Get Mystery Box with random crypto!

گفتار کسروی در روزبه مشروطه‌ی 1323 تکه‌ی یک از سه سپ | تاریخ مشروطه ایران

گفتار کسروی در روزبه مشروطه‌ی 1323

تکه‌ی یک از سه


سپاسگزارم که آقایان از راههای دور آمده‌اند که در این جشن باهم باشیم. ما امروز را بنام مشروطه «روزبه» گرفته بجشن پرداخته‌ایم. در جشنهای دیگر نیز گفته‌ایم که عید (یا چنانکه ما نام گزارده‌ایم : روزبه) آن روزیست که در تاریخ یک توده پیشامد بزرگ و تاریخی رخ داده باشد ، و توده برای یادآوری از آن پیشامد و ارجشناسی از کسانی که پا درمیان داشته‌اند ، آن روز را برگزینند و همه ساله در چنان روزی جشن گیرند و یاد گذشته را تازه گردانند.

روزبه یا عید باین معنیست. این عیدهایی که در ایران می‌گیرند ما معنایی برای آنها نمی‌توانیم شناخت و اینست آنها را نمی‌توانیم پذیرفت. ما از روزبه‌های ایران یکی امروز را پذیرفته‌ایم که جشن مشروطه است ، دیگری نوروز را که آغاز سال می‌باشد.

اما اینکه ما روز سیزدهم را گرفته‌ایم ، در حالی که خود مجلس شورا و دیگران روز چهاردهم را می‌گیرند ، در این باره نیز فیروزی با ماست. داستان آنست که چون در ایران جنبش مشروطه‌خواهی می‌رفت مظفرالدین‌شاه روز یکشنبه چهاردهم جمادی‌الثانی ۱۳۲۴ (که از روی تاریخ شمسی سیزدهم مرداد ۱۲۸۵ می‌بود) فرمان مشروطه را داد. در سال آینده که مجلس شورا برپا و شور مشروطه‌خواهی در سراسر کشور کارگر می‌بود با دستور مجلس همان روز چهاردهم جمادی‌الثانیه را عید گرفتند و در تهران و شهرستانها جشنهای بسیار باشکوهی برپا گردانیدند. سالها چنین می‌بود که روز چهاردهم جمادی‌الثانیه عید گرفته می‌شد تا چون تاریخ قمری را بکنار نهاده تاریخ خورشیدی را بجای آن روان گردانیده‌اند این عید را نیز خورشیدی گردانیده‌اند. ولی دانسته نیست که آیا در حساب دچار لغزش گردیده بجای سیزدهم مرداد ، چهاردهم را گرفته‌اند یا شماره‌ی سیزده را ناخجسته (نحس) شمارده دانسته و فهمیده آن را بچهارده انداخته‌اند.

هرچه بوده ما نمی‌بایست پیروی از آنان نماییم. ما حساب درست توانیم کرد و سیزده نیز در نزد ما شوم یا ناخجسته نمی‌باشد. شوم یا ناخجسته ، بودنِ چنین پندارهایی درمیان مردم است. ما باید این روز را روزبه گیریم و این بسود ماست که از دیگران جدا باشیم.

مشروطه (یا چنانکه ما نام نهاد‌ه‌ایم : سررشته‌داری توده) بهترین شکل حکومتهاست و این یک فیروزی تاریخی برای ایران بود که مردان نیکی همچون بهبهانی و طباطبایی برخاستند و دربار خودکامه‌ی قاجاری را برانداختند و ایران را دارای مشروطه گردانیدند. مشروطه را همه‌ی توده‌های بزرگ پذیرفته بودند ایران هم بایستی پذیرد.

ولی جای افسوس است که مردم ایران ارج مشروطه را نمی‌دانند و خود را آماده‌ی آن نگردانیده‌اند. این مردم هنوز معنی مشروطه را ندانسته‌اند تا ارج آن شناسند. بماند آنکه روستاییان که دسته‌ی انبوه مردمند از مشروطه تنها نامش را شنیده‌اند ، بماند آنکه بازاریان از مشروطه جز کینه‌ی آن را در دل نمی‌دارند ، جوانان درسخوانده از معنی مشروطه ناآگاهند.

وزارت فرهنگ در پروگرام خود یک درسی از مشروطه و معنی آن نگنجانیده و این را بایای خود ندانسته که در کشور مشروطه جوانان را از معنی آن آگاه گرداند و آنان را برای چنان زندگانی بپروراند.

در ایران از روز نخست خامی این بود که نخواستند مردم را از معنی مشروطه آگاه گردانند و آنان را برای زندگانی با سررشته‌داری توده آماده گردانند. بچنین کاری نیاز ندیدند. خود پیشگامان ، مشروطه را تنها این می‌دانستند که قانونهایی باشد و مجلسی برای شور و قانونگزاری برپا گردد.


.