Get Mystery Box with random crypto!

sick_art

لوگوی کانال تلگرام sick_art — sick_art S
لوگوی کانال تلگرام sick_art — sick_art
آدرس کانال: @sick_art
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 10.67K
توضیحات از کانال

ما بازهم شوق رویش هزار جوانه ایم🍃

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 98

2022-09-18 18:18:25

من هم به کما رفته‌ام
دیگر با شش‌هایم نفس نمی‌کشم
جای قلبم را اندوه گرفته است

بدبختی‌
هر لحظه‌ احساسم را نشانه می‌رود
من هم به کما  رفته‌ام
همراه تو
وقتی باد موهایت را می‌بوسید
چکمه‌ی بی‌رحم بی‌عدالتی
آرزوهایت را نشانه می‌رفت
به من بگو
چگونه شادی‌ات را کشتند و‌
چطور آفتاب را با چشم‌هایت
صدپشت غریبه کردند؟
من هم به کما رفته‌ام
هنگامی که کردها
در سرمای‌برف‌ سفید
تا زیر گلو
در بخت سیاهشان
مانده بودند

و گلوله پاسخی بود
برای اینکه نان نداریم
همگی با هم به کما رفته بودیم
به من بگو
این نوشته‌ها چگونه می‌توانند
امید را به چشم‌های بسته‌ات برگردانند؟
اندازه‌ی سن تمام دنیا بغض کرده‌ام
فردا
مرا از گور بیرون خواهند کشید
انگشت‌ دست‌هایم را می‌برند
کودکی به من می‌گوید
در زمانه‌ای که اندوه
چون جلادی بی‌رحم
سر شادی مردم را می‌برید
تو کجا بودی؟
و من پاسخی ندارم
چقدر غم‌انگیز است
که دیروز لب‌هایت می‌خندید
و امروز خنده جایش را به خون داده است
من هم‌ به کما رفته‌ام
حالا دیگر
به چشم‌های کردستان
نمی‌توانم نگاه کنم

بگویم یکی را در کوه
برای لقمه‌ای نان کشتیم
یکی را در آبادی
برای هیچ و پوچ؟
به من بگو چگونه می‌توانم
بگویم که من روزی نویسنده‌‌ بودم
اما از رنج‌ آدم‌ها
از جوشش احساسات غریبشان
چیزی ننوشته‌ام
به من بگو پایان نوشته‌‌هایم چه می‌شود
باز دوباره می‌گویم

اندازه‌ی سن تمام دنیا بغض کرده‌ام .


#سعید_سجادیان


@sick_art
1.2K views15:18
باز کردن / نظر دهید
2022-09-18 12:40:29


کدام لانه ات را بر صورتم ساخته بودی..
ک خاطرت هنوز،
از چشم های من آب می خورد؟


#مرجان


@sick_art
1.1K viewsedited  09:40
باز کردن / نظر دهید
2022-09-11 17:52:26

دمدمه های غروب
جایی درست پشت همین پنجره !
که تنها دلخوشی من است
خاطرات تو
به یکباره سرازیر می شود ....
آخر مگر می شود ؟
به رگبار تند بهاری
گفت ؛ که نبار !
به شبهای گرم و دلکش تابستان
گفت ؛ که نیا !
به برگ های رنگین خزان زده
گفت ؛ که نریز !
به یلدای بلند انتظار زمستان
گفت ؛ که نباش !
و به تو ،به تو !
گفت ؛ که بیا
خسته ام بی تو !
اندوهِ چهار فصل با من است ...



#تابان_رضازاده


@sick_art
264 views14:52
باز کردن / نظر دهید
2022-09-11 11:50:46
کاش چون یاد دل انگیز زنی
می‌خزیدم به دلت پر تشویش
ناگهان چشم ترا میدیدم
خیره بر جلوهٔ زیبایی خویش
 
کاش در بستر تنهایی تو
پیکرم شمع گنه می‌افروخت

ریشهٔ زهد تو و حسرت من
زین گنه‌کاری شیرین می‌سوخت



#فروغ_فرخزاد

@sick_art
534 views08:50
باز کردن / نظر دهید
2022-09-10 20:00:04
#استوری

که دلتنگم و این را تمامِ من فریاد می‌زند.


#عادل_رستمکلایی
#علیرضا_قربانی


نمانده در دلم دگر توان دوری
چه سود از این سکوت و آه از این صبوری




@sick_art
1.1K viewsedited  17:00
باز کردن / نظر دهید
2022-09-10 17:22:43
ما فراموش نمی‌کنیم،
بلکه چیزی خالی در ما آرام می‌گیرد.


#رولان_بارت


@sick_art
837 viewsedited  14:22
باز کردن / نظر دهید
2022-09-10 12:25:36


هنوز قهوه‌های کافه‌نادری خوبند
هنوز بدیع‌زاده خوب می‌خواند
هنوز سعدی خوب می‌نویسد
و هنوز دلتنگ تو بودن خوب است

خوب است که هیچ‌کس اینجا نمی‌پرسد: «چرا دوتا قهوه؟»
خوب است که هیچ‌کس اینجا نمی‌فهمـد چرا دوتـا قهـوه
خوب است که صدا به صدا نمی‌رسد اینجا                            
وقتی داد می‌زنم: «آقا! دوتا قهوه!»

ـ آقا!
صدای خزان را پایین بیاور!
دیگر به تنم جان نمانده است
و اینکه در رفتنِ جان از بدن
مردم حرف‌های زیادی می‌زنند،
حرفِ زیادی می‌زنند

اینجا هنوز کسی‌ست
که به‌اندازۀ هزاران‌نفر،  نیست
و جایش روی تمام صندلی‌ها خالی‌ست
کسی‌که هرسال پای تمام درختان
«شد خزانِ» تازه‌ای خواهد کاشت


و کسی‌که تورا دیده باشد
پاییزهای سختی خواهد داشت




#لیلا_کردبچه


@sick_art
949 views09:25
باز کردن / نظر دهید
2022-09-09 20:00:05
#استوری

خدا خیلی وقته چشم‌هاشو رو اتفاقایی که اینجا میفته بسته…

#دیالوگ

Hostiles
Music: I Tried by Martin Czerny


@sick_art
1.3K viewsedited  17:00
باز کردن / نظر دهید
2022-09-09 17:46:42


از میان این همه آدم
تصویر تو تار می‌شود چرا...


#فاطمه_سلاطین


@sick_art
968 viewsedited  14:46
باز کردن / نظر دهید
2022-09-09 13:55:51
و شاید
جمعه‌ای برسد...

کـه با هم پشت این پنجره بنشینیم...
و نگاهمان را ، به یک نقطه ، گـره بزنیم...!!
چه جمعه‌ای بشود ،آن جُمعه....
و چه پنجره‌ای بشود ،این پنجره...
و چه نقطه‌ی
اشتراک نابی‌ست ،نگاهمان....!!




#نسرین_هداوندی


@sick_art
945 viewsedited  10:55
باز کردن / نظر دهید