Get Mystery Box with random crypto!

گروه مطالعاتی «جامعه‌شناسی تشیع»

لوگوی کانال تلگرام socio_shia — گروه مطالعاتی «جامعه‌شناسی تشیع» گ
لوگوی کانال تلگرام socio_shia — گروه مطالعاتی «جامعه‌شناسی تشیع»
آدرس کانال: @socio_shia
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 595
توضیحات از کانال

کانال رسمی گروه مطالعاتی «جامعه‌شناسی تشیع»
رایانامه (ایمیل) گروه جهت ارسال نظرات و مطالب:
info@socio-shia.com
وبسایت رسمی گروه مطالعاتی «جامعه‌شناسی تشیع»:
http://www.socio-shia.com
اینستاگرام گروه مطالعاتی «جامعه‌شناسی تشیع»:
sociology_of_shia

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2019-09-02 21:59:53 فراخوان ارسال مشخصات پایان‌نامه‌های دانشگاهی در حوزه جامعه‌شناسی تشیع

گروه مطالعاتی جامعه‌شناسی تشیع از اساتید و دانشجویان این حوزه دعوت می‌کند اطلاعات پایان‌نامه‌های دانشگاهی مرتبط با حوزه جامعه‌شناسی تشیع را جهت بررسی و معرفی در کتاب آتی در دست انتشار به گروه ارسال نمایند.

ارسال این اطلاعات شامل پایان‌نامه‌هایی که خود به نگارش درآورده‌اند، هم پایان‌نامه‌هایی که مشاوره یا راهنمایی آن را بر عهده داشته‌اند و یا حتی پایان‌نامه‌هایی که از وجود آن‌ها صرفاً آگاهی دارند، می‌گردد. گروه مطالعاتی پس از بحث و بررسی، پایان‌نامه‌های دارای کیفیت مناسب را در کتاب ِ آتی خود معرفی، نقد و تحلیل خواهد کرد.

گروه مطالعاتی جامعه‌شناسی تشیع، جهت ایجاد آرشیوی از مطالعات جامعه‌شناختی حول محور موضوع تشیع در ایران، در سال‌های گذشته، پژوهشی چندین ساله را جهت شناسایی «کتاب‌های منتشرشده» با رویکرد جامعه‌شناختی به تشیع از سال ۱۳۹۰ آغاز کرد و پس از سه سال پژوهش، نتایج آن را در قالب کتاب «کتابشناسی انتقادی جامعه‌شناسی تشیع» در سال ۱۳۹۶منتشر کرد.

در گام دوم، گروه مطالعاتی با هدف ساختن آرشیوی از پژوهش‌های انجام شده در این حوزه در قالب «پایان‌نامه‌ها و رساله‌های دانشگاهی»، از سال ۱۳۹۷پژوهشی دیگر را آغاز کرد. هدف نهایی این پژوهش، انتشار کتابی جهت معرفی مهم‌ترین و با کیفیت‌ترین پایان‌نامه‌های دانشگاهی در قالب فیش‌های مطالعاتی تحلیلی-انتقادی است.

در دو سال گذشته، گروه مطالعاتی در فرآیندی پیوسته و از طریق جستجوی پایگاه‌های اطلاعات علمی اصلی کشور (نظیر سایت ایران‌داک، سایت‌های کتابخانه‌های دانشگاه‌های دارای رشته‌های علوم‌انسانی و اجتماعی، سامانه سیمرغ و ...) جستجویی گسترده را برای یافتن این دسته از پایان‌نامه‌ها انجام داده و با برگزاری ده‌ها جلسه در دو سال اخیر، این پایان‌نامه‌ها و رساله‌های دانشگاهی را مورد بررسی محتوایی قرار داده‌است.

در این مرحله، جهت اطمینان از جامعیت نسبی فرآیند گردآوری پایان‌نامه‌ها و رساله‌های دانشگاهی حوزه جامعه‌شناسی تشیع، گروه مطالعاتی از تمامی اساتید، دانشجویان و محققین گرامی رشته‌های مختلف علوم‌انسانی و علوم‌اجتماعی دعوت می‌کند تا مشخصات پایان‌نامه‌ها و رساله‌ها (شامل عنوان، چکیده یا اصل پایان‌نامه‌های مرتبط با حوزه جامعه‌شناسی تشیع) را که دارای شرایط زیر هستند، جهت بررسی محتوایی در گروه مطالعاتی ذیل این پروژه حداکثر تا تاریخ ۱۳۹۸/۷/۱۵ به نشانی Thesis@Socio-Shia.com ارسال نمایند.

پایان‌نامه‌ها و رساله‌های ارسالی، پس از دریافت، از سوی گروه در سلسله جلساتی مورد بررسی و ارزیابی علمی قرار خواهد گرفت. پایان‌نامه‌ها و رساله‌های منتخب در کتابی که از سوی گروه مطالعاتی در آینده نزدیک منتشر خواهد شد با نام و مشخصات خود نویسنده‌ی اثر معرفی خواهند شد.

شرایط کلی پایان‌نامه‌ها و رساله‌های ارسالی:
۱- انجام‌شده ذیل یکی از رشته‌های دانشگاهی علوم‌انسانی یا علوم‌اجتماعی
۲- بهره‌مند از رویکرد و روش علوم‌اجتماعی یا جامعه‌شناختی
۳- موضوع پایان‌نامه/رساله مرتبط با موضوعات مرتبط با تشیع زیسته در مرزهای سرزمینی ایران
4- پایان‌نامه‌ی ارسالی پیش از این در قالب کتاب منتشر نشده‌باشد.

#جامعه‌شناسی_تشیع
#فراخوان
5.8K viewsedited  18:59
باز کردن / نظر دهید
2019-09-02 21:51:19 «ولایت فقیه»: حوزه، خودی و دیگری
#مهدی_سلیمانیه

مقدمه‌ی متن:

انقلاب، تنها مدیریت سیاسی کشور را متحول نکرد. بخش‌های متنوعی از جامعه بر اثر وقوع انقلاب دچار تحول شد. یکی از این بخش‌های تغییریافته، حوزه‌های علمیه بودند. افزایش کمی نهادی و تعداد حوزویان، افزایش نقش‌های مورد انتظار و واگذار شده به حوزویان، تغییر ساختار مدیریتی حوزه در چند فاز جداگانه، تغییر جایگاه مرجعیت شیعه در ساختار مدیریتی حوزه، تغییر منابع اقتصادی و درآمدی حوزه‌های علمیه، تغییر در مناسبات نهاد حوزه و نهاد دانشگاه، تغییرات تکنولوژیک، برآمدن نهادهای جدید حوزوی، تغییر در شیوه‌های آموزشی سنتی حوزوی، تغییر در مناسبات نیروهای مؤثر در فضای حوزه و موارد متعدد دیگر، همه و همه بخشی از تغییرات گسترده‌ای بودند که حوزه‌های علمیه پس از انقلاب آن را تجربه کردند.

به یک تعبیر، می‌توان گفت که اگر بخش قابل توجهی از نیروهای مؤثر در به ثمر رسیدن و سپس سهیم شدن در حاکمیت ِ انقلابی، حوزوی بودند، خود حوزه نیز از تغییرات انقلاب و تحولات انقلابی بر کنار نماند.

به نظر می‌رسید که حوزویان انقلابی، به عنوان یکی از طیف‌های مختلف موجود در فضای حوزه‌ی علمیه‌ی ایران در دهه‌های چهل و پنجاه، پس از پیروزی انقلاب، برای تغییر نهاد حوزه برنامه‌هایی داشتند. برنامه‌هایی که با مشخص کردن نوعی آسیب‌شناسی ساختاری یا کارکردی، مطلوبیت‌ها و نامطلوبیت‌ها، «خودی» و «دیگری»، ارزش‌گذاری وضعیت فعلی، وضعیت ایده‌آل و مواردی مانند آن، برنامه‌ی عملی را به صورت تدریجی برای حرکت به سمت حوزه‌، از آن‌گونه که می‌بایست بود، دنبال کرد.

ویژگی‌های این تصویر توصیفی از حوزه‌ی فعلی و حوزه‌ی مطلوب، این نقشه‌ی راه، این برنامه‌ی عمل چه بود؟ این پرسش، برای فهم موقعیت کنونی حوزه‌های علمیه در شرایط پساانقلابی اهمیت جدی دارد.

یکی از راه‌ها برای یافتن پاسخ این پرسش، بازگشت به متون اصلی سیستمی است که مبنای تئوریک نظام جمهوری اسلامی را پس از پیروزی شکل داد. اینجاست که اهمیت جامعه‌شناختی متن «ولایت فقیه: حکومت اسلامی» آیت‌الله خمینی مشخص می‌شود: نوع نگاه آیت‌الله خمینی به حوزه و حوزویان مطلوب در این متن چگونه است؟ «خودی و دیگری» حوزه چگونه تصویر می‌شوند؟ آسیب‌شناسی آیت‌الله خمینی از نهاد حوزه در این متن چه مؤلفه‌هایی دارد؟ حوزه‌ی مطلوب آیت‌الله خمینی در این متن حائز چه ویژگی‌هایی است؟

با پاسخ به چنین پرسش‌هایی است که می‌توان بخشی از مبداء تحولات حوزه‌های علمیه در شرایط پساانقلابی را به صورت شفاف‌تری درک کرد. متن حاضر، تلاش می‌کند تا با نگاهی توصیفی به متن «ولایت فقیه»، از خلال نگاهی کمّی (مبتنی بر شمارش)، پاسخ‌هایی برای این پرسش‌هایی ارائه دهد.

ادامه مقاله در لینک زیر:
http://www.socio-shia.com/index.php/news-reports/90-mainnews/423

#روحانیت_و_مرجعیت
#جامعه‌شناسی_تشیع
1.0K viewsedited  18:51
باز کردن / نظر دهید
2019-07-23 08:01:50 پرسش‌هایی از متن «در خدمت و خیانت مناسک»

#مهدی_سلیمانیه

بریده‌هایی از متن:

هفته گذشته، محسن حسام مظاهری متنی با عنوان «در خدمت و خیانت مناسک» را در کانال تلگرامی خود منتشر کرد. هدف این متن، به گفته‌ی او جمعبندی یکی از مفاهیم مرکزی تحلیل‌های سال‌های اخیر او در حوزه مناسک یعنی «فربهی مناسکی» در جامعه‌ی ایران است. به علاوه او در این متن تلاش کرده‌است تا نشان دهد که چرا این «فربهی مناسکی» مفروض را برای جامعه‌ی ایران یک «مخاطره» می‌داند.

مناسک، شاید مهم‌ترین «مسأله‌» پژوهشی مظاهری باشد (از این منظر، شاید مظاهری را بتوان از معدود جامعه‌شناسان جوان دارای یک برنامه پژوهشی شخصیِ مشخص و انضمامی در ایران دانست). در این متن، مظاهری در حال به دست دادن یک «جمعبندی» صریح و مجمل از یک پروژه‌ی چندبعدی و طولانی مدت است که پایه‌هایش در مطالعات میدانی، کنکاش نظری و تدقیق مفهومی است. چنین متن جمعبندی‌کننده‌ی پژوهش‌های متعدد پیشین، طبیعتاً اهمیتی عصاره‌گون می‌یابد.

من نیز با کلیت ایده‌‌، رویکرد، روایی مفهوم‌سازی و غالب پیامدهایی که مظاهری برای «فربهی مناسکی» طرح می‌کند، همدل هستم. از این رو، متن حاضر، نقدی همدلانه با کلیت ایده‌ی اوست. هدف از نگارش چنین گونه‌ نقدی، نه به چالش کشیدن اصل ایده، که تلاشی برای تدقیق آن است. تدقیقی که از خلال یک فرآیند گفتگویی دنبال می‌شود.

پرسش نخست: مسأله مرزهای نگاه جامعه‌شناختی به مناسک
در متن، با تفکیکی از مناسک به دو سنخ «مناسک اولیه» و «مناسک ثانویه» روبرو هستیم. نویسنده در این میان «مناسک اولیه» را از دایره تحلیل جامعه‌شناختی خود کنار می‌گذارد و بر مناسک ثانویه – که به تعبیر او «جزء دین نیستند» و ماهیت فرهنگی و اجتماعی و سیاسی پررنگی دارند- متمرکز می‌شود.

سؤال این‌جاست که اگر چه دینداران چنین موقعیتی را دارند، اما جامعه‌شناس چطور؟ آیا جامعه‌شناس نیز با چنین ملاکی می‌تواند این دسته از مناسک را – به فرض اینکه به لحاظ زمانی در موقعیتی مدرن اتفاق افتاده بودند – از دایره فهم جامعه‌شناسی خارج کند؟ به نظرم این یک گزاره‌ی شاذ است چرا که بسیاری از معتقدین به دین نیز برخوردی مبتنی بر فهم تأثیرات اقتضائی زمان و مکان در تشریع احکام اولیه داشته و دارند. اصولاً مگر بذر ایده‌ی فهم اجتهادی از دین در میان بخش‌هایی از مسلمانان، جز همین پذیرش اثرگذاری زمینه‌ها بر شکلگیری مناسک اولیه بوده‌است؟ آیا اگر جامعه‌شناس با چنین ملاکی، مناسک – یعنی انضمامی‌ترین و قابل مشاهده‌ترین وجوه ادیان – را از دایره تحلیل جامعه‌شناختی خود خارج کند، چندین قدم از خود دینداران و دین‌شناسان عقب‌تر عمل نکرده‌است

پرسش دوم: نیاز به تدقیق و ارجاع در برخی گزاره‌های خلاقانه مطرح شده
به نظرم می‌رسد برخی گزاره‌های مطرح شده در این متن، علیرغم خلاقیت، نیازمند ارجاع به پژوهش‌های پیشین یا استدلال نظری جدی‌تر هستند. گرچه عدم وجود این موارد در این متن به دلیل ماهیت تلخیصی و جمع‌بندی بودن آن، قابل فهم و درک است اما برای خواننده‌ی علاقمند، بیان و بسط این دلایل، ضروری است؛ به عنوان نمونه، گزاره‌‌های مهمی چون «تأثیر اقلیت بوده‌گی در افزایش حجم مناسک»، «تعدد و تکثر تعریف در مناسک ثانویه به تعداد دینداران» و «اثر تقویت طبقه متوسط بر فربهی مناسکی» از جمله این گزاره‌های نیازمند استدلال یا ارجاع به پژوهش‌های پیشین است.

علاوه بر موارد بالا، برخی موارد دیگر نیز در متن نیازمند توضیح هستند؛ به عنوان نمونه در بخش فهرست برخی عوامل مؤثر بر فربهی مناسک (که خلاقانه و ایده‌دهنده است) از عاملی تحت عنوان "مناسکی شدن کلی جامعه" یاد می‌شود که به نظرم جزء «عوامل» نیست بلکه "توصیف وضعیت" کلی‌ای است که "فربهی مناسکی" خود جزئی از آن کلیت است؛ یعنی به تعبیر دقیق تر، "فربهی مناسکی اجتماعی" به وجود آمده که بخشی از آن این این وضعیت "فربهی مناسکی مذهبی شیعی" است که موضوع این متن است و این دو نسبتی عام و خاص دارند و نه علت و معلول.

پرسش سوم: ایستادن بیرون از چهارچوب دینداری عامیانه؛ پرهیز یا نیاز؟
همچنین به نظر می‌رسد طرح این نکته که "مظاهری در مقام پژوهشگر، دینداری عامیانه را در چهارچوب و منطق خودش فهم می‌کند" با ادعا و دغدغه‌ی دقیق و به‌جای پیشینی که در متن تحت عنوان دغدغه‌ی میزان تحقق گزاره‌ی "دین در خدمت انسان و جامعه" مطرح شده است، هم‌خوان نیست؛ چه اینکه تحقق این دغدغه نیاز به بیرون رفتن از کادر محدود منطق خود ِ دینداران عامیانه دارد. به تعبیر دیگر، به نظر نمی‌رسد از داخل همان کادر ذهنی معتقدین و بدون فاصله‌گیری لازم، بتوان هر گونه نقد و آسیب‌شناسی (از جمله از منظر مورد نظر مظاهری) را در پیش گرفت.

#گفت_و_گوها
#جامعه‌شناسی_مناسک_شیعی
#جامعه‌شناسی_تشیع

مطالعه متن کامل در سایت گروه مطالعاتی (کلیک کنید):
http://www.socio-shia.com/index.php/news-reports/90-mainnews/422
4.0K views05:01
باز کردن / نظر دهید
2019-06-18 08:49:58 پانل گروه جامعه‌شناسی تشیع در چهارمین همایش کنکاش‌های مفهومی و نظری در جامعه‌شناسی ایران

دین در جامعه ایران: در مسیر همبستگی اجتماعی یا خاص‌گرایی شیعی؟"

با سخنرانی:
آرمان ذاکری
کمال رضوی
زهره سروش‌فر
ریحانه صارمی
مهدی سلیمانیه

سه‌شنبه 28 خرداد 1398
ساعت 16 تا 18
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران|تالار شریعتی

حضور برای عموم آزاد است.

https://telegra.ph/file/46a401bd4886a7d372981.png

گروه مطالعاتی جامعه‌شناسی تشیع
@socio_Shia
Socio-shia.com
1.3K views05:49
باز کردن / نظر دهید
2019-05-20 14:04:28 پدیدارشناسی یک جدایی
(پدیدارشناسی جدایی حرم امام رضا(ع) از بافت پیرامون)
[بخش پایانی]

مصاحبه: #راضیه_شیخ‌رضایی

این تفکر منجربه علاقه و تلاش بیش از پیش شیعیان برای تقرب و نزدیکی به حرم معصومین و مجاور نمودن خانه‌های مسکونی به آن‌ها شد به طوریکه آن را ارزش تلقی کرده و به عنوان نوعی فضیلت محسوب می‌کردند. به عنوان مثال بررسی‌های صورت گرفته در شهر مشهد نشان می‌دهد که در گذشته نه تنها مردم برای نزدیکی و همسایه شدن با حرم مطهر امام رضا (ع) تلاش می‌کردند، بلکه این افتخار نصیب کسانی می‌شد که از نظر اعتقادی و جایگاه اجتماعی دارای فضیلت و برتری بودند. اعتقاد به زیارت انسان کامل باعث به وجود آوردن معنا به این مکان مقدس شده و مناسک خاص مذهبی و اجتماعی را به وجود آورده است.

جامعه‌شناسی تشیع: در اجرای طرح توسعه حرم امام رضا در سالهای اخیر چه اتفاقی افتاده است؟
در توسعه حرم امام رضا، بافت دور آن تخریب شد و آن انسجام بین امام و پیروان که هیچ فاصله ای نداشت، از بین رفته است و این ارتباط به تدریج به یک گسست تبدیل شده است. در واقع با پروژه توسعه ۳۰۰ هکتاری فاصله ای بین حرم با بافت پیرامون و شهر ایجاد شد، در صورتی که در گذشته ارتباط منسجمی بین حرم و بافت پیرامون بود. این اتفاق منجر به تخریب کاراکتر و روح مکان شد و کسانی که در آن مناطق ساکن بوده اند، نادیده گرفته شدند و بماند که چه تعدادی از مردم به رضایت یا عدم رضایت املاکشان را از دست دادند.

نگاه غلطی بود که زمین های دور حرم تملک، تخریب شد و به قطعه بزرگی برای ساخت پاساژ تبدیل شد. متاسفانه این اتفاق در بخش بزرگی تحت عنوان شارستان رضوی رقم خورد. در نتیجه روح مکان از بین رفت و در اصطلاح بافت دور حرم دچار بی مکانی شد و همه این حس را دارند. کسانی که سن بالاتری دارند و به زیارت می روند، دیگر آن حس قدیم را ندارند.

برای ارائه خدمات به زائر، حرم را بزرگ و بزرگتر کردند و بافت پیرامون حرم را در نظر نگرفتند و یک بافت نامنسجم به وجود آمد. در این طرح توسعه فقط به زائران فکر کردند، کسانی که زندگی کوتاه مدتی در فضای مشهد دارند اما به مجاوران حرم کسانی که سالیان سال در پیرامون حرم زندگی می کردند و حتی خدماتی به زائران می دادند نادیده گرفته شدند. با این اتفاق جریان شهری مشهد از حرم دور شد و پیرامون حرم که با امام ارتباط داشت با مقولات اقتصادی و تجاری ترکیب شد.

در طی پژوهش‌هایم، پرسش نامه ای از مشاور طرح توسعه بافت دور حرم به دستم رسید که مربوط به اوایل کار توسعه بود. این پرسش نامه کاملا به طور هدایت شده ای، پاسخ های مردم را به سمتی برده بود که طرح توسعه باید انجام شود. وقتی من با مردم صحبت می کردم، می گفتند ما توسعه می خواستیم ولی نه بدین شکل که با ما وارد دو دوتا شوند که ملک را چند می فروشید و اصلا برایشان مهم نباشد که چه کسی اینجا ریشه داشته است.

وقتی من چشم هایم را در قسمت های جدید حرم امام رضا می بندم و باز می کنم، هیچ بخشی نیست که به من احساس حرم امام رضا بدهد و این یعنی بی مکانی. در صورتی که ما می توانستیم با مشوق هایی و طرح هایی، کار کنیم تا روح مکان تقویت شود، امری که کشورهای دیگر برای تقویت هویتشان در مکان ها انجام می دهند. ما فکر می کنیم اگر محله های دور حرم را تخریب کنیم و توسعه بدهیم، از نو بسازیم، بسیار شیک می شود ولی نمی دانیم که با این توسعه چه چیزی را از دست می دهیم و چه چیزی را به دست می آوریم.

ما ممکن است هویتی را از دست بدهیم که شاید ۵۰۰ سال و بیشتر طول بکشد تا هویت مکانی دوباره شکل گیرد.


مطالعه متن کامل مصاحبه در سایت گروه مطالعاتی:
http://socio-shia.com/index.php/news-reports/90-mainnews/420

#جامعه‌شناسی_تشیع
#زیارت_زمان_و_مکان‌های_مذهبی
#مصاحبه
1.3K views11:04
باز کردن / نظر دهید
2019-05-20 13:51:43 پدیدارشناسی یک جدایی
(پدیدارشناسی جدایی حرم امام رضا(ع) از بافت پیرامون)
[بخش اول از دو بخش]

مصاحبه: #راضیه_شیخ‌رضایی

توضیح: فضای شهر شیعی به واسطه حرم های امامان، در طول سالها مقتضیات خاصی داشته است اما در دوره جمهوری اسلامی این فضاهای شهری تحت تاثیر مداخلات شهری پیرامون حرم ها و اجرای طرح توسعه و نوسازی قرار گرفته است. در همین رابطه با «عباس آذری»، پژوهشگر شهرسازی و مدرس دانشگاه گفت و گو کردیم که در ادامه می آید. وی رساله دکتری خود را با عنوان «پدیدارشناسی جدایی حرم های مطهر از بافت پیرامون» در دیماه ۱۳۹۷ در «مرکز پژوهشی هنر، معماری و شهرسازی نظر» دفاع کرده است.

پیش از شروع رساله دکتری، با جهاد دانشگاهی پروژه ای درباره مستندسازی بافت دور حرم امام رضا (ع) داشتم و به تدریج ارتباط بین حرم و بافت پیرامون آن برای من مهم شد. در واقع هرچه در آن پژوهش عمیق تر شدم، متوجه اوج فاجعه در تخریب ۳۰۰ هکتاری طرح توسعه شدم، تخریبی که هم هویت را از بین برده است و هم بر خلاف مبحث انسان کامل در شیعی بود.

در تحقیقاتم به موضوع «انسان کامل» رسیدم، الگویی که نه تنها در اسلام بلکه در عرفان، مسیحیت و زرتشت هم بوده است. در الگوی انسان کامل نظریه قطب را داریم که پیروان دور انسان کامل حلقه می زنند و نزدیکی به انسان کامل یک ویژگی مثبت تلقی می شود. همین رویکرد در شیعه عامل توجه به حرم های مطهر امامان و امامزاده ها است. در این الگوی گویی انسان کامل بعد از مرگ نیز زنده است. در رساله‌ام الگوی ارتباط حرم امام رضا و بافت دور آن را با انسان کامل و پیروان مقایسه کردم. بدین نحو که حرم به مثابه انسان کامل است و بافت دور آن همچون حلقه ای از پیروان انسان کامل است. چنانکه امام در میان پیروان خود زنده است. براساس این رویکرد در دوره صفوی، خانه هایی در دور تا دور حرم شکل گرفت که آن بافت منسجمی بود.

پيدايش مفهوم انسان كامل با پيدايش عرفان اسلامي همگام است و عارفاني مانند حلاج و بايزيد به آن توجه داشته‌اند. تا آنجا كه اطلاع حاصل است، ابن عربي نخستين كسي است كه در عرفان اسلامي اصطلاح «الانسان الكامل» را وضع كرده است. او انسان كامل را حافظ عالم مي‌داند و معتقد است تا زماني كه انسان كامل در هستي وجود دارد، عالم و خزاين موجود در آن به وسيله او حفظ مي‌گردد و چون اين انسان از عالم، گام به عرصه آخرت نهد، تمام خزاين اين دنيا، مانند كمالات و معنويات را با خود به آن عالم خواهد برد، زيرا كه اسرار الهي در وجود اين انسان متمكّن گرديده است و هرگاه وجود وي از اين عالم رخت بربندد، خزاين الهي نيز با او به آن عالم خواهد رفت.

از نقطه نظر حکمت و عرفان اسلامی عوامل چهارگانه ناسوت، ملکوت، جبروت و لاهوت وجود دارند که مکان‌های مقدس می‌توانند ارتباط بین عالم ناسوت و ملکوت را برقرار کنند. از نظر شیعیان حرم های امامان - به عنوان انسان کامل- دارای صفت ملکوتی هستند و می‌توانند ارتباط بین عالم ناسوت و ملکوت را برقرار کنند. این نظر برخاسته از دیدگاه آنان درباره انسان کامل است. در این میان، دین اسلام و بخصوص مذهب شیعه، پیامبران الهی و امامان معصوم را نمونه بارز انسان‌های کامل می‌دانند که بعد از فوت و شهادت نه تنها نمی‌میرند بلکه زنده و جاودان هستند و همچنان می‌توان با تمسک جستن به آن‌ها، در مسیر رشد و سعادت معنوی قدم برداشت.

مطالعه متن کامل مصاحبه در سایت گروه مطالعاتی:
http://socio-shia.com/index.php/news-reports/90-mainnews/420

#جامعه‌شناسی_تشیع
#زیارت_زمان_و_مکان‌های_مذهبی
#مصاحبه
1.2K viewsedited  10:51
باز کردن / نظر دهید
2019-05-10 10:08:03 «ساکن خیابان ایران» (معرفی کتاب)
[بخش سوم از سه بخش - پایانی]

#زهره_سروشفر

در «آخرالزمان شیعی و الاهیات سیاسی جمهوری اسلامی (برگزاری صبحگاه مشترک نیروهای نظامی و انتظامی در مسجد جمکران و دلالت های آن)، نویسنده از شکل‌گیری «تاریخ مقدس» تشیع حول دو محور اصلی «عاشورا» و «ظهور» سخن می‌گوید و رواج ادبیات نزدیکی ظهور و نظریه اتصال حکومت وقت به حکومت امام زمان را دو وجه اشتراک آخرالزمان‌گرایی عهد صفوی و عصر جمهوری اسلامی معرفی می‌کند. از نظر وی به ویژه از میانه دهه ۷۰ مسأله انتظار و ظهور موعود جایگاه دیگری یافته و ابعادش گسترده‌تر شده است. در این زمینه نمادها و نشانگان جدیدی برای «انتظار» مطرح می شود که محور اصلی اش مسجد جمکران است. در سال‌های اخیر دامنه تبلیغات در این خصوص به حدی گسترش یافته است که وارد فضاهایی کاملا رسمی همچون فضای نظامی کشور شده و برای مثال در روز نهم ربیع سال ۱۳۹۶ مراسمی به عنوان «صبحگاه مشترک نیروهای نظامی و انتظامی برای تجدید بیعت با امام زمان» در مسجد جمکران برگزار شد یعنی برای اولین بار در مکان و زمانی غیررسمی برای چنین مراسمی. مظاهری این رویداد را ناشی از حرکت جمهوری اسلامی از یک «نظام اسلامی» به سمت یک «نظام شیعی» و با مرجعیت قم به جای تهران می داند.

در «گذار از «وحدت» مذهبی به «تعایش» اجتماعی (ضرورت صورت‌بندی جدید در مساله تعامل شیعه/ سنی)» نویسنده ایده وحدت شیعه و سنی را یک ایده شکست‌خورده جمهوری اسلامی معرفی می‌کند که بیشتر به شکاف میان این دو دامن زده است. وی معتقد است باید از ایده وحدت که در هر سه میدان تاریخ، مذهب و دولت ایده‌ای شکست‌خورده است گذر کرد و به زیست این دو در کنار یکدیگر بدون پررنگ کردن موضوعات مذهبی رضایت داد. زیستن در فضایی مشترک منافع و مسائل مشابهی را ایجاد می کند که عامل نزدیکی شیعیان و اهل تسنن ساکن ایران است. همچنین می‌توان به گفتگوی نخبگان غیردینی هر دو مذهب در مورد امور غیردینی و نیز برجسته‌سازی دیگر وجوه هویتی آنها که در آن با شیعیان اشتراک دارند، همت گماشت.

«وحدت آمرانه (از نادرشاه تا جمهوری اسلامی)» دیگر یادداشتی است که در آن حسام مظاهری همچنان به پیگیری ایده وحدت شیعه و سنی پرداخته و این بار تبار آن را جسته است تا نشان دهد پیش از جمهوری اسلامی این ایده در حکومت‌های دیگری در ایران نیز سابقه داشته و در آنها نیز به شکست انجامیده است.

««واقعیت شیعه بودن» و اقتضائات هویتی (چگونه شعار «وحدت اسلامی» به رشد اندیشه‌های تکفیری در بین شیعیان کمک می کند؟)» مظاهری به این موضوع می پردازد که به نظر می رسد شیعه بودن با مسلمان بودن متفاوت است زیرا شیعه بودن یعنی اعتقاد داشتن به «ولایت» و «امامت». از آنجا که شیعیان یک جامعه اقلیت و تحت فشار بوده‌اند، مناسک و شعایرشان به حکم شرایط و به صورت عمل‌گرایانه حول شکاف میان شیعه و سنی شکل گرفته است. موقعیت اقلیتی موجب تأکید بر مرزهای هویتی و تمیزگذاری‌های میان شیعه و سنی شده است و از همین رو ایده وحدت برای شیعیان همچون خطری برای موجودیتشان تلقی می‌شود. همین امر به قوت گرفتن تشیع هویتی در دوره چهل ساله بعد از انقلاب و همراهی تشیع سنتی و تشیع هویتی برای تقویت مناسک شیعی و روشن کردن هر چه بیشتر مرزهای تشیع و تسنن انجامیده است. در واقع توسعه اندیشه وحدت به گسترش اندیشه‌های تکفیری در دفاع از موجودیت شیعیان منجر شده است.

«ساکن خیابان ایران» را می توان اثری دانست که به حکومت دینی در دوران پس از انقلاب در عرصه دینداری جامعه، تحولات حکومت در ارتباط با دینداری و نیز تحولات دینداری در ارتباط با چنین حکومتی پرداخته و مسائل و تناقضات ناشی از زیستن در سایه یک حکومت دینی را برای دینداری و دینداران برشمرده است؛ همچنین شکست سیاست‌های حکومت در این دوران در خصوص رشد و گسترش دینداری و مشخص کردن جهت و مسیر آن را خاطرنشان کرده است.

#جامعه‌شناسی_تشیع
#معرفی_کتاب

مطالعه متن کامل در سایت گروه مطالعاتی (کلیک کنید):
http://www.socio-shia.com/index.php/news-reports/90-mainnews/419
3.8K views07:08
باز کردن / نظر دهید
2019-05-10 10:06:10 «ساکن خیابان ایران» (معرفی کتاب)
[بخش دوم از سه بخش]

#زهره_سروشفر

«تکثیر «خیابان ایران»: کلونی‌های دینداران و سیاست بقا: چالش زیست مذهبی در چهارمین دهه حکومت دینی» به یک تناقض مهم در دوران پس از پیروزی انقلاب پرداخته است. در دوران پیش از انقلاب و در دوران حکومت پهلوی دینداران به دلیل فشار و محدودیت هایی که بر آنها اعمال می شد، «سیاست بقا» را در پیش گرفتند و مدارس اسلامی حاصل چنین رویکردی بود. این مدارس «محصول تلاش جامعه مذهبی برای حفظ خود در دل جامعه‌ای بود که مذهب در آن روز به روز بیشتر به حاشیه می رفت.» (۵۸) با پیروزی انقلاب «سیاست غلبه» جای «سیاست بقا» را گرفت و حکومت به اسلامی‌سازی جامعه روی آورد و در نتیجه دیگر دینداران تحت فشار قرار نداشتند اما با روی آوردن بخش زیادی از اعضای جامعه به سبک زندگی‌ای متفاوت مجددا افراد دیندار، دچار احساس ناامنی شدند و به همین دلیل به جدا کردن خود از جامعه و ایجاد فضاهایی مخصوص دینداران روی آوردند. این همان چیزی است که مظاهری آن را «تکثیر خیابان ایران» نامیده است. منظور از خیابان ایران محله‌ای در جنوب شهر تهران است که از پیش از انقلاب محل زندگی افراد دیندار بوده است و بر آن شرایط خاصی حکم‌فرما بوده. نکته جالب ترغیب این جداسازی از سوی حکومت است که مظاهری آن را ناخواسته در جهت سکولار کردن جامعه ایران می داند.

در «گشایش یا تنگنا؟ وضعیت متناقض دینداران در حکومت دینی (تکمله ای بر یادداشت «تکثیر خیابان ایران)» مظاهری در ادامه یادداشت «تکثیر خیابان ایران» از مشکلات دینداران برای حفظ دین­شان در یک حکومت دینی سخن می گوید و تلاش می کند دلایل آن را بررسی کند. از نظر مظاهری با قدرت و دولت نمی‌توان جامعه را دیندارتر کرد بلکه صرفا می‌توان مظاهر دینداری مانند مناسک جمعی را افزایش داد. پیوند خوردن دین با قدرت و منفعت در حکومت دینی از یک سو دینداران را در آزمون سخت حفظ اصالت دینداری و دوری جستن از منافع ناشی از آن و از سوی دیگر در جایگاه سوژه انتقام نیابتی از دین قرار می دهد. چنین دلایلی به ایجاد احساس ناامنی برای دینداران در جامعه، دوری گزیدن آنها از آن و ایجاد فضاها و کلونی‌های مخصوص دینداران انجامیده است.

در «رشد تشیع: سخت افزاری یا نرم افزاری؟» نویسنده از رشد فرهنگ عینی و مادی تشیع در دوران پس از انقلاب در قالب افزایش چشمگیر تعداد اماکن مذهبی، افزایش مساحت این فضاها و نیز رشد میزان استفاده از تجملات در چنین فضاهایی سخن می گوید و این پرسش را پیش می نهد که آیا تشیع به موازات رشد سخت‌افزاری خود در این دوران، پیشرفت نرم‌افزاری نیز داشته است؟

اکران پرحاشیه فیلم «رستاخیز» بهانه نگارش یادداشت دیگری بوده است تحت عنوان ««تشیع مردمی» و «تشیع نخبگانی»: از تقابل تا تعامل». منظور وی از تشیع مردمی تشیعی است که وعاظ، مداحان، روحانیان سطوح میانی، بازاریان و متولیان مجالس نمایندگانش هستند و تشیع نخبگانی تشیع علمای حوزوی، نخبگان و روشنفکران دیندار است. این دو نوع تشیع تفاوت بسیاری در رویکردهایشان نسبت به دینداری دارند و همین امر موجب عدم شکل‌گیری گفتگو میان آنها و ایجاد درگیری‌های بسیار می‌شود. یکی از مهم‌ترین این تفاوت‌ها پررنگ بودن مناسک در تشیع مردمی و حداقلی بودنش در تشیع نخبگانی است. این شرایط به تقابل‌های جدی میان نظام جمهوری اسلامی و لایه‌هایی از مردم انجامیده است و به نظر می‌رسد بهترین راه توجه دو طرف به ارزش‌ها و باورهای یکدیگر و تعامل در مورد آنهاست.

«مرجعیت مذهبی جمهوری اسلامی در کشاکش قم و تهران: به بهانه هم‌نشینی «هشتم ربیع» و «هفته وحدت» در تقویم رسمی کشور» دیگر مطلبی است که در آن محسن حسام مظاهری تلاش کرده است به مطالعه ردپای جمهوری اسلامی و علمای سنتی حوزه در دینداری در دوران پس از انقلاب بپردازد. وی اذعان می کند که «هفته وحدت» سهم تشیع سیاسی و حکومتی از تقویم و «هشتم ربیع» نیز سهم تشیع مردمی است. آیت‌الله خامنه‌ای از ابتدای رهبری خود بر خلاف رهبر پیشین حضور پررنگی در عرصه مناسک مذهبی و آسیب‌شناسی آنها داشته و به همین دلیل بسیاری از مناسک را که مردم به آنها اهتمام می ورزیدند، ناشی از خرافات و آسیبی برای دینداری و جامعه اسلامی دانست و همین امر به تقابل حکومت با مردم در موارد بسیاری انجامید. اما در سال‌های اخیر این حضور کمرنگ‌تر شده و عرصه را بیشتر به روحانیت سنتی حوزه سپرده است که امروزه در این زمینه مرجعیت یافته و روز به روز بیشتر به برگزاری مناسک مختلف روی می آورند که اغلب آنها به تقابل میان شیعه و سنی دامن می زند. در واقع به نوعی مرجعیت مذهبی در سال‌های اخیر از تهران به قم منتقل شده است.

#جامعه‌شناسی_تشیع
#معرفی_کتاب

مطالعه متن کامل در سایت گروه مطالعاتی (کلیک کنید):
http://www.socio-shia.com/index.php/news-reports/90-mainnews/419

ادامه مطلب
3.6K views07:06
باز کردن / نظر دهید
2019-05-10 10:01:32 «ساکن خیابان ایران» (معرفی کتاب)
[بخش اول از سه بخش]

#زهره_سروشفر

«ساکن خیابان ایران: مسایل و چالش­ های دینداری در جمهوری اسلامی» اثری از محسن حسام مظاهری است که در قالب مجموعه مقالات توسط نشر آرما منتشر شده است. در این اثر مظاهری مقالات و مطالبی را که در سال­‌های گذشته در برخی نشریات یا در فضای مجازی منتشر کرده، گرد آورده است. با اینکه مطالب این کتاب موضوعات گوناگون و متنوعی دارند اما در مجموع می­‌توان چند موضوع کلی را در این اثر تشخیص داد: مسأله شیعه و سنی، تناقضات دینداری در دوران پس از پیروزی انقلاب و رابطه دین و حکومت در دوران پس از انقلاب.

«ساکن خیابان ایران» را می توان اثری دانست که به حکومت دینی در دوران پس از انقلاب در عرصه دینداری جامعه، تحولات حکومت در ارتباط با دینداری و نیز تحولات دینداری در ارتباط با چنین حکومتی پرداخته و مسائل و تناقضات ناشی از زیستن در سایه یک حکومت دینی را برای دینداری و دینداران برشمرده است؛ همچنین شکست سیاست‌های حکومت در این دوران در خصوص رشد و گسترش دینداری و مشخص کردن جهت و مسیر آن را خاطرنشان کرده است.

مقاله اول «برزخ آرمان گرایی و واقع گرایی: جمهوری اسلامی و دوگانه فارابی ـ ابن خلدون» نام دارد. پرسش اصلی مقاله این است که حاکمان و روشنفکران در دوران جمهوری اسلامی رویکردی شبیه فارابی نسبت به جامعه و مسائل آن اتخاذ کرده‌اند و یا شباهت بیشتری به ابن خلدون دارند؟ فارابی رویکردی خیالی و انتزاعی در خصوص جامعه دارد و «مدینه فاضله»‌ای که ترسیم کرده است در عالم واقع امکان بروز و ظهور ندارد اما برخلاف وی، ابن خلدون با رویکردی واقع گرایانه و عینی به تحلیل جوامع پرداخته است. مظاهری معتقد است مسئولان، متولیان و تصمیم‌سازان جمهوری اسلامی در این سال‌ها بیشتر فارابی‌گونه به وعظ و خطابه پرداخته و به ترسیم مدینه فاضله مدنظرشان همت گماشته‌اند در حالی که امروزه ما بیشتر به سیاستمدارانی با رویکرد ابن خلدونی نیاز داریم. «کسانی که منطق اداره جامعه را از دل متن واقعیت تجربی و عینی کشف کنند و نه در خطابه‌های انتزاعی و خیالی.» (۳۵)

در مقاله دوم «شمال مردانه ـ شمال زنانه: از البرز تا خزر: جغرافیا، فرهنگ، سیاست» مظاهری تلاش می‌کند از خلال بیان تحولات رابطه میان حکومت‌ها با منطقه جغرافیایی شمال کشور، نشان دهد چگونه سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی موجب شکل‌گیری چیزی خلاف جهت خواست این سیاست‌ها شده است. در طول تاریخ و تا پیش از روی کار آمدن رضاشاه، شمال خصلتی «مردانه» داشت زیرا پشت کوهستان‌های وحشی و خشن پنهان شده بود و دست نیافتنی می‌نمود؛ به همین علت هیچ حکومتی نتوانسته بود منطقه شمال ایران را تحت حاکمیت خود درآورد و این منطقه به مکانی برای مقاومت در برابر حکومت‌ها و مبارزه علیه آنها تبدیل شده بود. اما رضاشاه که خود از خطه شمال بود، برای آباد کردن این سرزمین و تحت حاکمیت درآوردن آن تلاش فراوان کرد و راه‌های ناهموار را هموار نمود و جاده‌ها و راه‌های بسیار به سوی آن کشید. از آن به بعد شمال ویژگی‌ای «زنانه» یافت زیرا طبیعتی زیبا و هوایی لطیف داشت و از این رو به جای مکانی برای جنگ و مبارزه به مکانی برای تفریح و خوش‌گذرانی تبدیل شد. شمال برای انقلابیون به استعاره‌ای از گناه و مظهر فساد رژیم پهلوی بود و به همین علت پس از پیروزی انقلاب سعی کردند آن را «سالم‌سازی» کنند اما در دوران پس از جنگ مجددا شمال مسیر زنانگی در پیش گرفت با این تفاوت که این بار حکومت نه تنها مشوق آن نبود بلکه در مقابلش نیز قرار داشت؛ این گونه بود که شمال مجددا تبدیل به استعاره مقاومت شد.

«دینداری مردانه و زنان حاشیه نشین» عنوان مقاله بعدی است. در این مقاله مظاهری سعی در پرداخت این ایده دارد که فضاها و امکان عمومی مذهبی فضاهایی عمدتا مردانه هستند که در آنها زنان در متن و فضای اصلی جایی ندارند و معمولا به حاشیه‌ها رانده می‌شوند. وی دو علت را برای مردانه شدن دیندرای در ایران ذکر کرده است. عامل اول فقهی است و عامل دوم محدودیت‌های عرفی ـ اجتماعی. عوامل فقهی مانند ترتب مردان بر زنان در صف نماز جماعت و خواندن صیغه مسجد. عواملی مانند فضای مردانه مدیریت مکان‌های مذهبی و برهم خوردن راحتی مردان با حضور زنان در این فضاها و نیز اعتقاد برخی از مسئولان این فضاها به اینکه زنان باید پنهان شوند زیرا باعث آلودگی محیط می‌شوند، جزو عوامل اجتماعی است. مظاهری معتقد است باید هر چه سریع‌تر برای این تبعیض‌ها و ناعدالتی‌ها فکری شود تا زنان دیندار و تحصیلکرده نسل جوان بر علیه این شرایط نشوریده‌اند.

#جامعه‌شناسی_تشیع
#معرفی_کتاب

مطالعه متن کامل در سایت گروه مطالعاتی (کلیک کنید):
http://www.socio-shia.com/index.php/news-reports/90-mainnews/419

ادامه مطلب
3.7K viewsedited  07:01
باز کردن / نظر دهید
2019-04-22 11:08:13 فقر، طرد و انتظار مهدی

#فهیمه_بهرامی

نیمه شعبان شاید مهمترین مناسک شادی شیعیان باشد و کمتر مناسبت دیگری از لحاظ وسعت و فراگیری و عمقی که در اقشار مختلف پیدا کرده است، به پای این جشن می‌رسد.

شاید به دلیل همین میزان اندک مناسبت‌های شادی‌آفرین در فرهنگ شیعی و محدودیت‌های اجتماعی برای شادی در جامعه است که جشن نیمه شعبان در سال‌های اخیر به سوی یک مناسک از نظر دینی هنجارشکنانه نیز می‌رود. حضور زنان و مردان در خیابان‌ها و پخش موسیقی‌های تند و شاد و رقص و پایکوبی در محیط‌های عمومی، واقعیتی است که نشان می‌دهد، نیاز جامعه به شادی می‌تواند از هر روزنه‌ای برای ابراز خود استفاده کند.

مطابق پژوهش‌های انجام‌شده، هستند بخش‌هایی از جامعه که علیرغم باور و اعتقاد قلبی به امام زمان، در این مناسک شرکت نمی‌کنند. گروه‌هایی که نمی‌توانند خود را متعلق به جامعه‌ای بدانند که برای امام زمان جشن می‌گیرد و اگر هم ندرتاً در یکی از این جشن‌ها شرکت کنند، صرفاً جایگاه حاشیه‌ای و تماشاچی را دارند و نه یک جایگاه فعال در عرصه برپایی یک مناسک.

این گروه‌ها، دقیقاً همان گروه‌هایی هستند که به دلایلی چون فقر، اعتیاد یا بی‌خانمانی از جامعه طرد شده‌اند. به همین دلیل است که یا در این گونه فعالیت‌های جمعی راه داده نمی‌شوند و یا به خود اجازه ورود به این مناسک را نمی‌دهند.

اما این به آن معنا نیست که انتظار این قشر از جامعه، هیچ نمود عینی‌ای ندارد. از میان مناسک و آداب گوناگونی که در آموزه‌های دینی برای انتظار ذکر شده و در جامعه نیز رواج دارد، مناسکی که این قشر طردشده از جامعه بیشتر به آن تمایل نشان می‌دهند، زیارت مسجد جمکران است. به نظر می‌رسد تناقضی در اینجا دیده می‌شود.

افرادی که از شدت فقر حتی در تهیه نان شب خود و فرزندانشان مشکل دارند و با بحران‌های متعددی در زندگی خود مواجه هستند، چگونه حاضرند برای رفتن به جمکران پول قرض کنند ولی نسبت به شرکت در جشنی که نه تنها برای آنها خرجی ندارد، بلکه به خاطر دریافت نذورات و یا خوراکی‌هایی که داده می‌شود، حتی می‌تواند برایشان سودمند باشد، تمایل زیادی نشان نمی‌دهند؟

فقرا، محرومین و طردشدگان، نگاه متفاوتی به امام زمان دارند. برای آنان که از فردای خود مطمئن نیستند و هر روز در جدال با مرگ و زندگی به سر می‌برند و یا نسل در نسل دچار رنج محرومیت بوده و لذا افق روشنی برای خود نمی‌بینند، مهم نیست که مهدی‌ای در آینده‌ای نامعلوم خواهد آمد و آنان را نجات خواهد داد. برای آنان که درگیر «حال» هستند، آینده قابل تصور نیست. پس انتظار آنان نیز معطوف به «حال» است. آنان به جمکران می‌روند و نمازهای طولانی می‌خوانند تا نیازی که امروز دارند برآورده شود.

پس انتظار آنان «خواسته‌محور» و «معطوف به زمان حال» است. در حالی که جشن نیمه شعبان، نوعی انتظار معطوف به آینده است که در فرم خود، لزوماً واجد خواسته‌ای مشخص و عینی و انضمامی از امام زمان نیست. بلکه بیشتر به منظور قدردانی و ابراز ارادت و وفاداری و یا نشان دادن انتظار ظهور برگزار می‌شود.

جشن نیمه شعبان از نوع مناسکی است که بیشتر به صورت جمعی برگزار می‌شود و شرکت‌کنندگان در آن کنش متقابل دارند. در حالی که زیارت مسجد جمکران اگرچه در جمعیت فراوان، ولی بیشتر به صورت فردی انجام می‌شود و اعمال آن نیازمند ارتباط با دیگران نیست. به همین دلیل، این نوع مناسک، برای مردمانی که از هر سو طرد شده هستند، خوشایندتر است چرا که به واسطه همین طردشدگی، معمولاً خود آنان نیز تا حدی از ادغام در جامعه پرهیز دارند.

برای آنان، همین که بتوانند یک مشکل آنی مثل کرایه عقب‌افتاده منزل، بیماری فرزند یا یک بدهی را از طریق توسل و دعا حل کنند، کافی است. شادمانی آنان زمانی حاصل می‌شود که یک مشکل از انبوده مشکلاتشان حل شود، حتی اگر موقتی باشد. انتظار آنان از امام زمان هم چیزی بیش از این نیست. انتظاری نزدیک‌دست و کوتاه‌مدت، بدون آنکه توقع ظهور و برقراری عدالت را داشته باشند.

#انتظار_و_مهدویت
#جامعه‌شناسی_تشیع

مطالعه متن کامل در سایت گروه مطالعاتی (کلیک کنید):
http://www.socio-shia.com/index.php/news-reports/90-mainnews/418
3.7K views08:08
باز کردن / نظر دهید