Get Mystery Box with random crypto!

دست نوازش واری روی عضله های پر زخمش کشیدم که پر اخم دستم و پ | رمان تقدیر عشق

دست نوازش واری روی عضله های پر زخمش کشیدم

که پر اخم دستم و پس زد و با صدای دورگه مردونش گفت
_این قدر با من ور نرو مگه عروسک باربی گیر آوردی؟

به بدن پر زخمش نگاهی کردم و معلوم بود درد زیادی و داره تحمل می‌کنه
بهش حق می‌دادم بی اعصاب باشه که گفتم
_فقط خواستم یکم حواست و از درد پرت کنم


ابرویی انداخت بالا
_جدا؟... امامزاده ای یا دستت شفا بخش که هی داری دست می‌کشی روم؟


فقط سری به چپ راست تکون دادم که ادامه داد
_با این ور رفتنات فقط داری حواسم و میدی به سکس و تحریکم می‌کنی!
ثانیا اگه می‌خوای دستات شفا داشته باشه و حواسم پرت شه یه جای دیگرو باید دست بکشی


سرخ شدم و با چشمای گرد نگاهش کردم که باز بحث و تموم نکرد
_همین میشه دیگه.. ده روز سکس نداشته باشم هم وضع بدنم این میشه هم این که یکی مثل تو دست بهم بزنه زرتی بلند میشه و تحریک میشم... اگرنه تو لختم جلوم می‌اومدی من نگات نمی‌کردم چه برسه تحریک!


اخم کردم و با ناراحتی از جام پاشدم... نمی‌خواستم با این حالش باهاش دهن به دهن شم و فقط گفتم
_خدار و صد مرتبه شکر که با دیدن لخت من تحریک نمیشی


زبون نیش دارش کم نیاورد
_اره دیگه زن گرفتم به عنوان دکور بزارم گوشه خونم... بعد مربیم میگه چرا بدنت افت کرده گوشه رینگ از یه یالغوز کتک می‌خوری


این بار حرصی سمتش برگشتم و گفتم
_به مربیت بگو زنم بهم سرویس نمیده چون اصلا با دیدن بدن لختشم تحریک نمیشم؛ تا خیالش از مردونگی افتاده تو راحت شه...
بهش بگو فقط گرفتمش تا بشم آینه دقش و خونش و تو شیشه کنم


با همون پای شکستش روی تخت نیم خیز شد
_چیه حرصت گرفته گفتم بدن لختتم تحریکم نمی‌کنه؟


نیشخندی زدم و پیراهنم و از تنم کشیدم بیرون که چشماش گرد شد و من حرصی گفتم
_حالا ببینیم با دیدن هیکل من می‌زنی بالا یا نه !
بعد اونوقت با پای شکسته می‌خوای چیکار کنی


اخماش پیچید توهم که شلوارمم کشیدم پایین و اون سریع نگاهش و ازم گرفت
_ دختره ی خنگ روانی... موقعی که سالمم سرخ و سفید میشه میگم فلانت و ببینم الان خودش و داره لخت می‌کنه

جلو چشماش رفتم و بندای سوتینم و کشیدم رو بازوم و گفتم
_تو که با دیدن من بالا نمی‌زنی چی شد پس


چشماش و بست و گفت
_تمومش کن این بازی خلاقانت و من یک ماه مگس ماده ندیدم حق دارم با دیدن یه پر و پاچه داغ کنم


هیچی نگفتم و جلو چشماش صاف ایستادم که یک دفعه چشماش و باز کرد و با دیدن تنم گفت
_سگ تو روح اون آدمی که گفت من بیام تورو بگیرم... بیا این جا خودتم انگار بدت نمیاد


نیشخمدی زدم و با بدجنسی گفتم
_من جایی نمیام ( )

https://t.me/joinchat/EFKl0uB16x5hNTg0