2022-10-30 23:39:40
بین افسانۀ قُقنوس
و سرگذشت ایران
تشابهی میتوان دید.
ایران نیز، چون آن مرغ شگفتِ بیهمتا، بارها در آتش خود سوخته است و باز از خاکسترِ خویش زاییده شده. در این چند سال، همواره من این احساس را داشتهام که ایران بارِ دیگر یکی از آن دورانهای «زایندگی در مرگ» را میگذراند و در میان درد، میشکفد.
گرفتاریهای روزانه و دلمشغولیها و بُهتزدگیهای قرن، مانع از آن است که بسیاری از ما به عمق ماجرایی که در روح ایران است، توجه کنیم.
چون کسی هستیم که به باغِ کهنسالی در چلّۀ زمستان پای مینهد و آن را خشک و خاموش و برهنه، گرانبار از غربت و وحشتی مرموز و شَریر میبیند؛ بیآنکه نجوای پنهانی حیات و وِلولۀ خاموشِ جِرمهای رویَنده و سبزشونده را در شکمِ کُندههای پیر و نهادِ شاخههای خشک دریابد.
در زندگیِ ملتها نیز دورانهای ستروَن و دورانهای زاینده است و تناوب و تسلسلِ این دورانها بوده است که تمدن را به پایۀ کنونی رسانیده. دوران ما یکی از دورانهای باروَر است و زایندگی، هرچند با درد همراه باشد، باز سعادتبخش و شورانگیز میتواند بود.
در روزگاری که گویی ایران در ابری از فراموشی پیچیده شده است، اگر کار دیگری از دست ما برنیاید، لااقل خوب است بکوشیم تا فکرِ او و غمِ او را در دل خود زنده نگاه داریم و اعتقاد به زایندگیِ دوران را در سینه نپَژمرانیم.
ما، از این حیث، چون بیمارانِ تریاکخوردهای هستیم که به هر افسونی است، باید بیدار نگاهشان داشت؛ زیرا اگر چشم بر هم نهند، بیمِ آن است که دیگر آن را نگشایند.
محمدعلی اسلامی ندوشن
ایران را از یاد نبریم
@virastaran #فرهنگ #زیبانوشته
@sarv_e_sokhangoo
1.7K views20:39