Get Mystery Box with random crypto!

ویرِ ویرایش | محمد یوسفی‌شیرازی

لوگوی کانال تلگرام virevirayesh — ویرِ ویرایش | محمد یوسفی‌شیرازی و
لوگوی کانال تلگرام virevirayesh — ویرِ ویرایش | محمد یوسفی‌شیرازی
آدرس کانال: @virevirayesh
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.82K
توضیحات از کانال

نوشته‌های محمد یوسفی‌شیرازی
درباره‌ی ویرایش و ترجمه و ادبیات
چه کسم من:
b2n.ir/w94186
ترجمه‌ها:
b2n.ir/s21779
اینستاگرام:
instagram.com/virevirayesh
گودریدز:
goodreads.com/author/show/20550295

تماس:
@MyoosofiShirazi
yoosofi.mohamad@gmail.com

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2022-05-06 22:18:52 مشکل زبان فارسی در دوره‌ی ما، مثل تقریباً هر چیز دیگری که مربوط به فرهنگ (خصوصاً فرهنگ والا) است، برمی‌گردد به ترکیبی از جهل و خودنمایی. مثالی بزنم. یکی از این اپ‌های مسافربری وقتی درخواست می‌دهید، به شما پیام می‌دهد که "سفیر" درخواست شما را پذیرفته و به سوی شما در حرکت است! یک بار وسوسه شدم به پشتیبانی آن طویله زنگ بزنم و بگویم این سفیری که دارد می‌آید، استوارنامه هم همراه دارد یا نه؟

سفیر در فارسی معادل ambassador فرنگی است. پیش‌تر، از زمان ایلخانان تا صفویه و قاجار به حامل پیام‌های حکومتی ایلچی می‌گفتند و بعدها لفظ سفیر برای این کارکرد مشخص دیپلماتیک جایگزین شد، در کنار سفارت. بگذریم که اگر این پدیده‌ی غربی در قرن بیست و یکم اختراع شده بود، نظر به اینکه فرهنگ ایرانی چند دهه‌ای است در اغماست، لابد همینطور صاف به آن می‌گفتند آمباسادر و من منتظر ظهور کره‌خر‌های تازه‌به‌دوران‌رسیده‌ای نیز هستم که به زودی پس از بازگشت از اولین سفر فرنگ بگویند: سفیر معادل دقیقی برای آمباسادر نیست!

حالا معلوم نیست کدام نَشسته‌ی جاهل خودنما در کدام اتاق فکر [مبال؟] نشسته و با خودش فکر کرده راننده قشنگ نیست، اصلاً تحقیر‌آمیز هم هست، بگذار یک چیزی بگذاریم که فرق کنیم. (در صفحه‌ی 3 کتاب چگونه در سه دقیقه مدیر و بازاریاب موفق شوم، خوانده که "برند" شما باید متمایز باشد و بعد از اینکه از طریق فلان رانت این دم و دستگاه را درست کرد، سعی می‌کند متمایز باشد و ادای کارآفرین و مدیرعامل و تبلیغاتچی آمریکایی را دربیاورد. می‌گویم در صفحه 3 چون احتمالاً پیش‌تر نرفته.) اگر به هر علتی این حماقت از دیگرانی هم سر بزند، در مدتی کوتاه معنای کلمه‌ی سفیر و راننده هر دو مغشوش و مخدوش می‌شوند و کلمات آن حالت متبلور (کریستالیزه) و شفاف و متمایز خود را از دست می‌دهند.

گروه بزرگی می‌نالند که زبان فارسی کارآمد نیست و فلان و بهمان عیب را دارد. انگار زبان به شکل شیء جامد -مثلاً یک گوشی موبایل قدیمی- به ما می‌رسد و ما با آن یک کارهایی یا می‌توانیم بکنیم یا نه. انگار نه انگار که این موجود زنده است و نقصی اگر دارد (که دارد) به دلیل همین سوءاستفاده و سوءمصرف‌هاست، نزد گذشتگان به نحوی، امروز به نحوی دیگر.

اینجا مصرم بر بعد روانشناختی قضیه، یعنی همان مساله‌ی خودنمایی، تأکید کنم، زیرا گندی که امروز به فارسی می‌زنند، چه از ناحیه‌ی فلان اسنوب چیزنویس مثلاً-روشنفکر، چه فلان عمله‌ی پشت‌میز‌نشین در فلان اپ رانتی، بدون این میل بیمار خودنمایی ممکن نمی‌بود. مادربزرگ همین‌ها را اگر ببینید، زنانی بی‌سواد یا کم‌سواد که بسیاری از آنان در دهات بزرگ شده‌اند و از بسیاری امکانات از جمله آموزش محروم بوده‌اند، هرگز به این فارسی قبیح سخن نمی‌گویند. سواد ندارند، به بسیاری امور جاهلند، ولی به زبان فارسی گند نمی‌زنند، چون همانطور که از مادر خود شنیده‌اند، به کارش می‌برند.

فارسیی که پیرزن‌ پیرمرد‌های هشتاد سال و به بالا حرف می‌زنند به مراتب سالم‌تر و صحیح‌تر و تندرست‌تر از این چیزی است که این جوانان بعد از انقلاب حرف می‌زنند که همه مدرسه که سهل است، دانشگاه رفته‌اند و زبان خارجکی (!) می‌دانند. چون مادربزرگ عقده ندارد که برای خودنمایی از این کارها بکند. حالا چه با گذاشتن سفیر جای راننده، چه با گذاشتن بوت جای چکمه.

سپاس ریوندی
2.2K viewsمحمد یوسفی‌شیرازی, 19:18
باز کردن / نظر دهید
2022-04-29 19:04:42 پرسش و نشانه‌ی پایان جمله

در حالت عادی، پرسش برای گرفتن اطلاع است. وقتی می‌پرسیم «ساعت چند است؟» یا «چه روزی وقت گرفتی؟» یا «کی بود زنگ زد؟»، معمولاً می‌خواهیم بدانیم ساعت چند است یا چه روزی وقت گرفته‌اند یا چه کسی زنگ زده است.

اما گاهی پرسش برای گرفتن اطلاع نیست و صرفاً ظاهر پرسش دارد. در این حالت، در پسِ پرسش، غرض دیگری نهفته است؛ مثل انکار یا تمسخر یا تهدید یا تأکید. مثلاً گاهی مقصود از «چاره چیست؟» چاره‌جویی از مخاطب نیست؛ بلکه بیانِ جمله‌ای خبری است: «چاره‌ای نیست.» به‌همین‌ترتیب، آن که می‌گوید «تو چه می‌دانی از حالِ من؟»، در اصل دارد به مخاطبش گزاره‌ای خبری را می‌رساند: «تو از حال من هیچ نمی‌دانی.» نیز ممکن است وقتی از زبان کسی می‌شنویم «مگر از اول نمی‌دانستی کجا می‌خواهیم برویم؟»، منظور رساندنِ تأکیدآمیز این مفهوم باشد: «از اول می‌دانستی کجا می‌خواهیم برویم.»

اما نکته‌ای که در نشانه‌گذاری باید بسیار به آن دقت کرد، این است که نشانه‌ی پایان جمله را ظاهر جمله تعیین می‌کند، نه معنی‌ها و منظورهای ثانوی. ازاین‌رو، پرسشی که در مقام انکار یا تأکید یا هر غرض ثانوی دیگری مطرح می‌شود، همچنان پرسش است و با لحن پرسشی هم خوانده می‌شود و درنتیجه، درست مانند پرسشی که غرض از آن واقعاً گرفتن اطلاع است، باید در پایانش نشانه‌ی پرسش گذاشت. البته اگر پرسش با عاطفه‌ی خاصی همراه باشد، می‌شود به‌جای «؟»، جمله را به «؟!» نیز پایان داد.

نادرست:
دروغ چرا. من به‌اندازه‌ی شما امیدوار نیستم.
کیست که نخواهد دوستانش مخاطبش باشند.
حرف است دیگر. چه می‌شود کرد. هم تحریف دارد و هم انحراف.

درست:
دروغ چرا؟ من به‌اندازه‌ی شما امیدوار نیستم.
کیست که نخواهد دوستانش مخاطبش باشند؟
حرف است دیگر. چه می‌شود کرد؟ هم تحریف دارد و هم انحراف.

ویرِ ویرایش
محمد یوسفی‌شیرازی
t.me/virevirayesh
2.4K viewsمحمد یوسفی‌شیرازی, 16:04
باز کردن / نظر دهید
2022-04-05 10:02:59 «آن» به‌جای «این»
«این» به‌جای «آن»

«این» و «آن» هر دو صفت اشاره است؛ یکی برای اشاره به نزدیک و یکی برای اشاره به دور. این دو واژه علاوه بر کاربرد مستقلی که دارد، در حرف‌ربط مرکب «اینکه» و «آنکه» به کار می‌رود؛ چه به‌صورت «اینکه» و «آنکه» آمده باشد و چه به‌صورت «این... که...» و «آن... که...». نکته‌ی ظریفی که در این کاربرد بخصوص اهمیت دارد و تاکنون به آن نپرداخته‌اند، این است که در فارسی امروز، «این» از «آن» طنین معنایی آشناتری دارد و معمولاً جمله را هموارتر و بهتر می‌کند؛ گرچه نمی‌توان «آن» را در این جایگاه یکسره ناروا شمرد. مقایسه‌ی این دو جمله این نکته را روشن‌تر می‌کند:

۱. یگانه راه برای آنکه یاد بگیرید چگونه بنویسید، آن است که بنویسید.
۲. یگانه راه برای اینکه یاد بگیرید چگونه بنویسید، این است که بنویسید.

برتری «این» به «آن» در چنین جایگاهی ظاهراً چندان استدلال‌بردار نیست و دریافت آن بیشتر به شمّ زبانی متکی است. باوجوداین، شاید درنظرگرفتن تفاوت معنایی این دو واژه تا اندازه‌ای در فهم این نکته گره‌گشایی کند. به نظر می‌رسد این نکته را با مفهوم دوری و نزدیکی می‌شود کمابیش توجیه کرد. به‌تعبیر دیگر، اینکه معنی «این» اشاره به نزدیک و معنی «آن» اشاره به دور است، در چنین جایگاهی تعیین‌کننده است؛ مثلاً وقتی می‌خواهیم درباره‌ی راه‌وچاه نویسندگی سخن بگوییم و راهکاری برای آن پیش بکشیم، بلیغ‌تر و اثربخش‌تر این است که موضوع را در نزدیکی خود فرض کنیم و با «این» به آن اشاره کنیم («برای اینکه»، «این است که»)، نه اینکه با کاربرد «آن»، میان خود و موضوع، فاصله‌ای بیندازیم («برای آنکه»، «آن است که»). این نکته البته همیشگی نیست و استثناهایی پیدا می‌کند؛ اما رعایت آن به‌طور کلی سبب هموارترشدن نوشته می‌شود.

گذشته‌ازاین، در زبان گفتار، «آنکه» و «آن... که...» تقریباً بی‌کاربرد است و در مقابل، «اینکه» و «این... که...» بسامد بسیار دارد. برای مثال، می‌گوییم «قبل از اینکه بیایی، منتظرت بودم» و نه «قبل از آنکه بیایی، منتظرت بودم»؛ یا «نتیجه‌ی این کارها اینه که ازت دل‌سرد شم» و نه «نتیجه‌ی این کارها اونه که ازت دل‌سرد شم». بنابراین، ازآنجاکه یکی از معیارهای مهمِ فارسی‌نویسیِ امروز نزدیک‌کردن زبان نوشتار به زبان گفتار است، ترجیح‌دادن «این» به «آن» در چنین مواقعی نوشته را ساده‌تر و مخاطب‌پسندتر می‌کند.

نمونه‌های دیگر:

۱. دستیابی به عدالت اجتماعی در گرو آن است که در کشور ثروت ایجاد شود.
۲. دستیابی به عدالت اجتماعی در گرو این است که در کشور ثروت ایجاد شود.

۱. مهم آن است که محقق تنها در حوزه‌ی تحقیق خود بنویسد.
۲. مهم این است که محقق تنها در حوزه‌ی تحقیق خود بنویسد.

۱. راه غلبه بر این مانع آن است که بکوشیم با جدیت این فاصله‌ها را برطرف کنیم.
۲. راه غلبه بر این مانع این است که بکوشیم با جدیت این فاصله‌ها را برطرف کنیم.

۱. برای دیدنِ دنیا راه‌های زیادی هست؛ به‌شرط آنکه چشم‌هایت را خوب باز کنی.
۲. برای دیدنِ دنیا راه‌های زیادی هست؛ به‌شرط اینکه چشم‌هایت را خوب باز کنی.

۱. ترجمه برای آن است که بر غنای فرهنگ ملی بیفزاید و دامنه‌ی بینش را وسیع سازد؛ نه آنکه یک‌باره جانشین فکر و بینش اصلی گردد.
۲. ترجمه برای این است که بر غنای فرهنگ ملی بیفزاید و دامنه‌ی بینش را وسیع سازد؛ نه اینکه یک‌باره جانشین فکر و بینش اصلی گردد.

ویرِ ویرایش
محمد یوسفی‌شیرازی
t.me/virevirayesh
2.5K viewsمحمد یوسفی‌شیرازی, edited  07:02
باز کردن / نظر دهید
2022-04-04 14:20:01
کدام؟
Anonymous Poll
23%
یگانه راه برای آنکه یاد بگیرید چگونه بنویسید، آن است که بنویسید.
77%
یگانه راه برای اینکه یاد بگیرید چگونه بنویسید، این است که بنویسید.
557 voters1.7K viewsمحمد یوسفی‌شیرازی, 11:20
باز کردن / نظر دهید
2022-03-02 16:18:27
ویدئوی وبینار «آداب ویراستاری» که چندی پیش برگزار شد، در وبگاه «یادِمی» در دسترس قرار گرفته است. در این دو ساعت، کوشیده‌ام از تجربه‌هایم درزمینه‌ی ویراستاری در بازار نشر ایران، نکته‌های کمتربیان‌شده‌ای را با شرکت‌کنندگان در میان بگذارم؛ نکته‌هایی که در کارگاه‌های آموزشی کمتر به آن می‌پردازند و دست‌اندرکاران حرفه‌ی ویراستاری نیز چندان از آن سخن نگفته‌اند. اگر خواهان این وبینار بوده‌اید و از آن جا مانده‌اید، می‌توانید ویدئوی آن را، مثل بقیه‌ی دوره‌های آموزشی «یادِمی»، با کد «ویرویرایش» با تخفیف تهیه کنید.

نشانی:
yaademy.com/w/1

کد تخفیف:
ویرویرایش

ویرِ ویرایش
محمد یوسفی‌شیرازی
t.me/virevirayesh
2.8K viewsمحمد یوسفی‌شیرازی, 13:18
باز کردن / نظر دهید
2022-03-02 16:17:25 «فارگلیسی» یا «فینگلیش»؟

از دوسه دهه‌ی پیش که اینترنت به ایران راه یافت و اندک‌اندک ایمیل و چت باب شد، در میان فارسی‌زبان‌ها، شکل تازه‌ای از نوشتن رواج یافت که علت عمده‌اش نقص امکانات رایانه‌ای بود: نوشتن به‌زبان فارسی ولی به‌خط لاتین. تا چندین سال، کاربران فارسی‌زبانِ اینترنت برای اینکه ازطریق ایمیل و چت با یکدیگر ارتباط بگیرند، نمی‌توانستند به‌خط فارسی بنویسند و ناچار به‌جای «سلام. خوبی؟» می‌نوشتند: «salam.khubi?»

این شیوه در آن دوران که برای فارسی‌نویسی کمبودهایی داشتیم، البته توجیه‌پذیر بود؛ اما امروزه که امکانات رایانه‌ای برای فارسی‌نویسی پیشرفت چشمگیری کرده، هیچ وجهی ندارد. این روزها با کمترین زحمت می‌توان نوشته‌ی خود را با دقت فراوان به‌خط فارسی نوشت؛ به‌طوری که تمام حرف‌ها و نویسه‌های فارسی در آن رعایت شده باشد (از نیم‌فاصله و تنوین و همزه گرفته تا الفِ مقصوره و علامت سکون و تشدید). درواقع، همین پیشرفت‌ها بوده که در سال‌های اخیر، فارسی‌نویسی با خط لاتین را تا حد زیادی از نوشته‌های مجازیِ فارسی‌زبان‌ها بیرون رانده است. امروزه جز در میان گروهی اندک که نوشتن به‌خط لاتین را نوعی وجهه و امتیاز می‌پندارند، کسی فارسی را به این شیوه نمی‌نویسد.

فارسی‌نویسی به‌خط لاتین را که روزگاری از روی ضرورت پدید آمده، باید کنار گذاشت؛‌ زیرا آن ضرورت امروزه یک‌سره از میان رفته است. ازاین‌گذشته، این شیوه‌ی نوشتاری اگر پرکاربرد شود، املای درستِ واژه‌ها را بیش از پیش از یادمان می‌برد و زمینه را برای غلط املایی مهیاتر می‌کند. زبان‌وری که به این شیوه می‌نویسد و می‌خواند و کمتر نوشته‌ای به‌خط ‌فارسی به چشمش می‌خورد، طبعاً وقتی بخواهد به‌خط فارسی بنویسد، چشمش با املای درستِ واژه‌ها بیگانه است و بیشتر احتمال دارد که «توجیه» را «توجیح»، «اسراف» را «اصراف»، «حاضر» را «حاظر»، «استهلاک» را «اصتحلاک» بنویسد. به‌علاوه، این طرز نوشتن معمولاً ارتباط را کُند می‌کند؛ برای اینکه بیشترِ فارسی‌زبان‌ها به املای فارسی واژه‌ها عادت کرده‌اند و طبعاً وقتی واژه‌ها را در جامه‌ی لاتین می‌بینند، در مقایسه با وقتی که واژه‌ها به‌خط فارسی پیش چشمشان می‌آید، دیرتر به معنی پی می‌برند.

اما فارسی‌نویسی به‌خط لاتین را چه باید نامید؟ غالباً این شیوه را به «فینگلیش» می‌شناسند؛ واژه‌ای که حاصل هم‌آمیزی «فارسی» و «انگلیش» است. بااین‌حال، این لفظ در فارسی چندان مطلوب و درست نیست و چنان‌که فرشته مولوی نیز در یادداشتی به‌اسم «فارگلیش» در کتاب «از نوشتن» پیشنهاد کرده، بهتر است این شیوه را «فارگلیسی» بنامیم.

مهم‌ترین ایرادی که به «فینگلیش» می‌توان گرفت، این است که ساختار آن انگلیسی است و نه فارسی؛ یعنی از ترکیب «فارسی» به‌اضافه‌ی «انگلیش» ساخته شده است و «یشِ» پایانی آن پسوندی است بیگانه.

ایراد دیگر «فینگلیش» این است که در ظاهرِ لفظ، تقریباً کلمه‌ی «فارسی» محو شده و ردونشانی از آن نیست. به‌بیان بهتر، در ساختار این کلمه، سهم «فارسی» دربرابر «انگلیش» بسیار ناچیز است: از واژه‌ی «فارسی» فقط «ف»ی اول را آورده‌ایم؛ ولی «انگلیش» تقریباً کامل آمده و فقط الفِ اولش را انداخته‌ایم. این در صورتی است که در مفهوم آنچه می‌خواهیم بگوییم، فارسی غلبه دارد یا دست‌کم فارسی با انگلیسی برابر است.

اما هیچ‌یک از دو ایرادِ بالا در «فارگلیسی» وجود ندارد. در «فارگلیسی»، «فارسی» و «انگلیسی» کاملاً مطابق قاعده‌های زبان فارسی در هم آمیخته و «ی» پایانی آن نیز، به‌خلاف «یش» در «فینگلیش»، فارسی است. به‌علاوه، در «فارگلیسی» سهم «فارسی» و «انگلیسی» از تعداد حرف‌ها یکسان است و تقسیم حرف‌ها عادلانه صورت گرفته است. در این واژه، از «فارسی»، سه حرفِ «فار» و از «انگلیسی»، سه حرفِ «گلی» آمده و «سیِ» آخر کلمه هم بین هر دو مشترک است. بنابراین، حاصل کار به یک اندازه هم «فارسی» است و هم «انگلیسی».

با همه‌ی این‌ها، کسانی اشاره به این مفهوم را با هیچ‌یک از دو واژه‌ی «فینگلیش» و «فارگلیسی» صحیح نمی‌دانند؛ چون معتقدند خط انگلیسی نداریم و درواقع، الفبایی که زبان انگلیسی با آن نوشته می‌شود، الفبای لاتین است و نه انگلیسی. این سخن تا اندازه‌ای پذیرفتنی است و با همین دیدگاه نیز می‌توان گفت خط فارسی هم نداریم؛ چون الفبایی که فارسی را به آن می‌نویسیم، به‌جز چند حرف، تماماً عربی است. بااین‌همه، با قدری تسامح که معمولاً لازمه‌ی واژه‌سازی است، می‌توان این کاربردها را پذیرفت و بی‌اشکال دانست.

ویرِ ویرایش
محمد یوسفی‌شیرازی
t.me/virevirayesh
2.3K viewsمحمد یوسفی‌شیرازی, 13:17
باز کردن / نظر دهید
2022-02-12 18:44:49
‍ ‍ چهارمین کارگاه آنلاین شکسته‌نویسی (فارسی‌نویسی به‌شیوه‌ی گفتاری) به‌همراه نکته‌هایی درباره‌ی زبان داستان آموزگار محمد یوسفی‌شیرازی این کارگاه به درد چه کسانی می‌خورد؟ همه! هم کسانی که دستی در داستان و نمایش‌نامه دارند و دراین‌زمینه در کارِ نوشتن یا ترجمه…
2.5K viewsمحمد یوسفی‌شیرازی, edited  15:44
باز کردن / نظر دهید
2022-02-08 23:48:13 ‍ ‍ چهارمین کارگاه آنلاین شکسته‌نویسی
(فارسی‌نویسی به‌شیوه‌ی گفتاری)
به‌همراه نکته‌هایی درباره‌ی زبان داستان

آموزگار
محمد یوسفی‌شیرازی

این کارگاه به درد چه کسانی می‌خورد؟
همه! هم کسانی که دستی در داستان و نمایش‌نامه دارند و دراین‌زمینه در کارِ نوشتن یا ترجمه یا ویرایش‌اند و هم کسانی که کار تخصصی نمی‌کنند و صرفاً هر روز به‌زبان فارسیِ گفتاری چیزی می‌نویسند و می‌خواهند اصول درست‌نویسی و خوب‌نویسی را بیاموزند.

سرفصل‌ها
ـ ضرورت توجه به درست‌نویسی در نوشته‌های مجازی و روزمره
ـ اصول و قواعد درست‌نویسی در فضای مجازی
ـ گونه‌های زبانی (رسمی و گفتاری) و ویژگی‌های آن
ـ سطح‌های مختلف زبانِ رسمی و گفتاری
ـ ویژگی‌های زبان داستان
ـ بررسی عملی نمونه‌متن‌های داستانی
ـ تاریخچه‌ی شکسته‌نویسی در فارسی
ـ معرفی و نقد و بررسی منابع شکسته‌نویسی در فارسی
ـ اصول و قواعد شکسته‌نویسی
ـ تمرین شکسته‌نویسی

زمان
۵ جلسه‌ی ۲ساعته
ساعت ۱۹
هفته‌ی دوم و سوم اسفند ۱۴۰۰:

چهارشنبه ۱۱اسفند۱۴۰۰
پنج‌شنبه ۱۲اسفند۱۴۰۰
سه‌شنبه ۱۷اسفند۱۴۰۰
چهارشنبه ۱۸اسفند۱۴۰۰
پنج‌شنبه ۱۹اسفند۱۴۰۰

فضای برگزاری کلاس
اسکای‌روم

فیلم هر جلسه ضبط می‌شود و در اختیار شرکت‌کنندگان قرار می‌گیرد. بنابراین، اگر مشتاق شرکت‌کردنید و ساعت کلاس برایتان مناسب نیست، از آموزش‌ها جا نمی‌مانید.

هزینه
۲۸۰هزار تومان

چگونگی ثبت‌نام
وارد نشانی زیر شوید و نام و نام خانوادگی و شماره‌تماستان را درج کنید و مبلغ را واریز بفرمایید. نیازی نیست بعد از واریز، پیامی بدهید. اطلاع‌رسانی‌های بعدی ازطریق شماره‌ای که ثبت می‌کنید، انجام خواهد شد.

ثبت‌نام چهارمین کارگاه شکسته‌نویسی

ویرِ ویرایش
محمد یوسفی‌شیرازی
t.me/virevirayesh
2.4K viewsمحمد یوسفی‌شیرازی, 20:48
باز کردن / نظر دهید
2022-01-30 09:27:19 دلیلی که، دلیل اینکه
به‌شرطی که، به‌شرط اینکه
با وجودی که، با وجود اینکه

بعد از واژه‌ی «دلیل»، معمولاً می‌توانیم دو نوع جمله‌واره (بند موصولی) بیاوریم: یکی در توضیحِ اینکه آن دلیل به چه چیزی مربوط می‌شود و دیگری حاوی اطلاعی غیر از اینکه آن دلیل به چه چیزی مربوط می‌شود. در حالت نخست، بعد از «دلیل»، با «اینکه» روبه‌روییم و در حالت دوم، بعد از «دلیل» با «ی» و «که» طرفیم. دو جمله‌ی زیر، این نکته را روشن‌تر می‌کند:

۱. دلیل اینکه نیامدم، شلوغی بود.
۲. دلیلی که آوردی، متقاعدکننده بود.

برپایه‌ی آنچه گفتیم، جمله‌ی نخست که در آن، بعد از «دلیل»، «اینکه» آمده، دلالت می‌کند بر اینکه «دلیل» به چه چیزی مربوط می‌شود. به‌عبارت دیگر، «دلیل اینکه نیامدم» دال بر این است که «دلیل» به «نیامدن من» مربوط می‌شود. در این حالت، می‌توان جمله‌واره را به‌صورت مصدر درآورد:

دلیل اینکه نیامدم=دلیل نیامدنم

اما در جمله‌ی دوم که در آن، بعد از «دلیل»، «ی» و «که» آمده، اطلاع از نوع دیگری است و جمله‌واره نشان نمی‌دهد که دلیل به چه چیزی مربوط می‌شود. به‌بیان روشن‌تر، از «دلیلی که آوردی» معلوم نمی‌شود که دلیل برای اثبات چه چیزی بوده است؛ بلکه صرفاً مشخص می‌شود که دلیل «آورده شده است». در این حالت، نمی‌توان جمله‌واره را به‌صورت مصدر درآورد:

دلیلی که آوردی≠دلیلِ آوردنت

بنابراین، وقتی می‌خواهیم جمله‌واره‌ای بیاوریم و نشان دهیم که «دلیل» به چه چیزی مربوط می‌شود، ساختار دوم نادرست و غیرمعیار است:

تنها دلیلی که توانستم دوام بیاورم، تو بودی.
تنها دلیل اینکه توانستم دوام بیاورم، تو بودی.

یکی از دلایلی که ازدواج نمی‌کنم، ترس است.
یکی از دلایل اینکه ازدواج نمی‌کنم، ترس است.

مهم‌ترین دلیلی که کتاب می‌خوانم، علاقه است.
مهم‌ترین دلیل اینکه کتاب می‌خوانم، علاقه است.

آمدن «ی که» به‌جای «اینکه» در پاره‌ای دیگر از تعبیرها نیز، خصوصاً در گفتار، به چشم می‌خورد؛ مانند «به‌شرطی که» و «با وجودی که» و «در عینی که» و «به‌محضی که»:

- به‌شرطی که بیایی، می‌آیم.
- با وجودی که آب خورده‌ام، تشنه‌ام.
- در عینی که عصبانی بودم، خنده‌ام گرفته بود.
- به‌محضی که فهمیدم، گوشی را برداشتم و زنگ زدم.

که ویراسته‌اش چنین می‌شود:

- به‌شرط اینکه بیایی، می‌آیم.
- با وجود اینکه آب خورده‌ام، تشنه‌ام.
- در عین اینکه عصبانی بودم، خنده‌ام گرفته بود.
- به‌محض اینکه فهمیدم، گوشی را برداشتم و زنگ زدم.

ویرِ ویرایش
محمد یوسفی‌شیرازی
t.me/virevirayesh
2.4K viewsمحمد یوسفی‌شیرازی, edited  06:27
باز کردن / نظر دهید
2022-01-19 11:17:13
کدام؟
Anonymous Poll
44%
می‌آیم؛ به‌شرطی که تو ساکت بمانی.
56%
می‌آیم؛ به‌شرط اینکه تو ساکت بمانی.
734 voters2.3K viewsمحمد یوسفی‌شیرازی, 08:17
باز کردن / نظر دهید