Get Mystery Box with random crypto!

اکر تصمیم بگیریم Mauna را تمرین کنیم می‎توانیم به سادگی با حرف | کلیدِ روشنایی

اکر تصمیم بگیریم Mauna را تمرین کنیم می‎توانیم به سادگی با حرف نزدن آغاز کنیم.

با این تمرین که فقط در مواقع ضروری صحبت کنیم.

بعد از مدتی هم ممکن است تمرین را گسترش بدهیم و از خواندن، نوشتن و تماس چشمی با دیگران نیز پرهیز کنیم
و در نهایت به تمرین انجام حداقل ولی آگاهانه از فعالیت‎ها بپردازیم.

در طول این فرآیند، معمولاً برخی از الگوها ظاهر می‎شوند.

مثلاً ممکن است در ابتدا متوجه تمایل خود برای رفتن به سوی عوامل پرت‎کنندۀ حواس بشوی.
مثلاً میلت به چک کردن تلفنت، برداشتن یک کتاب و یا حتی غرق کردن «سکوت» در صدای یک موسیقی.

قبل از اینکه بر اساس هر کدام از این تمایلات، کاری انجام دهی،
آیا می‎ توانی به تمایلت توجه کنی؟

دلیل اینکه این تمایلات در زمان تمرین mauna تشدید می‎شوند این است که چیتا وِریتی (فعالیت‌های چرخان ذهنی) واضح‎تر می‎شود.

تخمین زده شده است که ما در هر روز دهها هزار از این نوع افکار را داریم،
ولی فقط وقتی متوجه آنها می‎شویم که حواسمان پرت نشده باشد.
یعنی فقط در این زمان است که به وجود آنها هوشیار می‎شویم.

وقتی ما بر روی صندلی شاهد (شاکسی= Sākṣī) می‎نشینیم، می‎توانیم به جای واکنش نشان دادن، مشاهده کنیم
.
این مسئله به هنگام شاهدِ یک مکالمه بودن بدون احساس نیاز به ابراز نظر نیز رخ می‎دهد.
فضای صحبت دادن به دیگران می‎تواند به مقداز زیادی ایجاد فروتنی کند.

آلن واتس سکوت واقعی را به این ترتیب تعریف می‎کند:
«در سکوت، فکر متوقف و واقعیت همانگونه که هست تجربه می‎شود...
اگر من تمام مدت صحبت کنم، دیگر نمی‎توانم حرف‎های دیگران را بشنوم.»

وقتی ما پٌر باشیم، نمی‌توانیم گوش بدهیم.

خالی بودن، به فضا اجازۀ ارتعاش می‎دهد.

وقتی تُهی و خالی باشیم
می‎توانیم آنچه را ماندوکیا اوپانیشاد (Māndūkya Upaniṣad) به عنوان صدایی که در پسِ «Om» می‎آید تعریف کرده است؛ بشنویم.


این همان چیزی است که بودیست‎ها آن را «تهی» نامیده‎اند.

https://t.me/thegoldenkey