Get Mystery Box with random crypto!

سروش دباغ

لوگوی کانال تلگرام soroushdabbagh_official — سروش دباغ س
لوگوی کانال تلگرام soroushdabbagh_official — سروش دباغ
آدرس کانال: @soroushdabbagh_official
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
کشور: ایران
مشترکین: 12.47K

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 16

2023-03-15 04:03:54 https://www.dinonline.com/41076/%d8%ae%db%8c%d8%a7%d9%85-%db%8c%d8%a7%d9%84%d9%88%d9%85-%d8%b3%d9%87%d8%b1%d8%a7%d8%a8-%d8%b3%d9%be%d9%87%d8%b1%db%8c/
758 views01:03
باز کردن / نظر دهید
2023-03-13 17:46:15 .
یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت
خانه ات آباد که این ویرانه بوی گل گرفت
از پریشان گویی ام دیدی پریشان خاطرم
زلف خود را شانه کردی شانه بوی گل گرفت

« بزرگ بود و از اهالی امروز بود ». از شنیدن خبر روی در نقاب خاک کشیدنِ دوست عزیز، دکتر رضا یوسفیان مغموم و متاسف شدم.

اواسط دهه هفتاد شمسی، با آقا رضای عزیز آشنا شدم. از بچه های دفتر تحکیم وحدت بود. در انتخابات مجلس ششم، نماینده شهر شیراز شد و به مجلس راه یافت. خوب بخاطر دارم در سفرِم به شیراز در بهار سال 79، با چه ذوق و شوقی صحبت می کردو امیدوار بود به مردم این مرز و بوم، صادقانه خدمت کند؛ دوران اصلاحات بود و هزاران امید در دلها و سینه ها جوانه زده بود. اما با کارشکنی های متعدد هستۀ سخت قدرت، نشد که رویای جمعی ایرانیان تحقق پیدا کند و مردم ما روی ساز و کار دموکراتیک و پاسخگو کردنِ قدرت و مشارکت نخبگان در سپهر سیاست را ببینند، نشد که نشد که نشد که نشد؛ کار بدانجا رسیده که دولت و مجلسی داریم که معدلِ فضل و هوش بهر و درایت و کار بلدی اش، از متوسط مردم و شهروندان پایین تر است ...

آقا رضا، سالها دوران اسارت را تجربه کرده بود؛ در سنین نوجوانی در جنگ ، مجروح و اسیر شده بود. اما هیچوقت این قصه را از او نشنیدم، طلبی از کسی نداشت و خوش نداشت در این باب با کسی صحبت کند و احیانا از مواهبش بهره مند شود؛ که سبکبار و سبکبال بود و نیک نفسی در او موج می زد. با همت و پشتکار مثال زدنی اش، پس از بازگشت به میهن، درس خواند و پزشک ارتوپد شد..

کارنامه سیاسی اش در مجلس ششم در پیگیری حقوق و مطالبات مردم درخشان بود، به همین سبب هم در دورۀ بعد ردّ صلاحیت شد. پس از آن رفته رفته از فضای سیاست فاصله گرفت و افزون بر کار حرفه ای، بیشتر علائق فکری-فرهنگی خود را دنبال می کرد. یادم هست روزگاری که ما فصلنامۀ « مدرسه» را در تهران منتشر می کردیم، با علاقه، نسخه هایی از نشریه را به دوستان هدیه می داد و ترغیب به خواندن شان می کرد.

چند سالی از آقا رضا بی خبر بودم تا به لطف فضای « کلاب هاوس»، دوباره همدیگر را یافتیم و همکلام شدیم. سخنان او را در برخی اتاقهایعمومی می شنیدم و وطن دوستی و آزادگی  و هاضمۀ فراخ و صبوری اش در مواجهه با نیروهای انقلابی- ولایی را تحسین می کردم؛ مواجهۀ با جماعتی که چه بسا یک صدم او هزینه نداده و رنج زخمی شدن و اسارت را برخود هموار نکرده بودند.  در اتاقها و گفتگو های خصوصی هم، مثل من و دیگر دوستان همدل، خصوصا پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر که از سر و رویش یخ می بارید و  بروز و ظهور جنبش/خیزش مهسا، سخت نگران اوضاع و احوالِ مملکت بود و منتقدِ جدیِ مسیری که حاکمیت، بی اعتنای به قاطبۀ ملت در آن پای نهاده و پیش می رود.                                                                                                       طنز قوی ای در کلامش موج می زد؛ همین روحیۀ طنز که از هوش زیادش نشات می گرفت، به او قدرت « تاب آوری» در برابر جمیع مشکلات را بخشیده بود. به رغم دست و پنجه نرم کردن با مشکل حادّ کبدی و  جسمی، دست از  آموختن برنداشت و تا پیش از اینکه به کما برود، مشغول زبان آموزی بود و زبان عربی را که به نیکی در دوران اسارت آموخته بود، تقویت می کرد. همچنیین، به فراگیریِ زبان فرانسه هم روی آورده بود. به لجاظ اگزیستانسیل، سخت در خور درنگ و  آموختنی است که بدانی احیانا چندان از  عمرت نمانده و در عین حال، جستجو گری فرهنگی و علمی خود را همچنان پی بگیری و  پیش بروی... 
                                                                   این چند روز، خاطرم حزین بود و خیلی در یاد اقا رضای عزیز بودم. حقیقتا از نوادر روزگار بود؛ حریت، صداقت، اصالت و  میهن دوستی در او موج می زد. افسوس که دیدارمان به قیامت افتاد و مجال حضور در مراسم خاکسپاری آن عزیز از دست رفته را نیافتم؛ که بسته پایم و دست تقدیر اینگونه رقم خورده . صبر بر این مصیبت را برای خانواده محترم یوسفیان ، به دعا از جان جهان خواستارم.  قصه پر از درد و دریغ و حزن  خود را به گوش باد صبا که پیک دور افتادگان است می خوانم تا مگر به مزار او رساند:  
 
ای صبا ای پیک دور افتادگان                                                            
اشک ما بر خاک پاک او رسان


https://www.instagram.com/p/Cpu6GMbuYzF/?igshid=MDJmNzVkMjY=
1.5K viewsedited  14:46
باز کردن / نظر دهید
2023-03-11 17:43:52 .

فقراتی از مقدمه کتاب « از خیام تا یالوم»:

« در این جستار، تفاوت میان سالک و عارف، با این توضیح که هر عارفی سالک است، اما هر سالکی، عارف نیست و نسبت منطقیِ میان این دو مفهوم،«عموم خصوص مطلق» است، برجسته شده. چند دهۀ قبل، داریوش آشوری مقاله ای نوشت تحت عنوانِ «سپهری در سلوک شعر». سالک به معنای راهروست و واژۀ سلوک، در راه بودن را به ذهن متبادرمی کند و اختصاصی به امر عرفانیِ مصطلح ندارد. به همین سبب، می توان از « سلوک شعری»، « سلوک سیاسی»، « سلوک فکری»... سخن گفت و سراغ گرفت. سلوک با صیرورت و «شدن» و در راه و مسیر پای نهادن و پیش رفتن و به ادامه دادن ادامه دادن عجین شده است. از اینرو، می توان سالک بود و دلمشغولِ «شدن» و زیر و زبر گشتن شد، اما عارف نبود. شاملو و فروغ و کازنتزاکیس، بدین معنا سالک اند. تفاوت میان سلوک افقی و سلوک عمودی، این معنا را روشنتر می کند. سالکی مثل یالوم، نه عارف است، نه به هرم هستی و سلسله مراتبِ وجود باور دارد؛ درعین حال، این امر مانع از این نمی شود که سلوک افقی پیشه کند و به مدد خود شناسی و خود پالایی، از پیش خود راه افتد و به پیش خود رسد...

« از خیام تا یالوم»، آخرین ایستگاه از سفر اگزیستانسیلی است که طی پانزده سال اخیر پیموده ام. روزگاری از تعبیر « طرحواره ای از عرفان مدرن» سخن می گفتم و چند و چونش را سراغ می گرفتم؛ چند صباحی است از اصطلاح « سلوک معنوی در روزگار کنونی» بیشتر بهره می برم، که در پرتوِ تفکیک میان عارف و سالک، همچنین دو گانۀ سلوک افقی/ سلوک عمودی، اکنون به نزد من، تعبیری رساتر و رهگشا تر است...

چنانکه در می یابم، کارکِ « طرحواره ای از عرفان مدرن/ سلوک معنوی در روزگار کنونی»، که ملتقای سه دیسیپلینِ فلسفه پژوهی، عرفان پژوهی و روان پژوهی است و میان آنها در روند و آیند است؛ از سویی در اندیشۀ بازخوانیِ انتقادیِ میراث ستبرِعرفان و حکمتِ ایرانی- اسلامی است و از سویی دیگر، با برساختن و وام کردنِ مفاهیم و تفکیک های متعدد، چنانکه دیدیم، در پی هموار کردن و بدست دادنِ روایتی رهگشا از سلوک معنوی در روزگار کنونی است؛ روایتی که به کارآید و آرمیدگی و طمانینۀ ژرفی را به سمت ما بکوچاند. نگارنده، در این سالیان به قدر وسع، کوشیده سنتزی روشمند و موجه از این کارک بدست دهد و افتان و خیزان آنرا پیش ببرد.
به شرط حیات، بنا دارم این سفرهای اگزیستانسیل را با محوریت قرار دادنِ مکتوبات و آثار دیگر سالکان سنتی و سالکان مدرن، بسط دهم. از اینرو، در وضع و حال کنونی، بیش از این به سهراب نازنین و زیست-جهان فراخ و روح نوازش نمی پردازم.

زین پس، با پیش چشم داشتنِ دستگاه مفهومیِ عرضه شده و ستونهایی که سقفِ سلوک معنوی بر آنها بنا نهاده شده، به سروقت آثار داستایفسکی، کازنتزاکیس، کوندرا، اونامونا، بیژن جلالی، اخوان ثالث ...می روم و سفرهای اگزیستانسیلِ خویش را پی می گیرم و روایت می کنم.امیدوارم خوانندۀ « از خیام تا یالوم»، در لابلای این سطور، حدیثِ بیقراری نگارنده و نوساناتِ آونگ آسایش را بخواند و از پی سالک سنتی و سالکان مدرن این اثر، غریب بودن و غربت نشینی را دریابد، سبکبارو سبکبال « به وسعت تشکیل برگ ها » برود، « ریه را از ابدیت پر و خالی» کند، به « هجوم خالی اطراف» پای گذارد، از پی سالک آستانه نشینِ مرگ آگاه، «رنج رهگشا» را در آغوش کشد و از « تنهایی مخملین» و «تنهایی خویشاوندی» برخوردار گردد، « ایمان از سر طمانینه»، « نیایش معنوی» و «نیایش حکیمانه» را بچشد، سلوک رواقی پیشه کند، طنازانه در هستی تسخر زند، قدر« زمانی که در او می گذرد» را بداند، « وزنِ بودن» را احساس کند و هم نورد افقهای دور گردد.

https://www.instagram.com/p/CppvoqEukI4/?igshid=MDJmNzVkMjY=
1.4K viewsedited  14:43
باز کردن / نظر دهید
2023-03-08 18:26:43 "سفرهای پسا-رنسانسی-فلسفه یاسپرس (جلسه هفتم) کلاب جامعه باز-کلاب هاوس
1.1K views15:26
باز کردن / نظر دهید
2023-03-08 18:26:34
" فلسفه یاسپرس"


جلسه  هفتم



کلاب جامعه باز

اسفند ماه ۱۴۰۱




دکتر #سروش_دباغ




@SoroushDabbagh_official




1.2K views15:26
باز کردن / نظر دهید
2023-03-06 23:50:25 در باب مسموم‌سازی زنجیره‌ای دختران دانش‌آموز؛
بیانیه‌ی جمعی از نواندیشان دینی


زیتون– جمعی از نواندیشان دینی با انتشار بیانیه‌ای درباره مسموم‌سازی زنجیره‌ای دختران دانش آموز «‌انگشت اتهام در این رخداد تروریستی» را  به سوی «حکومت» نشانه رفتند.

متن کامل این بیانیه که برای انتشار در اختیار زیتون قرار گرفته، در ادامه می‌آید.

انگشت اتهام در این رخداد تروریستی به سوی حکومت است
مسموم‌سازی زنجیره‌ای دانش‌آموزان مدارس دخترانه در جای‌جای کشور با آماری شگفت‌آور رو به گسترش است. این در حالی است که حکومت، که از وظایف ذاتی‌اش حفظ امنیت شهروندان است، آشکارا در رسیدگی به این ماجرا تعلل می‌کند. تصور و برداشت افکار عمومی به آسانی می‌تواند مسئولیت این حوادث را متوجه حکومت کند و کرده است. فاصله‌ی بی‌سابقه و هولناک میان حکومت و شهروندان، کارنامه‌ی تاریک حاکمان در نوع رابطه‌شان با مردم (به ویژه با معترضان)، به گمانه‌زنی‌‌های فراوانی در باب سرمنشاء مسمومیت‌های زنجیره‌ای دامن زده است. ناگفته پیداست که مسئولیت رفع تمامی این اتهام‌ها با حکومت است.

در ماجرای هول‌آور مسمومیت زنجیره‌ایِ دانش‌آموزان دختر که ابعاد، عوامل و پیامدهای آن را هنوز نمی‌توان به روشنی نشان داد، چند نکته مسلم است. نخست این‌که در جریان خیزش «زن، زندگی، آزادی» شمار بسیاری از دختران دانش‌آموز بارها در فضای مدارس اعتراض‌شان را به بی‌پرده‌ترین وجهی به شخص اول کشور نشان داده‌اند. رهبر جمهوری اسلامی هم از «تنبیه» این دانش‌آموزان که به باور او از سر «هیجان» چنین کرده‌اند، علناً سخن گفته است.
از سوی دیگر، گروهی که زمانی موسوم به «لباس‌شخصی» بودند و در مواردی نام «خودسر» گرفتند و در ادبیات مقام اول سیاسی کشور متصف به «آتش به اختیار» شده‌اند، در دهه‌های مختلف انواع بحران‌ها را برای کشور ایجاد کرده‌اند و حکومت هیچ واکنش جدی و تنبیه‌آمیزی در برابرشان انجام نداده است، بلکه به دلالت سخنان آقای خامنه‌ای برای دلسرد نشدن جوانان مؤمن و انقلابی در واکنش به بحران‌آفرینی‌های این گروه سکوت اختیار شده است. این عده از مصونیت آهنین برخوردارند به طوری که پس از سال‌ها هنوز عاملان اسیدپاشی‌های زنجیره‌ای دستگیر نشده‌اند.

پرسش افکار عمومی حالا این است: آیا مسمومیت‌های زنجیره‌ای اخیر برآمده از گروهی امنیتی است؟ این نکته هنوز با قطعیت روشن نیست ولی این‌قدر می‌دانیم که در واکنش به اعتراض زنی در بیرون یکی از مدارس مسموم‌شده، فردی لباس‌شخصی که به نهادهای امنیتی سرکوب وابسته بوده است، با رفتاری خشن که مغایرت بیّن با شرع و عرف داشته، او را مضروب کرده است. در میانه‌ی این واکنش‌های تند، تعلل و سکوت مسؤولان، پاسخ‌های تناقض‌آمیز و توجیه‌های غریب (از قبیل تانکر حامل سم و احتمال نوعی بیماری روانی جمعی آن هم استثنائا فقط میان دختران دانش‌آموز) جای این پرسش به قوت باقی است که: نظامی که به آسانی و با سرعت و قاطعیت می‌تواند به خاطر آتش زدن یک سطل آشغال حکم محاربه و اعدام صادر کند، در برابر این وحشت‌افکنی آشکار چرا تعلل می‌کند؟
نعل وارونه زدن و مرتبط ساختن این حوادث به معترضان امری تازه نیست. سال‌هاست که نظام جمهوری اسلامی برای پوشاندن شناعت‌های خود به چنین شیوه‌هایی توسل می‌جوید. مسلم است که به نظامی که بارزترین وجه مشخصه‌اش دروغگویی، پرونده‌سازی و اداره‌ی محفلی-امنیتی کشور است، اعتماد نباید و نشاید کرد.
مسئولیت رسیدگی به این حوادث و یافتن فوری و قاطع عوامل و پیامدهای این وحشت‌افکنی آشکار و دردناک، وظیفه‌ی فوری حاکمیت سیاسی است. تعلل در این امر و عدم کوشش برای شفاف‌سازی ماجرا، تنها احتمالی را که بیش از سایر احتمالات تقویت می‌کند، دست داشتن حکومت یا سود بردن پاره‌ای از آتش‌به‌اختیارها از وحشت‌آفرینی‌هاست. مردم می‌پرسند: آیا این تصادفی است که دانش‌آموزان دختر – که در زمره‌ی حاملان اصلی شعار «زن، زندگی، آزادی» بوده‌ و هستند – آماج این حملات‌ شده‌اند؟

به نام خدا، دین، انسان و وجدان باید این حوادث را محکوم کرد. به هیچ آیه و افسونی نمی‌شود این جنایت‌ها را توجیه کرد. وظیفه‌ی اخلاقی هر مسلمان باوجدان و آگاهی است که مطالبه‌ی رسیدگی فوری و بی‌پرده به این حوادث تروریستی را داشته باشد. ناگفته پیداست که راه حل بنیادی عبور از استبداد کنونی نه فقط رفع ناکارآمدی‌های مدیریتی که پایان بخشیدن به حکومتی ایدئولوژیک به نام دین، و برقراری حکومتی فرادینی (سکولار) است که در آن همه‌ی ایرانیان از حقوق مساوی برخوردار باشند.

حسن یوسفی اشکوری
محمدجواد اکبرین
عبدالعلی بازرگان
میثم بادامچی
رضا بهشتی معزّ
سروش دباغ
رضا علیجانی
احمد علوی
حسن فرشتیان
رحمان لیوانی
داریوش محمدپور
عبدالله ناصری طاهری
مهدی ممکن
یاسر میردامادی
صدیقه وسمقی

https://www.zeitoons.com/109849
1.2K views20:50
باز کردن / نظر دهید
2023-03-05 23:27:40 فایل صوتی
اندر حکایت حقیقت و روش (2)
با ارایۀ دکتر #عبدالکریم_سروش و با حضور و مشارکت:
#حسین_کمالی
#فرهاد_شفتی
#سروش_دباغ
#مصطفی_دانشگر
#اردشیر_منصوری
#علی_قدسی
#مصطفی_محسنیان
#حمید_فرخنده
#برهان_شفیعی_پور
#حسین_کاجی
شنبه 4 مارس 2023
#حلقه_دیدگاه_نو
748 views20:27
باز کردن / نظر دهید
2023-03-05 02:33:05 .

سیاتل/ ایالت واشنگتن/ اسفند ۱۴۰۱

این روزها این ابیات نغز حسینعلی منزوی ورد زبانم است و در خلوت آنها را با خود زمزمه می کنم؛ اشعاری که ترجمان روح نوازی از احوال « سالک مدرن آستانه نشین» در روزگار پر تلاطم کنونی است و آنها را به نیکی به تصویر کشیده:

گهی تنگ است دنیایم، گهی در مشت گنجایم
فرو مانده است عقل مدّعی، در کار ابعادم
گهی با کوه بستیزم، گه از کاهی فرو ریزم
به حیرت مانده حتّا آن که افکنده است بنیادم
به زخمی مرهمم کس را و زخمی می زنم کس را
شگفت آور ترینم، من چنینم: جمع اضدادم


https://www.instagram.com/p/CpYmu09PYlW/?igshid=MDJmNzVkMjY=
318 viewsedited  23:33
باز کردن / نظر دهید
2023-03-04 19:14:51 .
فقراتی از مقدمه « از خیام تا یالوم: سلوک معنوی در روزکار کنونی» ، فرزند معنوی جدیدم به قرار زیر است. امیدوارم کتاب تا پانزده روز دیگر متولد شود و پای به این جهان گذارد:

« از بخت شکر دارم و از روزگار هم». پانزده سالی است که در حوزۀ عرفان و سلوک معنوی در روزگار کنونی دم می زنم و در این باب می اندیشم، می خوانم، سخن می گویم و می نویسم. کارک های نوشتاری ام ابتدا صبغۀ نقدی و سلبی داشت و ناظر به مبادی و مبانیِ در آثار روشنفکران ایرانیِ معاصر داشت. در این راستا، در نیمۀ دوم دهۀ هشتاد، دو مقالۀ « ترنم موزون حزن: داریوش شایگان، نقد ایدئولوژی و گفتگو در فراتاریخ» و « عرفان و میراث روشنفکری دینی» را نگاشتم.

در ادامه، از ابتدای دهۀ نود شمسی، به سویۀ ایجابیِ ماجرا پرداختم و روایت خود از مقومات و مؤلفه های امر عرفانی را در قالب مقالات ده گانۀ « طرحواره ای از عرفان مدرن» ریختم؛ جستارهایی که در اثر « آبی دریای بیکران» گنجانده شد و منتشر گشت. برای انجام این مهم، هم به بازخوانیِ انتقادی میراث ستبرعرفانِ ایرانی-اسلامی پرداخته و مفاهیم و مقولاتی چون « فناء فی الله» و دوگانۀ عقل و عشق را به بحث گذاشته، هم مفاهیمی چون سالک مدرن، متافیزیک نحیف، کورمرگی، مرگ هراسی، ایمان آرزومندانه، ایمان از سر طمانینه... را برساختم. همچنین، صورت منقح و به آب ویرایش شسته شدۀ درسگفتار پانزده گانۀ « پیام عارفان برای زمانۀ ما»، که حوالی نیمه دهۀ نود برگزار شد و متضمنِ پرداختن به مفاهیم تامل برانگیزی چون « زمان» و استشهاد به آثارِ سالکان سنتی و سالکان مدرنی چون مولانا، حافظ، سپهری، اکهارت توله... بود؛ در کتابِ « حریم علفهای قربت» انتشار یافت.

از سوی دیگر، همزمان با پیگیریِ چند وچون عرفان مدرن، طی سالیان سپری شده، به واکاویِ مولفه های زیست-جهان سهراب سپهری، شاعر و نقاش معاصر پرداخته و مقولاتی نظیرِ عشق، مرگ، تنهایی، زن، امر متعالی، باد، باران.... را در اشعار و مکتوبات او جستجو و روایت کرده ام. ما حصلِ سپهری پژوهی هایم، در سه اثر « در سپهر سپهری»، « فلسفۀ لاجوردی سپهری» و « نبض خیس صبح» سر برآورده است.

هرچه در این سالیان پیشتر آمدم، مولفه ها و مقوماتِ سلوک معنوی در روگار کنونی بر من بیشتر روشن شد. گویی، در سفر اگزیستانسیلِ درازآهنگِ خود، ستونهایی که سقفِ سلوک معنوی بر آنها بنا نهاده شده، رفته رفته سربرآوردند و پیش چشمم حاضر شدند. در این میان، علاوه بر برساختن مفاهیمی تازه همچون « طنز الاهیاتی» و « سالک آستانه نشین»، از پیِ دکارت و « تقسیم کن تا پیروز شوی» اش روان گشتم و با افزودنِ انقساماتی چند، بر حدود و ثغور سلوک معنوی در روزگار کنونی وضوح بیشتری بخشیدم. تفکیک میان «سالک سنتی» و « سالک مدرن»، همچنین برجسته کردنِ  تفاوت میان« عارف» و «سالک» و « سلوک افقی» و « سلوک عمودی» در این راستا بوده. همچنین است به سروقت مفاهیمِ « ایمان»، « مرگ»، « خدا»، « تنهایی»، « نیایش» رفتن و انواع آنها را از منظرخویش برکشیدن و تفکیک و روایت کردن...

https://www.instagram.com/p/CpX42ykp5Zg/?igshid=MDJmNzVkMjY=
1.1K viewsedited  16:14
باز کردن / نظر دهید
2023-03-03 01:22:13 .

من هم نظیر کثیری از هموطنان داخل و خارج کشور، از رصد کردن اخبار تکان دهنده مسمومیت دانش آموزان دختر مظلوم و عزیز، کشورمان سخت مغموم و دلنگرانم...

سوگمندانه، نحوه مواجهه حکومت با این فاجعه هولناک که سه ماهی است مدارس شهرهای مختلف کشور را درگیر کرده، تاسف بار است و یاداور پرونده های اسید پاشی و قتلهای محفلی کرمان که نهایتا به جایی نرسید و مسئولان امنیتی و قضایی از کنار آن گذشتند و سوالهای بسیاری را در اذهان شهورندان بر جای گذاشتند....

زعمای قوم سالهاست سرمست از باده قدرت، صلای امنیت امنیت در می دهند و ادعا می کنند، اگر در هر حوزه ای گیر و گرفت و کم و کاست داشته باشیم، اعم از اقتصاد و فرهنگ و اجتماع و محیط زیست ...، بجایش امنیت داریم. حال چگونه است که سه ماهست این فاجعه در کشور در حال رخ دادن است ؛ اما هنوز آمران و عاملان و مجریان آن که قاعدتا بصورت یک شبکه مشغول به فعالیت در کشور هستند و امنیت روانی شهروندان و خانواده ها را نشانه رفته اند، هنوز شناسایی و دستگیر نشده اند ؟؟!!!.‌..

یکی از جملات متاثر کننده ای که در میان اخبار و تحلیلهای متعدد آزار دهنده ی این روزها، ناظر به ضرب و شتم ظالمانه ی یک مادر بی پناه خواندم و تاسف بسیار خوردم، این بود:

« در جمهوری اسلامی، سخت ترین کار، مادر بودن است.»


https://www.instagram.com/p/CpTXjdEJJle/?igshid=MDJmNzVkMjY=
804 viewsedited  22:22
باز کردن / نظر دهید