(بخشِ سوم) حالا در زبان عثمانی بدون هیچگونه قید و باکمال آزاد | تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایرانزمین
(بخشِ سوم)
حالا در زبان عثمانی بدون هیچگونه قید و باکمال آزادی تمام کلمات عربی را بهر اشتقاقی و هر صیغهای و هر بابی میشود آورد خواه در خود زبان عرب آمده باشد یا نه و در ترکیبات فارسی هم مثل یک زبان اختراعی تمام ترکیبات را بطور قیاسی با مفردات فارسی و عربی مطّردا میشود ساخت و استعمال کرد و از این شرب الیهود و هرج و مرج مطلق قواعد نحوی و صرفی و لغوی و اصطلاحی یک زبان مصنوعی درآمده که مفردات آن از این قبیل است: «استحکامکارانه»، «استدراج»، «متحسّس»، «تعجیز و ازعاج» (بمعنی مزاحمت)، «تلطیف»(بمعنی دلجوئی)، «تخدیش»(بمعنی مشوب ساختن خاطر)، «تجزیه»(بمعنی مجازات)، «دخالت»(بمعنی پناه بردن)، «تنبیه»(بمعنی سپردن و حکم کردن)، «مساعده»(بمعنی اذن)،«مراق»! (بمعنی غصّه و هوس)، «عجبا»(یعنی آیا)، «غالبا»(بمعنی گویا)، «تحف»(بمعنی عجیب)، «ناجی»(بمعنی نجاتدهنده)، «تقدیر»(بمعنی تحسین) و هکذا هزاران کلمات دیگر که بحدّ و حصر نیاید و یک کتاب در تعداد آنها لازم است و همچنین ترکیبات عربی و فارسی مثلا «معالتأسّف» (بجای افسوسکه)، «معالممنونیة»، «معالمسارّ»، «لخلخهپردازانه»، «جریحهدار»، «معنیدار»، «زمامدار»....الخ که در حساب نگنجد. یک خاصیّت عجیب دیگر آن زبان نیز که منحصر بفرد است آنست که قسمت مهمّی از آن زبان از ترجمهٔ تحتاللفظی زبان فرانسه بعملآمده و علاوهبراین خاصیّت غریب در زبان معمولی که دلیل فقدان ذوق و روح مخصوص زبان است در ترجمهٔ کلمات فرنگی و اصطلاحات علمی و ادبی و فلسفی و غیره نیز هیچ نوع زحمت بخود نداده و با کمال سادگی مضحک عین معنی تحتاللّفظی عربی آن اصطلاحات را داخل زبان خود نمودهاند و این فقره بکلی قیاسی است و بدون معطلّی هر کلمهٔ مشکل فرنگی را میشود تحتاللفظ عربی کرد و از آن اصطلاح ترکی ساخت. مثال این فقره هم بیحدّ و حساب است مثلا ذهنیّت (mentalité)، لایموت (lmmortel)، اقناع satisfaire)، حال حاضر (moment présent)، عین زمان (en méme temps)، عصبیّت (nervosité)، ضربهٔ حکومت (coup ďEtat)، مکتب سعدی (یعنی شیوهٔ او) (Ecole de)، تقدیر (Admiration)، عکس العمل (Réaction)، سیما(یک سیمای سیاسی) (Figure)، آهنگ (Harmonie) و هکذا هزاران اصطلاحات دیگر. الفاظ بیمعنی جدیدالأستعمال در ایران حالا بدبختانه از تأثیر این ادبیّات(!) زبان مصنوعی بروسه و سیواس و مقلّدین باکویی و گنجهای آنها و این شلهقلمکار عجیب و مخصوصاً از برکت قدوم ادبای خانوالده در بعضی از دارالسّلطنهها و در خود دارالخلافه که باید مرکز سرمشق و نمونهٔ زبان دری باشد یک مولود غیر طبیعی و ناقصالخلقهای زاییده شده که قسمتی از مقالات که روی سخن هم در آنها بعامّه است بدان زبان عجیب نوشته میشود. اگر تأویل به تنفید شخصی نمیشد ما مقداری از نمونههای خیلی عجیب این منطقالّطیر تازه را بدون زحمت تفتیش و تصّفح اینجا درج میکردیم ولی چون خوانندگان ایرانی خوب با این زبان غیرطبیعی آشنا هستند لازم بدرج نمونههای زیاد نیست و فقط چند کلمه از مفردات آن کافی است که ملاحظهکنندگان بترکیب آن نفرین کنند مثلا عرض اندام بمعنی ظهور، اثباتوجود یعنی حضور، ناجیمملکت یعنی نجاتدهنده، عنعنات(!) یعنی روایات (و گاهی بمعنی آباءواجدادی)، لاقید یعنی بیقید، لاقیدانه(!)، لغوگردید یعنی بهمخورد، مدهش یعنی وحشتناک، اشقیاء یعنی دزدان، متجاسرین یعنی متمرّدین، خاطرات یعنی یادداشتها، زمامدارانامور یعنی اولیایدولت، عنودانه، خویشاوندیمنشانه، وضعیّت یعنی اوضاع، موقعیّت یعنی موقع، جریحهدار، متحسّس، محرورانه، در اطرافصلح، در اطراف واقعۀ زنجان یعنی راجع بآن مسئله، مادامکه یعنی مادامیکه، تکدیر یعنی توبیخ، صمیمانه یعنی صافوبیغرض، انتحار یعنی خودکتبی، طنینانداز شد یعنی منتشر شد، مَعْکس افکار یعنی نمایندهٔ خیالات، مفکوره یعنی فکر، روح نزیه یعنی پاک...و غیره و غیره الی غیر النّهایه. علاوهبر اینها یک سجاوندی بازی غربی نیز در اینگونه منشآت هذیانی و پرت رایج شده که از عجیبترین مضحکات است مثلأ علامات سجاوندی فرنگی مختلف را متصّل باجا و بیجا تکرار میکنند مثلأ بجای این عبارت «امروزها هوای طهران سرد شده و فقرا در زحمتند» مینویسند «امروزها بارقۀ برودت! باصولت استیلاکارانۀ خود-طهران را، اشغال کرده!!! و زحمت مرارت کارانۀ آن، در میان صنف فقیر-عرض اندام نموده و با مشکلات فوق البشری،-امرار حیات مفلوکانه میکنند؟؟...».این نقطههای سجاوندی که علامت وقف یا فصل یا تعجّب یا استفهام است نیز در مملکت مخترعین آنها قواعدی و محلّ استعمال مخصوصی دارند و باین فراوانی و بیجا استعمال نتوان کرد.
ادامه
کاوه؛ سالِ پنجم؛ شمارهٔ مسلسل ۴۷؛ شماره ۱۲؛ ۶ امردادماه قدیم ۱۲۹۰ یزدگردی، غره ربیعالثانی سنه ۱۳۳۹ه.ق، ۱۳ دسامبر فرنگی ۱۹۲۰ میلادی؛ بازچاپ ۱۳۶۱؛ نشر ویس. https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin