سنقر

2022-05-10 08:17:05 باز کردن / نظر دهید

2022-05-10 07:54:56 این دو ویدیو خیلی قدیمی نیست باز کردن / نظر دهید

2022-05-10 06:49:37 باز کردن / نظر دهید

2022-05-09 23:13:03 با همین پول پراید، میتوان چه خودروهای بی.ام.دابلیو، در کشورهای دیگر خرید؟ باز کردن / نظر دهید

2022-05-09 22:38:25 صحبتهای افشاگرانه نماینده مجلس در شبکه سلامت تلویزیون، درباره‌ی مافیای خودرو که سالهاست قاتل جان هزاران ایرانی هستند و تعداد بسیاری از همشهریان ما نیز به دست همین مافیا، طی تصادفات رانندگی، جان خودشان را از دست داده‌اند.
@sonqoriha باز کردن / نظر دهید

2022-05-08 22:23:57 آخرین مظفر
بخشی از یکی از داستان های کوتاه آقای آریا واعظی در کتاب سودازدگی
پرسه زدن در عالم خویشتن تا زمانی که در بند آن محصور نشوی، برای تو مشکل آفرین نخواهد بود. از همان لحظه که طعم خوشِ قدم زدن روی پل میان وَهم و خیال می ‌رود زیر زبانت، دیگر بدان که بر انتهای حکم جنون خود مٌهر تأیید زده‌ ای. آنگاه دیگر هیچ نیرو و منطقی نخواهد توانست که مرز توهم و واقعیت را برای تو آشکار کند، جز همان چیز، یا شاید همان کس که تو را وارد آن جهان خوش طعم اما نفرت انگیز کرده است.
خیالات گرچه خیلی شیرین و به شدت مصنوعی هستند، اما هرگز دل صاحب خود را نمی ‌زنند. من به آن ها به چشم منحصر به فرد ترین انگل می ‌نگرم. تنها انگل در جهان که بجای جسم از روح میزبان تغذیه می‌ کند. آنان دستان وَهم ‌آلود و آغشته به دروغ خود را در حلقِ روانِ کسی فرو می ‌کنند که حاضر است برای رهایی از خلوت و انزوای خویش هر چیزی را در آغوش بپذیرد. حتی انگل ها را.
در همان پل خیال قدم می ‌زدم و جرعه جرعه از چایی کم رنگ اما تلخِ خاطرات می ‌نوشیدم. نیم نگاهی هم به خرت و پرت های قدیمی که حتی نمی‌ دانستم بعضی از آن ها را به چه دلیل نگاه داشته ‌ام می ‌انداختم. میان آن ها خودکار قرمزی را یافتم که در زمستان سال قبل از پیرمرد پستچی برای امضای رسید گرفته بودم. عجیب بود که یادش رفت آن را پس بگیرد! شاید از رنگش خسته شده بود و دنبال فرصتی می ‌گشت تا از شر آن خلاص شود.
دقایقی به آن خیره شدم، کلافگی عجیبی تمام وجودم را فرا گرفت. انگار که با آن گواهی مرگ خودم را امضا کرده باشم و حیرت زده به خود بگویم: ((این دیگر چه حماقتی بود؟)) بیخود نبود که پیرمرد آن را پس نگرفت. آن را در جیبم گذاشتم و امیدوار بودم که باز هم به این اطراف بیاید تا بتوانم خودکار مزخرفش را پس بدهم. البته اگر تا آن زمان نمرده باشد، چون با دیدنش می ‌توانستی بوی نم کفنش را حس کنی. باز کردن / نظر دهید

2022-05-08 22:23:57 اولین کتاب مرکز پژوهش سرای سنقر توسط جناب آقای آریا واعظی نویسنده جوان دیارمان به چاپ رسید
به گزارش مدیر پژوهش سرای سنقر عصر روز یکشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ جناب آقای آریا واعظی نویسنده کتاب سودازدگی دو جلد از کتاب خویش را به این مرکز اهدا نمودند.
لازم به ذکر است این کتاب مجموعه داستان های کوتاهی است که ایشان طی دوران تحصیل خویش در جشنواره های مختلف کشوری این مرکز ارائه نمودند.
ایشان از نویسندگان چیره دست جوان دیارمان است که به عنوان اولین دانش آموز دارای کتاب همواره خواهند درخشید.
لازم به ذکر است ایشان رتبه اول کشور در جشنواره گیاهان دارویی و رتبه اول کشور در جشنواره زیست فناوری را در کارنامه خویش دارند و از اعضای بسیار فعال مرکز پژوهش سرای سنقر بودند.
بدینوسیله این افتخار ارزشمند را محض ر ایشان و جامعه هنری دیارمان تبریک و تهنیت عرض کرده و از حضور گرم این نویسنده زبر دست ، با اخلاق و خیر در این مرکز کمال تشکر و قدردانی را می نماییم
خداوند به ایشان و خانواده محترمشان توفیق خیر توام با سلامتی و تندرستی عنایت بفرماید.
قیمت کتاب: ۵۰ هزارتومان
انتشارات : نشر عطران
پژوهش سرای سنقر
@songhor_p باز کردن / نظر دهید

2022-05-02 15:15:25 طنزداشی داشی (سنگ قبر پدر)
نویسنده.علی عمرانی
کارگردان.جلال فصیحی
بابازی هنرمندان سنقری

https://t.me/honarmandansongor باز کردن / نظر دهید

2022-04-13 19:46:11 اجرای زیبایی از هنرمند مردمی جناب حمزه عزیز، به سه زبان فارسی، ترکی، کردی

https://instagram.com/ali.hamze44

متن ترانه، سروده ای از استاد عمرانی:

https://instagram.com/aliomranifakher

سنقر ای از هر چه نیکی بهره مند
سرزمین مردمان سربلند
همدم بیر و پریشان و سراب
مزرع گلهایِ زردِ آفتاب
شهر شعر و موطن اهلِ علوم
شهر فرهنگی و آداب و رسوم


خَلق کلیایی و خیل فیله کُری
کیونانی، پارسینه‌ای، سنقری
دَس وه دَس یک، جور دریا و ساحِلِن
هاونِشین و هاومَرام و هاودِلِن
نقش فَرشِیل تو شهره عالمه
هر چه لَه شان تو بیوشم هم کمه


تورپاغو غیرتلولر زادگاهی‌ری
یاوَرو ایمامزاره بارگاهی‌ری
اۆچ دئیرمان مُلک رضوان باغی‌ری
بایداغو اۆجی ایتی داغی‌ری
آرِزوم‌نی مِلَّتو دِلشاد اوْله
گون وه گون بو تورپاغو آباد اوْله



https://t.me/sonqoriha باز کردن / نظر دهید

2022-04-11 13:31:13 ‍ بیانیه پایانی پویش رهایی رادمهر

بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش زیک گوهرند

در روز های میانی فروردین دستان پر مهر هموطنان عزیز صحنه های با شکوهی از عشق و عطوفت و انسانیت و گذشت را خلق کرد که چهره زیبای طبیعت خداوندی را زیبا تر نمود
در پویش رهایی رادمهر هر یک از اجزا نقشی تاریخی و بیادماندنی از خود بجای گذاشتند که بی شک سالهای سال مثالی از جوانمردی و گذشت و فداکاری در پهنه این سرزمین خواهد بود.

خانواده ی زنده یاد اسماعیل که با گذشتن از قصاص نهایت انساندوستی و رحم و مروت را به همه‌ی ما آموختند و به پاس اقدام باشکوه این خانواده‌ی عزیز بود که مردم این سرزمین یکسره شور و شعور شدند و قدم دوم را برای تکمیل نجات یک نوجوان از مرگ برداشتند.

این موج همدلانه که ابتدا از یک شهرستان کوچک و از فضای مجازی جوشید به سرعت در پهنه‌ی وسیعی از ایران اهوراییمان جاری شد و از گوشه گوشه‌ی این آب و خاک فرزندان ایران نمایشی از همدلی و اتحاد را خلق نمودند.

اکنون که این پویش به همت شما مردم خوب و خیرین ارجمند نیک اندیش به نتیجه‌ی مطلوب رسیده و اهداف آن تحقق یافته با تقدیر و سپاس از تمام افرادی که در حد توان و بضاعت خود یاریگر پویش بوده اند پایان آن اعلام میگردد.

ما شهادت میدهیم که این عزم عمومی برای نجات جان یک نوجوان صرفا به خاطر حرمت انسانیت و تقدس جان انسان بوده و جز این انگیزه‌ی دیگری در میان نبود و از خدا میخواهیم به چنان رشد و بالندگی دست یابیم که دیگر شاهد چنین اتفاقات ناگواری نباشیم.

درود بر روان پاک زنده یاد اسماعیل و درود بر خانواده‌ی بزرگ و باگذشتش و درود بر تمام کسانی که در این چند روز تلاشی خستگی ناپذیر برای نجات یک انسان داشتند.
دست کسانی که در این امر خیر شرکت کردند را میبوسیم و به هموطن بودن با چنین فرشتگان نجاتی افتخار میکنیم.

  @emrozgharb باز کردن / نظر دهید