آدرس کانال:
دسته بندی ها:
حقایق
زبان: فارسی
مشترکین:
3.29K
توضیحات از کانال
دانشجوی ارشد حقوق بینالملل | طنزنویس رسانه
بگو ببینم :
https://t.me/BChatBot?start=sc-151390-Dt1sgrF
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
0
4 stars
0
3 stars
0
2 stars
1
1 stars
2
آخرین پیام ها 28
2021-08-19 17:54:57
زبونم لال
244 views14:54
2021-08-19 02:18:09
هنگامى که حضرت امام حسین (علیه السّلام) صدق نیت و اخلاص آنها را دیدند، آنها را بر قضا و قدر سخت الهى واقف کردند و فرمودند: من فردا کشته مى شوم و همه شما با من کشته مى شوید و احدى از شما باقى نمى ماند حتّى قاسم و عبد الله مگر فرزندم على زین العابدین، چون خداوند نسل مرا قطع نمى کند و او پدر ائمّه هشتگانه است.
#شب_عاشورا
@Taliqat_mag
261 views23:18
2021-08-19 01:36:56
سعید بن عبد الله حنفى گفت:
به خدا قسم تو را رها نخواهم کرد تا خدا بداند که ما در زمان غیبت حضرت رسول الله از شما محافظت کرده ایم، به خدا قسم اگر بدانم که کشته مى شوم سپس زنده مى شوم سپس زنده سوزانده مى شوم سپس تکه تکه مى شوم و هفتاد مرتبه با من چنین شود باز هرگز از شما جدا نمى شوم تا آنکه روح من فداى شما شود و چگونه چنین نکنم در حالى که این یک بار کشته شدن است و پس از آن چنان کرامت ابدى به دنبال دارد که هرگز از بین نخواهد رفت.
#شب_عاشورا
@Taliqat_mag
289 views22:36
2021-08-19 01:35:09
آنگاه مسلم بن عوسجة برخاست و گفت:
آیا اگر تو را تنها بگذاریم در اداء حق تو در نزد خدا عذرى داریم؟
اما به خدا قسم از تو جدا نمى شوم تا آنکه نیزه ام را در سینه هایشان بشکنم و مادامی که قبضه شمشیرم در دستم باشد با آن می جنگم و اگر سلاحى نداشته باشم با سنگ آنها را مى زنم تا آنکه با تو بمیرم.
#شب_عاشورا
@Taliqat_mag
288 views22:35
2021-08-18 17:45:50
میرفتی
همه خیمه حرف از عمو شد
565 views14:45
2021-08-18 17:40:40
پس از آن، شمر برابر لشکر امام آمد و فریاد زد: خواهرزادههای ما کجایند؟ (ام البنین خواهر شمر نبود، بلکه هر دو از قبیله کلاب بودند و به این مناسبت بود که فرزندان او را خواهرزاده خواند.) عباس و جعفر و عثمان، فرزندان علیبن ابی طالب، به سوی او رفتند و گفتند: برای چه کار آمدهای و چه میخواهی؟
گفت: شما ای خواهرزادگان من، در امانید.
یکی از آنها به او گفت: لعنت خدا بر تو و آن امان که [برای ما آوردهای]، اگر واقعاً تو دایی ما بودی، آیا حاضر میشدی که ما در امان باشیم و فرزند رسول خدا در امان نباشد؟
(گویا مقصود از امان، همان بود که شمر همراه عبدالله بن ابی محل از عبیدالله درخواست کردند. منابع تاریخی، از امان نامه دیگری که شمر به تنهایی گرفته باشد، یاد نکردهاند.)
شیخ مفید، محمد، الارشاد، ج۲، ص۸۹.
@Taliqat_mag
400 views14:40
2021-08-18 17:37:39
هنگامی که شمر مامور رفتن به کربلا شد و نامه را از ابنزیاد گرفت، به همراه عبدالله بن ابی مخل بن حزم که عمهاش امالبنین، دختر حزم، همسر امیر مومنان (علیهالسلام) و مادر عباس و عبدالله و جعفر و عثمان بود به پا خاستند.
عبدالله بن ابی مخل به [ابن زیاد] گفت: اصلح الله الامیر، فرزندان خواهر ما (در منابع کهن و اصطلاحات قبیلهای و عرفی، این گونه تعابیر معمول است و معنای اصلی خود را ندارد؛ مثلاً مقصود از «اختنا» در اینجا، دختر یکی از اعضای قبیله ماست. کلمه «دایی» نیز که در ادامه گزارش تکرار شده است، همین گونه معنا میشود.) همراه حسین هستند، اگر صلاح میدانی امانی برای آنان بنویسی، ابن زیاد با خوشرویی پذیرفت و به کاتب خویش دستور داد که امانی برای آنها بنویسد. عبدالله بن ابی مخل آن امان نامه را توسط غلامش، کزمان، به کربلا فرستاد.
فرزندان امالبنین را فراخواند و گفت: این امان نامهای است که دایی شما فرستاده است. آنان گفتند: به دایی ما سلام برسان و بگو ما را به امان شما نیاز نیست؛ امان خدا از امان پسر سمیه بهتر است.
طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۱۵.
@Taliqat_mag
393 views14:37
2021-08-17 23:18:56
"فوَقَفَ العبّاس مُتَحیِّرا"
479 views20:18
2021-08-17 23:18:56
اینجا راوی میگه:
480 views20:18
2021-08-17 23:18:56
آب مشک روی زمین ریخت
478 views20:18