در ضرورت سوگواری و روایت؛ نگاهی به ترومای تاریخی مریم وحیدمن | شبکه جامعه شناسی
در ضرورت سوگواری و روایت؛ نگاهی به ترومای تاریخی مریم وحیدمنش
هر کس که برای نخستین بار نوشتهای را از فروید تورق کند، احتمالا از مواجهه با این اندازه اصطلاح سیاسی متعجب خواهد شد. «مقاومت»، «دفاع»، «سرکوب»، «سانسور»، «قلمرو»، «مرز» «قانون» و مانند آن استعارههایی سیاسی و نظامی هستند که فروید برای توصیف سازمان روانی از آنها استفاده کرده است. استفاده از این استعارهها خواننده را با این پرسش مواجه میکند که آيا میتوان نسبتی میان این دو ساحتِ سیاسی و روانی برقرار ساخت؟
فروید در آثارش، علی الخصوص در نوشتار «روانشناسی توده و تحلیل ایگو»، از رابطه میان ساحت فردی و اجتماعی سخن گفته است. پس از قرن بیستم و تروماهای پرشماری که بشر از سر گذراند، مطالعات تروما، بُعدی سیاسی و اجتماعی نیز یافته است. دیگر تروما تنها مفهومی روانشناختی با ابعادی صرفا فردی نیست؛ حال مفاهیمی چون حافظه و ترومای جمعی، سوگواری و ماخولیا (افسردگی) به نظریات علوم سیاسی و اجتماعی نیز راه یافته است.
فروید در مقاله «ماتم و ماخولیا»، سوگ را تنها محدود به واکنشهای فرد به فقدان یک محبوب نمیداند، بلکه سوگ میتواند واکنشی باشد که در اثر از دست رفتن برخی مفاهیم انتزاعی چون آزادی، آرمان و یا وطن نیز رخ میدهد. یکی از نخستین تحلیلهای بینارشتهای در این حوزه کتاب «ناتوانی از سوگواری» اثر الکساندر و مارگارت میچرلیش، روانکاوان آلمانی است. آنها در این مطالعه به تحلیل جامعهی آلمان پس از هیتلر پرداخته و نشان دادهاند که بسیاری از آلمانیها پس از جنگ، قادر به سوگواری برای گذشتهی ازدسترفتهشان، برای رهبر مردهشان که آلمان را به شکست کشاند و برای قساوتی که جانهای بیشماری را تحت تاثیر قرار داد، نبودهاند.
بازخوانی تاریخ معاصر ایران از زاویهی تروما و حافظهی جمعی میتواند دریچههای نویی را به فهم تجربهی زیستهی انسان ایرانی بگشاید. همانند ترومای فردی که زخمی بر روان فرد باقی میگذارد، هر واقعهی تروماتیک تاریخی نیز زخمی بر روان جامعه میاندازد. این انتخاب یک جامعه است که در قبال تروماها و زخمهایش به کدام راه حل متوسل شود: سوگواری یا ماخولیا (افسردگی)؟
ادامه نوشته را در Instant View بخوانید Engare.net/ref/77
#رسانه شمایید. اگر میپسندید، برای دوستانتان بفرستید.