تز یازدهم
به نظر لنین، همانطور به نظر لاکان، انقلاب تنها از خود مجوز میگیرد: باید مسئولیتِ کنش انقلابیای که تحت حمایت دیگری بزرگ نیست را پذیرفت- ترس از قدرتگرفتنِ "زودرس"، جستجو برای تضمین، ترس از مغاکِ کنش است. این همان بعدِ غایی آنچیزی است که لنین پیوسته آنرا بهعنوان "فرصت¬طلبی" تقبیح میکرد و دلیلش هم این بود که "فرصتطلبی" موضعی است که فینفسه و ذاتی، غلط است (زیرا) ترس از انجامِ کنش را با پردۀ حائل حقایق، قوانین یا هنجارهای "عینی" میپوشاند. پاسخ لنین نه ارجاعی به مجموعهای متفاوت از "حقایقِ عینی" که تکرار آن مباحثهای است که رزا لوکزامبورگ یک دهه قبلتر علیه کائوتسکی بهراه انداخته بود: آنانی که در انتظار شرایط عینیِ انقلاب هستند، تا ابد در این انتظار خواهند ماند- خود این موضعِ مشاهدهگر عینی (و نه عامل درگیر در ماجرا) مانع اصلی در راه انقلاب است. استدلال لنین علیه منتقدانِ رسمی-دموکراتیکِ گام دوم این است که خودِ این شقِ "دموکراتیک محض" نیز اتوپیایی است: در شرایط ملموس روسیه، دولتِ بورژوا-دموکراتیک هیچ شانسی برای بقا نداشت- تنها راه "واقعبینانه" برای حفاظت از دستاوردهای حقیقی انقلاب فوریه (برای مثال، آزادی سازمانها و مطبوعات) پیشبرد انقلاب سوسیالیستی است وگرنه ارتجاع تزاری پیروز خواهد شد.
«تروریسم و کمونیسمِ» تروتسکی یا نومیدی و اتوپیا در سال آشفتهی 1920
اسلاوی ژیژک، مترجم: سینا خامی
https://t.me/thesis11site