مشروطه (بخش دوم کتاب «تاریخ و پندهایش») 9ـ2) یک کار نی | تاریخ مشروطه ایران
مشروطه (بخش دوم کتاب «تاریخ و پندهایش»)
9ـ2) یک کار نیکی که شده کسی باید یا بهتر از آن کند و یا همان را بپسندد ـ تکهی دو
یک قاعدهی خردمندانهایست (1) : یک کار نیکی که شده کسی باید یا بهتر از آن کند و یا آن را بپسندد و بپذیرد. این قاعده را هر کسی داند و آن روستایی بیدانش از این قاعده ناآگاه نیست و همیشه این را بکار بندد و هیچگاه به یک کاری که خودش بهتر از آن نمیتواند ایراد نگیرد. ولی اینان در نتیجهی درسهایی که خواندهاند آن را فراموش کردهاند ، و باآنکه خود هیچ کاری نمیتوانند بیشرمانه بهمهی کارهای نیک دیگران ایراد میگیرند.
آن مردی که بنام دکتری مینازد و خود را بزرگ میگیرد بگوید چه دانشی از اروپا برای میهن خود ارمغان آورده؟!.. آیا جز گفتگو از مکتب رئالیست یا ایدآلیست ، و دانستن تاریخچهی گوته و شیلر ، و ازبر خواندن سخنانی از این اروپایی و از آن آمریکایی ، و مانند اینها که هیچ سودی نتواند داشت چه سرمایهای از خود نشان داده؟!.. آیا از روزی که بازگشته جز سخن راندن و بیهوده سرودن چه کار سودمندی را انجام داده؟!..
ما اگر این دانشهای او را در یک کفهی ترازو ، و زیان فراموش کردن آن قاعدهی خردمندانه را تنها در کفهی دیگر آن گزاریم بیگمان این زیان سنگینتر خواهد درآمد. زیرا از آن دانشها سودی بتودهی خود ، جز آشفتن اندیشهها ، نتواند رسانید ولی این یک قاعده را اگر فراموش نکردی و در دل داشتی باری با هر کار نیکی دشمنی نکردی.
ایکاش اینان بجای همهی درسهایی که خوانده و دانشهایی که فراگرفتهاند این دانستندی که پذیرفتن راستی و پیروی کردن از آن یکی از خویهای بسیار گرانمایهی آدمیست. این دانستندی که در جهان همهی پیشرفتها نتیجهی این یک خوی بسیار گرانمایه است. این دانستندی که اینهمه تودهها که پیش رفتهاند همیشه یکی برخاسته و پیش افتاده و دیگران مردانه بیاری او کوشیدهاند و از این راه بوده که پیش رفتهاند.
ایکاش بجای آن فلسفه که خواندهاند و مغز خود را با پندارهای بیهودهی این و آن انباشتهاند این خواندندی که خودخواهی و گردنکشی در برابر راستیها (که آنان شیوهی زندگانی خود گرفتهاند) از خویهای پست آدمیست و کسی با اینها بزرگ نگردد ، این خواندندی که بزرگی هر کسی در بزرگی تودهی اوست و هر خردمند باغیرتی باید خود را در برابر توده فراموش کند و در کوششهایی که برای پیشرفت آن میشود بدلخواه همدستی کند.
ایکاش بجای همهی آن چیزها که آموختهاند تنها این را آموختندی که ایستادگی بروی نافهمی کار گاوان و خران میباشد.
پابرگی : 1ـ بسا این «یک قاعدهی خردمندانه اینست» بوده و لغزش چاپی آن را باین حال انداخته. ـ ویراینده