«آنچه هم اکنون هستی» خداوند، عشق است، عاشق است و عاشق باید عشق بورزد و برای عشق ورزیدن باید معشوقی باشد. ولی چون خداوند، وجودِ بینهایت و جاودانه است، هیچکس به جز خودش نیست تا به او عشق بورزد. پس برای اینکار باید خود را به عنوان معشوقی تصور کند که او عاشقش است. عاشق و معشوق دلالت بر جدایی دارد، و جدایی، اشتیاق میآفریند و اشتیاق موجب جستوجو میشود، و هر چه جستجو گستردهتر و شدیدتر باشد، جدایی بیشتر و اشتیاق طاقتفرساتر میشود. هنگامی که اشتیاق به شدیدترین مقدار خود میرسد، جدایی کامل میشود و هدف از جدایی که این بود که عشق، خود را به عنوان هم عاشق و هم معشوق تجربه کند، برآورده و به دنبال آن یگانگی حاصل میشود. هنگامی که وصل حاصل شد، عاشق میفهمد که خود او در تمام طول مسیر معشوقی بوده که او را دوست داشته و خواستار رسیدن به او بوده و تمام شرایط به ظاهر غیرممکنی که بر آنها غلبه کرده، موانعی بودهاند که خود در مسیر خود قرار داده است. نائل شدن به یگانگی به این دلیل بسیار دشوار و گویی غیرممکن است که تبدیل شدن به آنچه هم اکنون هستی غیرممکن است. یگانگی، چیزی نیست جز شناخت خود به عنوان یگانۀ هستی. #مهر_بابا #باکتی_یوگا https://t.me/thegoldenkey 857 viewsKatayoun Zand, edited 06:51