Get Mystery Box with random crypto!

جامعه شناسی مردم مدار، جامعه مدنی، (دولت_ حاکمیت) و بازار در ا | جامعه شناسی مردم مدار

جامعه شناسی مردم مدار، جامعه مدنی،
(دولت_ حاکمیت) و بازار در ایران امروز(۳)


چهار.مناسبات جامعه مدنی با دولت در سالهای اخیر ایران چگونه شکل گرفته است؟

واقعیت این است که ما در طول چهل سال اخیر قانون تاسیس سازمان های مردم نهاد و سازمان های اجتماع محور را هرگز نداشته ایم و آیین نامه هایی تدوین می شده و این آیین نامه ها هرگز تبدیل به یک متن قانونی نشده است. در حقیقت برپایه تجربه جهان این متن قانونی هم این باید باشد که شهروندان اعلام کنند که:
اول چه فعالیتی را و چگونه انجام می دهند.
دوم کاملا به لحاظ مالی شفاف باشند به طوری که دستگاه های نظارتی مالی بتوانند آنها را دیدبانی کنند.
سوم گزارش های خود را شفاف به جامعه بدهند.
در کشور ما در چهل سال اخیر چندین دستگاه مجوز تاسیس سازمان های مردم نهاد را می دهند که تقریبا هیچکدام مجوز سازمان های دیگر را به رسمیت نمی شناسد. مثل استانداری ها ووزارت کشور، نیروی انتظامی، وزارت ورزش و جوانان، بهزیستی و ...
همه مراکز صدور مجوز با سازمان های مردم نهاد مدنی مثل کارگزاران خودشان رفتار کنند و آنها را بخشی از واحد اداری خودشان تلقی می کنند.
این برداشت چهل ساله تا آنجایی که من می دانم در دولت های مختلف از جمله اصلاح طلب، اصولگرا، اعتدالی یا هر اسم دیگری داشته چندان تغییری نکرده و سازمان های مردم نهاد به همین شکل بوده است. فقط در مواردی در برهه هایی از تاریخ کشورمان فرصت های بیشتری پیدا شده که این تشکل های جامعه مدنی بتوانند فعالانه تر عمل کنند.
موقعی بوده که دولت دستگاه های اداری اش راناتوان دیده است مثل زلزله بم یا کرمانشاه و یا سیلاب ها شمال وجنوب که در آن هم، به سرعت دستگاه های امنیتی ورود کرده اند و سعی کرده اند سازمان های مردم نهاد را محدود کنند و یا حساب هایشان را مسدود کنند .
پس مناسبات جامعه مدنی با حاکمیت ودولت یک روال قانون و یا متکی به یک نوشته از قبل مفهوم برای همگان نبوده و نیست و این مجوزهای متفاوت و نظارت های پیچیده گوناگون همیشه به نظر من مخل کار مناسب متکی به شهروندان بوده و هست.


پنج. بزرگترین نقد بر فعالیت تشکلهای غیردولتی در ایران معاصر کدام است؟

بنظر من بزرگترین نقد این است که درهمین فضا موجود ،اینکه تشکل ها بتوانند با همدیگر روی برنامه های عمل مشترک به توافق برسند و فعالیت های مشترک انجام دهند یا اینکه تشکل هایی که در یک حوزه هستند با یکدیگر اتحادیه هایی را شکل دهند این را خوب عمل نکرده اند. در حقیقت آن مشکلی که در فضاهای امنیتی پیدا می شود و یک نوع احساس ناامنی و بدگمانی، سبب شده که انها نتوانند قدرتمندتر از این که هستند با همدیگر متصل شوند و کارهای جدی تر و بزرگ تری را انجام دهند.

نقد دیگرم هم نگاهی است که در میان بعضی از جامعه شناسان به تشکل های غیردولتی وجود دارد. که این نهادها را کارگزار دولت و حاکمیت می دانند.
که فعالیت شان سبب می شود که امر اصلی که خود آزادی بیان، تشکل و تجمع است به حاشیه برود و این نوع سازمانها و فعالین آن ظاهری را آراسته کنند که در کشور ما انواع آزادی هابه کمال وجود دارد در حالی که در واقعیت این نیست و این نوع فریبکاری را به حامعه داخلی و بین المللی منتقل می کنند.
من با این دیدگاه مخالفم و به نظرم همین فرایندی که افراد دور هم جمع می شوند و سعی می کنند که در یک عرصه مثلا زنان، کارگری، محیط زیست، کودکان و.... جایی که خودشان احساس تعلق دارند و ارتباط آنها واقعی است فعال بمانند .خود این سبب می شود که ایده ها و افکار و توانایی های شان با یکدیگر یکپارچه شود و بتوانند موثرتر ظاهر شوند و در این فرایند نسل جدیدی از فعالین اجتماعی پرورده شوند.
پس این دو نقد به نظرم مطرح هست. نقد اول را می پذیرم و نقد دوم را نمی پذیرم و با آن موافق نیستم . اینکه اینها سوپاپ اطمینانی برای وضعیت موجود و حاکمیتی هستند که سعی می کند صدای شهروندان را نشوند و آنها صدایشان شنیده نشود.


شش. نسبت پروژه «اصلاحات جامعه محور» با فعالیت تشکلهای غیردولتی در ایران چه می باشد؟

اساسا به نظر من بخش بزرگی از فعالیت هایی که می تواند جامعه را بهبود دهد در بنیاد متکی به تشکل های مستقل شهروندان در سطح محله، مدرسه، اداره، کارخانه، محیط کاری(هر محیط کاری) است. آنجایی که افراد مشارکت داشته باشند و این مشارکت شان تنها در اجرا نباشد بلکه در برنامه ریزی، مدیریت، تقسیم منابع ، منافع وارزیابی باشد و آنجاست که ما امید بهبودی را می توانیم مشاهده کنیم.
@siamakzandrazavi

https://www.hamooniran.ir/item/11918