن خود را

تو را ای عشق از بین هوس ها یافتم آخر
شبیه آنکه در انبار کاهی سوزن خود را

اگر این بار رو در رو شدم در آینه با خود
به آهی محو خواهم کرد تنها دشمن خود را

بگو با آسمان بغض دار پیرهن از ابر
برای گریه کردن پاره کن پیراهن خود را

به امّیدی که شاید بگذری از کوچه ام یک شب
به در آویختم فانوسِ هر شب روشن خود را

#میلاد_حبیبی

@sherenabcom باز کردن / نظر دهید

2022-02-09 21:20:13 درخت‌ها همه عریان شدند، آبان شد
و باد آمد و باران گرفت و طوفان شد

نیامدی و نچیدی انار سرخی را
که ماند بر سر این شاخه تا زمستان شد

نیامدی و ترک خورد سینۀ من و... آه
چقدر یک‌شبه یاقوت سرخ ارزان شد

چقدر باغ پر از جعبه‌های میوه شد و
چقدر جعبۀ پر راهی خیابان شد

چقدرچشم ‌به راهت نشستم و توچقدر
گذشتن از من و رفتن برایت آسان شد

چطور قصه‌ام اینقدر تلخ پایان یافت؟
چطور آنچه نمی‌خواستم شود، آن شد؟

انار سرخ سر شاخه خشک شد، افتاد
و گوش باغ پر از خندۀ کلاغان شد

#پانته_آ_صفائی

#سایت_ادبی_تخصصی_شعر_ناب
sherenab.com
#کانال_سایت_تخصصی_شعرناب

@sherenabcom باز کردن / نظر دهید

2022-02-09 21:18:53 در این محاکمه تفهیم اتهامم کن
سپس به بوسه‌ی کارآمدی تمامم کن

اگرچه تیغ زمانه نکرد آرامم،
تو با سیاست ابروی خویش رامم کن

به اشتیاق تو جمعیتی‌ست در دل من
بگیر تنگ در آغوش و قتل عامم کن 

شهید نیستم اما تو کوچه‌ی خود را
به پاس این همه سرگشتگی به نامم کن 

شراب کهنه چرا؟ خون تازه آوردم
اگر که باب دلت نیستم حرامم کن 

لبم به جان نرسید و رسید جان به لبم
تو مرحمت کن و با بوسه‌ای تمامم کن 

 #علیرضا_بدیع

#سایت_ادبی_تخصصی_شعر_ناب
sherenab.com
#کانال_سایت_تخصصی_شعرناب

@sherenabcom باز کردن / نظر دهید

2022-02-04 15:11:01 پرسیده اند بچه محل ها که، یارِ توست؟
این با همه غریبه از ایل و تبارِ توست؟

فورا جواب داده ام آری و بعد از آن
این کوچه سخت عرصه ی گشت و گذار توست

هر شب یکی به پنجره ام سنگ میزند
تنها منم که با خبرم کار، کارِ توست

هر شب تویی که منتظری تا ببینی ام
هر شب منم که دغدغه ام انتظار توست

در مستی ام همیشه مراعات کرده ام
امشب ولی بهانه ی من، افتخارِ توست

جز این ندیده رقصِ مرا، چشمِ روزگار
این اتفاق، معتقدم شاهکارِ توست

با من بیا که گم نکنم راه خانه را
امشب زمین کج است و زمان در مدارِ توست

با پوششت مخالفم، اما موافقم
با اینکه اعتبارِ تو در استتارِ توست

مقصود من به ساحتِ ممنوعه ات قسم
بی اختیار دستِ دلم بی قرارِ توست

این از خودم غنی تر و از من عزیزتر
این شعرِ تر که میشکفد یادگارِ توست

هر شب یکی به پنجره ام سنگ میزند
تنها منم که با خبرم کار، کارِ توست!!!

#مجتبی_سپید

#سایت_ادبی_تخصصی_شعرناب
sherenab.com
#کانال_سایت_تخصصی_شعرناب

@sherenabcom باز کردن / نظر دهید

2022-02-04 15:06:09 شاعری با واژه های خیس باران می فروخت
در میان سفره ی دل لقمه ی جان می فروخت

دوره گرد کوچه ی تاریک گیسوی تو بود
خواب در بازار شبهای پریشان می فروخت

مست از پرچین باغ چشم هایت می پرید
باغ چشمانت به او انگور ارزان می فروخت

بر گسل های نگاهی سست می لرزید و بعد
قصر زیبای دلش با خاک یکسان می فروخت

آیه ی اشک تو نازل می شد و پیغمبری
با ترازوی دو چشمت نور ایمان می فروخت

می گذشت از جاده باریک احساسی غریب
مشقِ پل می کرد با عقلی که عرفان می فروخت

#رضا_قربانی

#سایت_ادبی_تخصصی #شعرناب
sherenab.com
#کانال_داستان_کوتاه_نابک
@naabak_nab باز کردن / نظر دهید

2022-02-04 15:05:12 فرصت بِده که حال و هوایم عوض شود
پای بلوغ ، شکل و صدایم عوض شود

تنگ ِغروبم از دمِ یک شعر بُگْذران
تصویر و وزن و حرف و هجایم عوض شود

من شاهدِ صلیبِ مسیحم ، حلالْ کن !
یا که حرامْ کن ! که بلایم عوض شود

دارم کلافه می شوم از "من" که در میقات_
هِی سعی می کند که صفایم عوض شود

باید به تارهای گلو چنگ می زدی
شاید که صوت و نای و نوایم عوض شود

اَطوارِ شاعرانه نمی ریزم ای گلم !
وا شو ! بخند ! عطر و اَدایم عوض شود

من لات ِسرشکسته ی یک سیب ِسرکش ام
حوا ! تلاش کن که هوایم عوض شود

#محمدحسین_افشار
#تو_دانه_ی_اول_اناری_باران
#سایت_ادبی_تخصصی #شعرناب
sherenab.com
#کانال_داستان_کوتاه_نابک
@naabak_nab باز کردن / نظر دهید

2021-12-17 13:33:17 تو نیستی ،سراسر من درد ميكند
تا رج به رج پيكر من درد ميكند

ديگر غريبه اي براي واژه هاي شعر
حتي خطوط دفتر من درد ميكند

هي مي نويسم از تو و هي پاك ميكنم
از بس تن نحيف باور من درد ميكند

در حسرت يك بوسه از لب های گرم تو
لب هاي سرخ معجزه گر من درد ميكند

انقدر صبر کرده ام در بر بگیرمت
دندان روی ِجگرِ من درد می کند

حالا كه پيش چشم تو آغوش من كم است
اغوش گرم و شعله ور من درد ميكند

دیگر وصال بین من و تو ممکن نمی شود
شاید كه ذهنِ اجابت گر من درد مي كند

#مريم_عرفانيان
بادرود برروان شاعره بانو نجمه زارع
ردیف از اشعار ایشون اقتباس شد
#سایت_ادبی_تخصصی_شعرناب
sherenab.com
#کانال_سایت_تخصصی_شعرناب
@sherenabcom باز کردن / نظر دهید