Get Mystery Box with random crypto!

#پاسخ_به_شبهات 159 بخش اول «جنایات انکار ناپذیر مسلمانان به ن | پاسخ به شبهات دینی

#پاسخ_به_شبهات 159 بخش اول

«جنایات انکار ناپذیر مسلمانان به نام اسلام»

شکی نیست که در طول تاریخ، جنایات بسیاری به دست مسلمانان صورت گرفته است، از این رو در این پست به نسبت میان این جنایات با اصل اسلام می‌پردازیم.

برای توجیه این جنایات، برخی اصل وقوع جنایت را به دلیل شواهد ضعیف تاریخی انکار می‌کنند، برخی دیگر جنایت بودنِ این وقایع را انکار می‌کنند و سعی در توجیه آن، با عقل و خرد دارند و قسم آخر، جنایت بودنِ وقایع را می‌پذیرند ولی جنایت‌کاران را مسلمان‌نما می‌دانند نه مسلمان واقعی و پرورش یافته‌ی مکتب اسلام.

هر کدام از این اقسام، خود مجال‌هایی در برخی موارد دارد، ولی ما فرض را بدتر از سه فرض فوق مطرح می‌کنیم تا جای اشکال‌تراشی کمتر باشد، بر فرض که جنایات به حسب ادله‌ی تاریخی قابل استناد، رخ داده و باز هم شاهد چنین جنایاتی در گوشه‌های عالم هستیم، نیز جنایت بودن آنان را هم می‌پذیریم و در سدد توجیه عقلی و فطری آنان بر نمی‌آییم و سپس آنان را مسلمان‌نما نیز نمی‌دانیم و سعی در اخراج آنان از دایره‌ی اسلام نخواهیم داشت.

باز هم تقسیم دیگری در اینجا مفروض خواهد بود، آیا این جنایات مسلّم مسلمانان، از تعالیم اسلامی برخاسته و یا بیگانه از اسلام است. همانند پدری که مقید به دستورات دینی است و خود را بسیار متشرّع می‌داند، ولی مردم از زبان او در آزار هستند، این گناه او، در دین صریحاً نفی شده است.

این قسم روشن است که به اسلام ضربه‌ای نمی‌زند، زیرا اسلام، ضامن عصمت و پاکی کامل مسلمانان نیست و از هر انسانی ممکن است خطایی سر بزند، گرچه این مسلّم است که گناهان مسلمانان، چهره‌ی اجتماعی اسلام را تخریب می‌کند ولی ممکن است چیزی تحت شرایطی، چهره‌اش تخریب شده باشد ولی در عین حال حق هم باشد، مانند مظلومی که تهمت‌های بسیاری به او وارد شده و اکثراً به او ظنین هستند ولی در عین حال حق با اوست. (پس این قسم با حقاینت اسلام سازگار است.)

اما قسم دیگر برخی از اعمالی است که جنایت تلقّی می‌شود و مستقیماً یا برداشت از تعالیم دینی و اسلامی شده است. (مانند جنایات جنگی گروهک‌های تروریستی مسلمان، که کم‌تعداد هم نیستند) در این‌جا مدافع‌نویسان اسلامی سعی در توجیهات گوناگونی دارند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:‌

۱. برداشت‌های آنان، برداشت‌های خطایی است و برداشت درست نزد ماست. (نوعاً مذاهب اسلامی و سایر مذاهبِ درون هر دینی، این گونه همدیگر را رد می‌کنند.)

۲. (اگر نتوانستند به برداشت تمامش کنند و گویا اصل دین آن را گفته) سعی در انکار آن واقعیتِ دینی دارند که تا همین چند سال اخیر، از مسلّمات دینی دانسته می‌شده، مثلاً برخی سنگسار را (به هر دلیلی) نمی‌پسندند، از این رو تلاش می‌کنند که تمام آیات و روایات آن را به نوعی رد کنند تا سنگساری که از مسلّمات بوده، به کلّی زیر سوال رود.

۳. عدّه‌ای در تلاش‌اند که اسلامی را با ساز و کار متفاوت ارائه دهند تا اصلاً این موارد در اسلام نیاید، مثلاً روایات را به دلیل اختلافاتی که در آن هست، به کلّی کنار می‌گذارند، یا تفاسیر بسیار آزاد از قرآن می‌کنند و یا اخلاق را مقدم بر دین می‌دانند و هر چه را مخالف منطق و عقل جمعی بوده را کنار می‌گذارند، حتی اگر از دین باشد، لذا به تجدّدگرایی و نواندیشی در دین افتادند.

۴. گروه آخر (اگر گروه آخر باشند) وقتی تمامی راه‌های پیشین را ناکارآمد دانستند ولی باز هم علاقه‌ای قلبی به دین و گرایشات مذهبی در خود احساس کردند، تنها جنبه‌ی باطنی و معنوی دین که آرامش به انسان می‌دهد را گرفته و ما بقی را رها می‌کنند. از این رو به گونه‌ای به گوهر دین که معنویت است پایبندند و اعمال و اعتقادتش را همانند شاخه‌هایی زائد یا فعلاً ناکارآمد تلقّی می‌کنند.

باز هم ما در صدد ورود به هیچ کدام از این موارد نیستیم که هر کدام نه به نحو کلّی و انفجاری بلکه در مواردی صادق است؛ ما فرض را بر آن گرفته‌ایم که هیچ‌گونه توجیهی نباشد و واقعاً جنایاتی که برداشت مستقیم و یا صریح اسلام است توسط مسلمانان حقیقی در طول تاریخ صورت گرفته و صورت می‌گیرد.

ادامه دارد...

@shobhedini