2023-04-12 19:55:42
.
بیش از ده سال پیش، در سلسله مقالاتی دربارۀ حجاب، کوشیدم از منظر اخلاقی به این مسئله بپردازم. رای مختار نگارنده دربارۀ «حجاب اختیاری» که مبسوط درباره اش استدلال کردم و پس از انتشار مقالۀ اول، در مکتوبات بعدی، به قدر وسع به منتقدان پاسخ دادم، عبارتست از رواییِ اخلاقیِ نپوشاندن موی سر و گردن. کتاب « حجاب در ترازو را به روح پاک احمد قابل تقدیم کردم، به « خورشید سواری که وسیع بود و تنها و سر به زیر و سخت».
در بخشی از یکی از این مقالات به نقد «حجاب اجباری» که قبح و ناروایی اش کم و بیش روشن و واضح بود و هست، هم پرداختم.
سوگمندانه، به رغم اینکه 10-11 سال از آن ایام می گذرد، مسئله حجاب اجباری، همچنان دغدغۀ اصلی مسئولان نظام و شخص رهبری است و «حرام سیاسی» بودنِ کشف حجاب هم به ادبیات سیاسیِ آقای خامنه ای افزوده شده است.
چنانکه در می یابم، « حجاب اجباری»، هم غیر اخلاقی و ناموجه است و آشکارا متضمن نادیده انگاشتن کرامت انسانی زنان و دختران و سلب کردن « حق پوشش عرفیِ » ایشان؛ هم مستندات متقنِ قرآنی و دینی ندارد. بلکه، محضا، ملاحظات و مصالحِ سیاسی در اصرار بر اجرای آن در کشور محوریت دارد؛ مصلحت سیاسیِ زعمای قوم که البته به دین گریزی و دین ستیزیِ خلایق سخت دامن زده و پاشانی و پریشانی شهروندان را در پی داشته، رنج افزا و محنت آفرین و آزار دهنده بوده و امید هزاران بنی آدم را در داخل کشور به باد داده :
یکدم نگاه کن که چه بر باد می دهی
چندین هزار امید بنی آدم است این
فقراتی از مقالۀ « حجاب در ترازوی اخلاق» که زمستان سال 91 منتشر گشت و سپس در کتاب « حجاب در ترازو» که بهار سال ۹۶ در انگلستان انتشار یافت، گنجانده شد :
«اکنون می کوشم از منظر اخلاقی ( و نه فقهی ) به مسئله حجاب و پوشاندن موی سر و گردن بپردازم و حدود و ثغور آنرا بکاوم و حکم اخلاقی و هنجاری آنرا، چنانکه در می یابم، تبیین کنم و نسبت آنرا با احکام فقهی حجاب بسنجم.
لازم به ذکر است که در اینجا مراد من، حجاب اختیاری است نه حجاب اجباری؛ چرا که غیر اخلاقی بودن حجاب اجباری روشن است و احتیاج چندانی به استدلال و تبیین ندارد. عموم علمای اخلاق گفته اند که اختیار و اراده از مقومات فعل اخلاقی است؛ لازمه ی این سخن این است که فعل مجبورانه و غیر مختارانه ارزش اخلاقی ندارد؛ بلکه از آنجائیکه متضمن نادیده انگاشتن حق انتخاب و کرامت انسانی است؛ فعلی غیر اخلاقی است. اگر اراده و اختیار از مقومات ایمان ورزی اصیل باشد و مؤمن کسی است که شورمندانه و از سر رضایت و رغبت، « تجربه ایمانی» را از سر می گذراند؛ لازمه ی این سخن این است که ایمان مجبورانه تعبیری پارادوکسیکال است و در ترازوی اخلاق وزنی ندارد. از اینرو حکومت هایی که در پی برقراری ایمان اجباری در جامعه هستند، مرتکب خطای اخلاقی می شوند و در مقام عمل هم کامیاب نمی شوند. حاکمان باید صرفا در اندیشه ی سیاست گذاری در جهت برآوردن نیازهای اولیه مردمان از قبیل امنیت، شغل، بهداشت، پوشاک… باشند و نیازهای ثانویه انسانها از قبیل هنر، عشق، دین…. را به مردم و جامعه مدنی و حوزه عمومی بسپارند و در این حوزهها دخل و تصرف و اعمال قدرت نکنند. از اینرو، برقراری حجاب اجباری در جامعه غیر اخلاقی است و لذا فرونهادنی. برخی از متفکران مسلمان نظیر عبدالله النعیم بر این باورند که در یک جامعه دینی که عموم شهروندان دیندارند، برای حفظ منزلت احکام دینی و رواج اخلاق دینی و برقراری مناسبات انسانیِ سالمِ عاری ازریا و تزویر، باید نهاد دین از نهاد حکومت جدا باشد و اجرای احکام دینی، مستظهر به پشتیبانیِ قدرت سیاسی نباشد. »
https://www.instagram.com/p/Cq8YO9XOclO/?igshid=MDJmNzVkMjY=
1.7K viewsedited 16:55