2021-07-17 20:23:05
این مقاله هم خواندنی است، خصوصا قسمت نقل قول از مرحوم سحابی:
«خودکفایی موقت، به قیمت نابودی دائم!»
کاهش شدید نزولات آسمانی و تشدید روند خشکسالی های اخیر و آسیبپذیر شدن بسیاری از نقاط کشورمان مرا یاد این سخن زنده یاد مهندس عزت الله سحابی انداخت که گفت در زمان مبارزه با رژیم شاه تصوّر میکردیم حاکمیت موجود، دست نشاندهٔ اجانب بوده و آنچه اتفاق می افتد اجرای دیکته های دشمنان ایران برای نابودی کشور است!
تا اینکه بعد از پیروزی انقلاب که به ریاست سازمان برنامه و بودجه منصوب شدم و طرحهای مطالعات کارشناسی صورت گرفته در موضوعات مختلف را دیدم تازه به خود آمدم که مثلاً اگر میگویند اقلیم ایران فلان است و در منطقه ای واقع شده ایم که شرایط بارش و نزولات آسمانی بستر مناسبی جهت گسترش کشاورزی و دامداری فراهم نمیکند و بهترین کار این است که با عدم گسترش بی رویه کشاورزی و دامداری، ضمن صیانت از مراتع و آبهای مختصرمان از محل درآمدهای پایداری که در سایر زمینه های سازگار با اقلیم کشور ایجاد می کنیم کمبودهای دامی و کشاورزی مان را از جاهای دیگر وارد کنیم تا کشور دچار آسیب بیشتر نشود تازه فهمیدم که ما بدون توجه به مطالعات علمی و کارشناسی متخصصان فن، همه چیز را از دریچه بدبینی های سیاسی میدیده ایم و نادیده گرفتن آن دیدگاه های تخصصی چه لطمات و خسارات سنگینی را به کشور وارد خواهد کرد تا جایی که امروزه بسیاری از روستاهای آباد آن زمان نیز بکلّی متروکه شده و در بسیاری از نقاط، حتی آب برای آشامیدن و نیازهای اولیه زندگی نیز وجود ندارد و کوچ های اجباری انذار شده در آن مطالعات، در حال محقق شدن است.
با نهایت تاسف میگویم چه شد که برخلاف آموزه های الهی و بدیهیات عقلی، نهتنها در مسیر تمکین به دادههای علمی، تحقیقی و کارشناسی حرکت نکردیم که از همان ابتدا با افتادن در مسیری پوپولیستی، ضمن دشمن قلمداد کردن سایرین و پشت پا زدن به مطالعات تخصصی صورت گرفته، بی توجه به تمام واقعیات اقلیمی و... مثلاً خواستیم در زمینه دامداری و کشاورزی به خودکفایی برسیم؟
غافل از اینکه غلبه احساسات پوپولیستی بر علم و عقلانیت، موجب خسارات جبران ناپذیری میشود که نه تنها ایده خودکفایی های مورد نظر را بکلی ناکام می گذارد که حتی میتواند منجر به نابودی تمام زیرساختهای استراتژیک کشور شده و سبب پیدایش ابر بحران هایی گردد که حتی امکان زیستن مان را نیز منتفی نموده و منجر به کوچ اجباری دهها میلیونی شود به نحویکه؛
۱- با حفر چاههای غیرکارشناسی گسترده و با مدد تکنولوژی برق و موتورهای آبکش! ذخایر هزاران سالهٔ آب های زیرزمینی را مصرف نموده و با پایین رفتن سطح آب، هر ساله آنها را عمیق و عمیق تر نموده و «آبهای استراتژیک» را نیز مصرف کردیم تا جایی که امروزه فرونشست زمین در اقصیٰ نقاط کشور به پدیدهای طبیعی و جاری تبدیل شده و ضمن شور و تلخ و غیر قابل استفاده کردن بسیاری از این آب ها با ادامه وضع موجود عنقریب است که حتی همین آب های نهفته در فاصله ۲۰۰ متری زمین را نیز نداشته و...
۲- بی توجهی به داده های علمی و عدم مدیریت درست در این سالها، تالاب ها، رودخانه ها، دریاچه ها و آبهای سطحی را نیز خشکاندیم و امروزه جنگ آبها به یکی از مهمترین دغدغه های اجتماعی مان بدل شده!
و این در حالی است که مسئولین خوش خیال و نفهم ما هنوز هم از پتانسیلهای گسترده کشور در جمعیت ۲۰۰ میلیونی و تبدیل کشور به هاپ کشاورزی منطقه برای ۵۰۰ میلیون نفر جمعیت همسایگان سخن می گویند!
۳- آیا جز این است که خودکفایی و گسترش بی رویه دامداری، خود نیازمند گسترش مراتع و تولید نهادههای دامی جهت تغذیه مناسب دام است و این همان مشکلی است که امروزه تبدیل به بحرانی عظیم در دامداری ما شده و هر دو قشرِ دامدار و مصرفکنندهٔ دام و طیور را با هزار و یک مشکل مواجه نموده است؟
علی ایحال نمیدانم علیرغم تجارب ممتد این دهه ها، تحمیل این همه خسارت به کشور و حکمرانی ناصواب، ناشی از فقر علمی و جهلِ به اداره امور است!
یا تلاشی زیرکانه و حسابشده برای نابودی ایران؟
اکبر دانش
113 viewsMohammad Ehtesham, 17:23