2023-03-27 20:05:26
.
فقراتی از مقالۀ « هستۀ پنهان تماشا: تاملی در انواع نیایش» که سال گذشته منتشر شد و در کتاب « از خیام تا یالوم» گنجانده شده:
« نیایش معنوی»، پس از « نیایشِ مخاطبه محور» و « نیایش عرفانی» در می رسد. این نوع نیایش، مراقبه محور است و در آن نیایش کننده از پیش خود راه میافتد و پس از خودکاوی، خود پالایی، زیر و زبر شدن و در نوردیدنِ قلعۀ هزارتوی روان، مجددا به پیش خود میرسد؛ نیایشی که با « توجهآگاهی»، مراقبه، تماشاگری، سکوت، رصد کردنِ بدن و مزه مزه کردنِ لحظات و «چشیدنِ طعم وقت» در می رسد.
هر چند فرد نیایش کننده می تواند به نحوی از انحاء قائل به ساحت قدسیِ هستی باشد؛ در عین حال، چون این نوع نیایش معطوف به «خود» و « خویشتن» است؛ سالکان مدرنِ ندانمانگاری نظیر یالوم نیز از آن بیبهره نیستند. این روان درمانگر و قصهگوی مشهور، در زندگی نامۀ خودنوشت خویش، از سفر به هند و شرکت در دورۀ مراقبۀ ویپاسانا در این سرزمین پرده بر گرفته است. می توان، آنچه یالوم تجربه کرده را مصداقی از نیایشِ معنوی بحساب آورد:
« پس از چند روز درسهای بی وقفه ی گونکا، به بینشی ناگهانی رسیدم … شروع به (روییدن) کردم. حس کردم انگار ظرفی از عسل روی سرم می ریزد و به آرامی پایین می آید تا تمامی تنم را در برگیرد. حس دلپذیری بود، انگار بدنم پچ پچ می کرد یا مرتعش میشد…نه نگرانیای در کار بود، نه اضطرابی و نه هیچ حسی از خویشتن یا جدایی، تنها پچپچی آسمانی و گرمایی که تن را می رویید و پایین می آمد.»
ذهن شلوغ و پر سر و صدایی که مشحون از قیل و قال است و میمونوار از این شاخه به آن شاخه میپرد؛ آمادگیِ نیایش معنوی را ندارد. این نوع نیایش، با خودآگاهی و مزه مزه کردنِ اینجا و اکنون و لمس کردن لحظات و چشیدنِ « وزنِ بودن» و نصیب بردنِ «غفلت پاک» و پای نهادنِ در «حریم علفهای قربت» عجین میگردد.
نیایش معنوی با سپاسگزاریِ از خود، طبیعت و هستی که در عداد « هیجانات مثبت» است، در می رسد و با «شفقت بر خود» عجین می گردد؛ قدردانی ای که تا عمق جان و روان نفوذ می کند، صلحِ با خود و آرامشی ژرف را برای نیایش کننده به ارمغان می آورد. می توان نیایش معنوی را در فعالیتهای روزمره نظیر ظرف شستن و راه رفتن و دراز کشیدن نیز سراغ گرفت و تجربه کرد....
در یکی از سخنان خود، انواع روزه داری را از یکدیگر تفکیک کردهام: «روزۀ بدن»، « روزۀ زبان» و « روزۀ روان». از روزۀ بدن که متضمنِ امساک در خوردن و آشامیدن است که در گذریم، به روزۀ زبان میرسیم که با خویشتن داری و توجه و تفطن در بکار بستن زبان و پرهیز از دروغ گفتن و بهتان بستن
آزار و اذیت خلایق عجین میگردد. پس از آن، روزۀ روان سر بر می آورد. روزۀ روان با «اطفای تموجات ذهنی» و خاموشی ذهن و روان و به محاق رفتنِ قیل و قالها و پاشانی ها و پریشانی ها در می رسد. روزۀ روان، مصداقی از نیایش معنوی است و طمأنینۀ روح نوازی را به سمتِ نیایشکننده می کوچاند.
« نیایش حکیمانه» پس از این در می رسد. در این نوع نیایش که با خدای فلسفی و دئیستیک در تناسب و تلائم است؛ نیایش کننده، درک و تلقیِ منقّح و تحدید شدهای از علم و قدرت خداوند دارد و به دیدۀ عنایت در قوانین صلب و سخت و تخطی ناپذیر هستی می نگرد؛ بی سبب نام او را بر زبان نمیآورد و خداوند را در عرض عللِ طبیعی نمینشاند و قصۀ اسباب و علل و نحوۀ جاری و ساری شدنشان در این عالم را جدی میگیرد. سالکان سنتی و مدرنی که اینگونه نیایش می کنند، خواسته و نیایش خود را در هستی روانه می کنند و عنایت دارند که رابطۀ علّی و ضروری میان نیایش کردن و تحققِ آن وجود ندارد. نیایشکننده، گویی از پی سالک مدرنی چون ویتگنشتاین، « بدون ترس و امید»، سرشار از « حکمت سرد» می زید و به ورای دو گانۀ «امیدواری/ ناامیدی» پای نهاده و « فارغ از امید» نیایش می کند، «تنهایی مخملین» را مزه مزه می کند و تماشاگرانه، احوال اگزیستانسیلِ خود را سامان می بخشد. این تلقیِ از نیایش، با نگرش و سبک زندگیِ رواقی، تناسبِ تامّ دارد...نیایشگر رواقی، واقع بین است و به تقدیر گرایی، باور دارد و در پی تغییر اموری که در حوزۀ قدرت و اختیار او نیست، بر نمیآید. از اینرو، در انتظار معجزه و خرق عادت و نقض قوانین نیست؛ بلکه نیایش خود را در هستی روانه می کند و فارغ از امید چنین می انگارد که ممکن است قِران میمونی رخ دهد و خواسته او محقق گردد. در عین حال، کاملا متصور است که خلاف آن رخ دهد و خواستهاش محقق نشود...
نیایشگر رواقی که فارغ از امید می زید، از دوگانۀ «شکر و شکایت» در میگذرد، دست ردّ به سینۀ غم می زند، از شاکی و شاکر بودن عبور می کند و طمانینه را در آغوش میکشد:
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است؟
چو بر صحیفۀ هستی رقم نخواهد ماند»
https://www.instagram.com/p/CqTMfKeuiCg/?igshid=MDJmNzVkMjY=
1.0K viewsedited 17:05