شادروان آقا میرکریم این نیکمرد پیش از آغاز مشروطه در بازار | تاریخ مشروطه ایران
شادروان آقا میرکریم
این نیکمرد پیش از آغاز مشروطه در بازار دکان بزازی داشت ، و چون مشروطه برخاست یکی از هواداران پافشار آن گردید و گاهی او نیز نطق میکرد. ولی در سال 1326 پس از بمباران مجلس که در تبریز از یکسو علما و مجتهدان با چند کوی شهر ، با مشروطهخواهان بجنگ برخاستند و از یکسو لشگرهای دولتی از بیرون رسید ، ناگزیر مشروطهخواهان شکست خوردند و پس از ده روز جنگ ، ناچار گردیده راههای شهر را بروی سپاه رحیمخان باز کردند. در آن هنگام تنها ستارخان با یک دستهی کوچکی در کوی امیرخیز ایستادگی نمود و یکی هم حاجی شیخعلیاصغر لیلآبادی بهمدستی این آقا میرکریم ، مسجد صمصامخان را مرکز گرفتند و کسانی را بسر خود گرد آورده به نطق و جوش و خروش پرداختند. این دلیری آن دو تن در چنان روزی ارزش بسیار داشت ، و نتیجهی این ایستادگی آنها و ستارخان بود که پس از چند روزی دوباره شهر بشورید و لشگریان رحیم¬خان را بیرون راند.
از آن هنگام این میرکریم بنام گردید و در نتیجهی آن بود که چون در سال 1330 بدست افتاد بدستور میلر و دیگران در یک روز با پنج تن دیگری بدار رفت. در آنحال نیز دلیری و مردانگی بسیار از او دیده شد. زیرا هنگامی که آنان را در پای دار نگه داشته بودند آقا میرکریم به هر یکی دلداری میداد و این جملهها را پیاپی میگفت : «سرنوشت همگی مرگ است. همگی کاروان این راهیم. رنج ما دو دقیقه بیش نیست. مردانه بالای دار روید.» سپس چون نوبت بخودش رسید پای پیش گزاشت و رو بمردم کرده دو بار فریاد زد : «زندهباد مشروطه» و با دست خود ریسمان بگردن انداخت.
این رفتار این نیکمرد در مردم تأثیر بسیاری کرد و آن شب کسان بسیاری خوابها دیدند و کسان بسیاری از دشمنی با مشروطه بازگشتند.