Get Mystery Box with random crypto!

کدام یک بیشتر مقصرند؛ مردم یا حکومت؟ @solati_mehran مهران | مهران صولتی

کدام یک بیشتر مقصرند؛ مردم یا حکومت؟

@solati_mehran

مهران صولتی


کسب جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره معتبر کن توسط زهرا امیر ابراهیمی بار دیگر مناقشه نقش حکومت یا مردم در مصائب امروز ایرانیان را در شبکه های اجتماعی پر رونق ساخته است. پرسش اصلی اما این است که شهروندانی که با مخدوش ساختن حریم خصوصی یک هنرپیشه و به قیمت کنجکاوی جنسی خود زندگی او را تا سر حد مهاجرت اجباری نابود ساختند چقدر حق دارند از وضعیت کنونی کشور ناراضی بوده و صرفا حکومت را مقصر اصلی اوضاع قلمداد کنند؟

چنین پرسش هایی البته در ژانر "خلقیات ایرانیان" است که مجال طرح می یابند. یعنی همان رویکردی که بیش از حکومت، مردم را مقصر نارسایی ها و عقب ماندگی های کشور تلقی می کند و سابقه آن به کتاب؛ " خلقیات ما ایرانیان" جمال زاده بر می گردد. مهدی بازرگان، حسن نراقی، حسن قاضی مرادی و محمود سریع القلم نیز از جمله اندیشمندانی هستند که در همین نحله جای می گیرند و در آثار خود به آسیب شناسی رفتار ایرانیان در طول تاریخ پرداخته اند.

عمده کسانی که در این ژانر فعالیت می کنند به مقایسه میان رفتار ایرانیان با غربی ها پرداخته و کاستی های ما را یادآوری می کنند. امروزه دیگر مشخص شده است که چنین تحلیل هایی به شدت متاثر از آموزه های اروپا محورانه( Eurocentrism) بوده و نمی توان از رفتارهای استاندارد سخن گفت. در حقیقت برخی از رفتارهای شایسته تر غربیان ناشی از دو عامل هستند؛ جامعه پذیری کودکان به وسیله یک آموزش و پرورش کارآمد، و مجازات های قانونی و بازدارنده در هنگام ارتکاب تخلفات!

حکماء، اخلاق را چنین تعریف کرده اند؛ " انجام حسنات بدون زحمت و تکلف ". به عبارت دیگر افعالی که ناشی از اجبار یا فقدان اختیار باشند هرگز اخلاقی نامیده نمی شوند. حال در جامعه ای که حکومت در آن به خود حق می دهد که بر اساس ایدئولوژی حاکم سبک زندگی مطلوب خود را به شهروندان تحمیل کند، قانون را فصل الخطاب امور تلقی نکند، وفاداری را بر شایستگی ترجیح دهد، شهروندان را به خودی و غیر خودی تقسیم کند، و فربه شدن طبقه متوسط را مخاطره آمیز قلمداد کند چگونه می توان مردم را به دلیل ارتکاب افعال غیر اخلاقی شان مورد ملامت قرار داد؟!

مهمترین عامل توسعه نیافتگی ایران را نه در حکومت یا جامعه، بلکه در رابطه میان این دو باید جستجو کرد. به عبارت دیگر عدم توازن میان قدرت حکومت و جامعه است که اوضاع نامساعد کنونی را رقم زده و توسعه نیافتگی کشور را تشدید کرده است. بر این اساس پرسش از سهم هر کدام از این دو رکن در شکل گیری وضعیت موجود به غایت نارسا و اشتباه است. در عوض باید به جستجوی راه هایی پرداخت که قادر باشد توازن را به رابطه میان حکومت و جامعه بازگرداند.

مشکل جامعه در ایران امروز عدم تشکل یافتگی است. در حقیقت تا زمانی که مردم به صورت توده ای بی شکل و پیش بینی ناپذیر عمل می کنند ما بیشتر با " جماعت"، به جای" جامعه" روبرو هستیم. معضل حکومت هم عبارت از ناکارآمدی و مداخله گری به صورت همزمان است. یعنی نظام سیاسی به همان اندازه که از انجام وظایف ذاتی خود یعنی؛ تامین امنیت همه جانبه، رفاه و آسایش برای شهروندان ناتوان است، به عکس در تحمیل الگوهای ایدئولوژیک خود بر سبک زندگی شهروندان و کنترل زیست اجتماعی آن ها پرتوان ظاهر می شود.

توسعه زمانی محقق می شود که حکومت به موازات تحولات جامعه خود را روزآمد سازد. در ایران اما نظام سیاسی نه تنها تغییرات جامعه را به رسمیت نمی شناسد بلکه می کوشد تا آن را کنترل نموده و تا سرحدات خود عقب بکشاند. فرجام چنین کاری شکل گیری جامعه ای بیمار، ناامید و بی فروغ است. در چنین احوالی بیهوده ترین راهکار این است که از اخلاق فردی سخن بگوییم و از اخلاق اجتماعی به مثابه برآیند مناسبات شهروندان آزاد، آگاه و مسئول در جامعه چشم بپوشیم. همان اخلاقی که به دلیل توضیحات پیشین حلقه مفقوده جامعه ماست!

https://instagram.com/solati_mehran

#جامعه
#حکومت