تعلیقات

2021-08-12 22:18:08 نقل است که زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، دو فرزند خود را مهیای نبرد کرد و به آن‌ها تعلیم داد که اگر با امتناع آن حضرت مواجه شدید، کما اینکه آن مظلوم حتی غلام خود را از قتال بر حذر می‌داشت، دایی خود را به مادرش حضرت زهرا سلام‌الله علیها قسم دهید تا اجازه میدان رفتن بگیرید. محمد یکی از پسران حضرت زینب در روز عاشورا وقتی به میدان مبارزه شتافت، چنین رجز خواند:
«اشْکو اِلَی الله مِنَ العُدْوانِ، فِعالَ قَومٍ فی الرَّدی عِمیانِ‌، قَدْ بَدَّلوا مَعالِمَ القُرآنِ، وَ مُحکمِ التَّنزیلِ و التَّبیان‌، وَ اَظهَروا الکفرَ مَعَ الطُّغیانِ؛ به خدا شکایت می‌کنم از کردار گروهی که کورکورانه به سوی هلاکت می‌روند؛ همان‌ها که نشانه‌های قرآن را دگرگون و بیان محکم تنزیل را تغییر داده‌اند؛ و کفر و طغیان و سرکشی را آشکار ساختند.» 

 بنابر نقل مشهور، وی پس از کشتن ده تن، توسط عامر بن نهشل تمیمی به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

ابن شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۳، ص۲۵۴.

@Taliqat_mag باز کردن / نظر دهید

2021-08-12 21:57:20 حضرت زینب سلام الله علیها در حماسه عاشورا دوشادوش برادر حرکت کرده و لحظه‌ای از ایثار و فداکاری باز نایستاد. آن بانوی گرامی در سفر کربلا دو یادگار از همسرش عبدالله بن جعفر به نام‌های عون و محمد به همراه داشت که هر دو در رکاب امام حسین (علیه‌السّلام) به شهادت رسیدند. هنگامی که عبدالله (شوهر حضرت زینب) فهمید که سفر امام حسین (علیه‌السّلام) به کربلا قطعی است، دو پسرش عون و محمد را را برای کمک به مادرشان به همراه قافله امام حسین (علیه‌السّلام) روانه کرد و به آنان سفارش کرد که اگر جنگی پیش آمد، از امام حسین (علیه‌السّلام) حمایت و دفاع کنند.

 آن دو هنگام خروج امام از مکه به سوی کربلا به آن حضرت پیوستند و نامه‌ی پدر خود عبدالله را که در آن از امام (علیه‌السلام) خواسته بود از این سفر منصرف شود به وی رساندند.

طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۷

@Taliqat_mag باز کردن / نظر دهید

2021-08-11 21:23:49 یه رسم قدیمی تو بازار طلافروشا هست که روز سوم محرم گوشواره نمی‌فروشن. باز کردن / نظر دهید

2021-08-11 20:15:39 در کامل بهایی چنین آمده است: «در میان اسیران، دخترکی بود چهار ساله. شبی از خواب بیدار شد و گفت: پدر من، حسین (علیه‌السلام) کجاست؟ در این ساعت او را به خواب دیدم. سخت پریشان بود. زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست. یزید خفته بود. از خواب بیدار شد و تفحّص کرد. خبر بردند که حال (اوضاع)، چنین است. آن لعین گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند. ملاعین، سر را بیاوردند و در کنار آن دختر چهار ساله نهادند. 

(عمادالدین طبری، حسن‌ بن‌ علی، کامل بهایی، ج۲، ص۱۷۹)

وقتی که آن دختر کوچک سر پدر را شناخت، آن را به سینه چسبانید و با لحن سوزناکی با سر بریده‌ پدر عزیزش چنین سخن گفت: «یا اَبَتاه مَنْ ذَالَّذی خَضَبَکَ بِدِمائِکَ؟ یا اَبَتاه مَنْ ذَالَّذی قَطَعَ وَریدَکَ؟ یا اَبَتاه مَن ذَالَّذی اَیْتَمَنی عَلی صِغَرِ سِنّی؟ یا اَبَتاه مَنْ لِلْیَتیمَةِ حَتّی تَکْبُر؟ یا اَبَتاه مَنْ لِلنِّساء الْحاسِراتِ؟. ..؛

(قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۴۱۶)

@Taliqat_mag باز کردن / نظر دهید

2021-08-11 19:51:17 ‏نگفتی من دل دارم رفتی
نگفتی دختر داری رفتی
@Taliqat_mag باز کردن / نظر دهید

2021-08-11 18:45:58 واقعا نکته‌ی حائز اهمیت اینه که کل سال رو واسه همین شب سوم زنده‌ایم باز کردن / نظر دهید

2021-08-11 17:43:03 #شرعیات هم داشته باشیم بدی نیس
@Taliqat_mag باز کردن / نظر دهید

2021-08-11 14:02:30 ‏"تصویر امروز متروی تهران"
میدونین این عکسا چرا وایرال نمیشه؟
چون این جمعیت تو هیئت نیستن و کتیبه و بیرق و مداح و سینه‌زنی توش وجود نداره.
امام حسین هنوزم غریبه
@Taliqat_mag باز کردن / نظر دهید

2021-08-11 13:16:40 در میان جماعت باری به هرجهت توییتری، تو حامد عسکری باش
@Taliqat_mag باز کردن / نظر دهید

2021-08-11 13:09:28 کار مهدی اکبری و هیئتش اشتباه، قبوله.
ولی ما نباید همش بزنیم تا بیشتر بوش بلند بشه
چرا بچه حزب‌اللهیا تو زمین رسانه‌ای دشمن بازی میکنن و گل بخودی میزنن؟
عاقا بسه دیگه باز کردن / نظر دهید