مشروطه (بخش دوم کتاب «تاریخ و پندهایش») 9ـ2) یک کار نی | تاریخ مشروطه ایران
مشروطه (بخش دوم کتاب «تاریخ و پندهایش»)
9ـ2) یک کار نیکی که شده کسی باید یا بهتر از آن کند و یا همان را بپسندد ـ تکهی یک
من بارها میشنوم کسانی تاریخ هجدهساله را میخوانند و ایرادها میگیرند. مثلاً میگویند : «بایستی علت این قضایا را بنویسد» یا میگویند : «یکمشت عوام را بسیار بزرگ میکند». «دکتر» نامی را میشنوم که در هر کجا که آن تاریخ را میبیند برداشته و چند سطر خوانده و با دلتنگی سر برآورده میگوید : «اینها درست نیست ...»
باینان باید گفت : «شما بهتر از این نویسید». باید گفت : «اگر خواست شما خردهگیریست و چیزهایی را در این تاریخ مییابید که نبوده و یا از چیزهایی آگاهید که بوده و در این نوشته نشده یادآوری کنید و این چیزیست که ما خود میخواهیم. ولی اگر خواستتان آنست که این را نپسندید و میخواهید این تاریخ هیچ نوشته نبودی آن یک خوی بسیار پستی است که از خود نشان میدهید.
تاریخ هجدهساله چیز بزرگی نیست. اینان با همه چیز آن رفتار را مینمایند و خود یک دستهی زیانکاری میباشند. اینان درسهایی که در اروپا یا در نجف یا در ایران خواندهاند چیزی نیست که بکاری بخورد و آنان را توانندهی یک کار سودمندی گرداند. از آنسوی با همین درسهای بیهوده خود را دانا میشمرند و با هر کسی دعوی همسری میکنند و بخود بایا میپندارند که هر کتابی که دیدند و یا هر سخنی که شنیدند نافهمیده و ناسنجیده بآن ایراد گیرند و آن را نپسندند ، و سرانجام نتیجه این شده که بهیچ کار سودمندی در کشور خشنودی نمیدهند و بهمه چیز زباندرازی میکنند ، و چون کسی از جلوشان نمیآید بیکبار گستاخ گردیدهاند و بدی کار و رفتار خود را نمیدانند. یک دستهی بزرگِ اینچنانی در ایران پدید آمدهاند.
اینان خویها و دریافتهای سادهی خدادادی را از دست دادهاند و از درسهای خود بدانشهای درست و سودمندی هم نرسیدهاند. اینست بیکبار تهیدستند و از آیین زندگانی و از دستورهای خرد ناآگاه میباشند. و آنگاه از روی خودخواهی آیینی برای زندگانی خود پدید آوردهاند. بدینسان که با آنکه هیچ کار سودمندی از دستشان برنمیآید و باندازهی یک روستایی ساده شایستگی ندارند از خودفروشی (1) بازنایستند و خود را از توده برتر گیرند و همیشه زبان بگله و نکوهش از مردم بازدارند ، و اگر کسی به یک کوششی در راه توده برخاست و یک کار ارجداری کرد آن را نپسندند و در نشستها بنشینند و سخن گویند و در پایان آن باینجا رسند : «این مردم نمیشوند ...» اینست آیینی که این بیکارگان و مفتخواران برای خود برگزیدهاند.
پابرگی : 1ـ خودفروشی ، خودنمایی فزون و بیرون از اندازه است. ـ ویراینده