شادروان سردار محیی چون محمدعلیمیرزا مجلس را بتوپ بست و لش | تاریخ مشروطه ایران
شادروان سردار محیی
چون محمدعلیمیرزا مجلس را بتوپ بست و لشگرها بر سر تبریز فرستاد و روز بروز کار آن شهر سختتر گردید کسانی از آزادیخواهان خواستند که بکوشند و یکی از شهرهای دیگر ایران را بشورش برانگیزند که محمدعلیمیرزا نتواند همهی زور خود را متوجه تبریز گرداند و پس از اندیشه و شور گیلان را برای این کار بهتر یافتند زیرا گیلان از آغاز جنبش مشروطه یکی از شهرهای پرشور بود و شایستگی از خود نشان میداد. از آنسوی در سایهی نزدیکیش به باکو بآسانی میشد با آنجا رابطه پیدا کرد.
اینبود چند تن از آزادیخواهان تبریز روانهی باکو گردیدند و در آنجا بکمک کمیتهی «اجتماعیون عامیون» ایرانیان و کمیتهی «سوسیال دمکرات» روسی که هر دو کمیته بشورش ایرانیان علاقهمندی نشان میدادند بکار پرداختند.
این تصادف کرد با آن که در گیلان معزالسلطان (سردار محیی) و برادرانش و دیگران در اندیشهی کوششهایی بودند و برای این کار معزالسلطان روانهی باکو گردید که از آنجا استمداد کند و افزار جنگ تهیه نماید. اینبود دو دسته دست بهم دادند و در رشت یک کمیتهای بنام «کمیتهی ستار» برپا کردند که یکی از اعضای آن مسیو یِفرِم بود. از آنسوی از باکو یک دسته از مجاهدان ایرانی و گرجی و قفقازی بنهانی به رشت آمدند و در خانهی معزالسلطان و دیگر جاها بودند تا یک روزی فرصت جستند و بشورش برخاستند و سه تن از آنان بر سر آقابالاخان سردار افخم حکمران گیلان رفته او را بکشتند و بدینسان شورش گیلان آغاز گردید.
چنانکه گفته میشود یکی از گرجیانی که در آن پیشامد از قفقاز آمده و در کشتن آقا بالاخان و دیگر کارها شرکت جسته کسیست که امروز در حکومت شوروی والاترین جایگاه را دارد.