آدرس کانال:
دسته بندی ها:
نقل قول ها
زبان: فارسی
مشترکین:
5.73K
توضیحات از کانال
"واگویه؛ حرفهایی که آدمی با خودش میزند.."
کانال سید مصطفی موسوی
اینجا قراره بلندبلند دور هم فکر کنیم
کانال توابین @ir_tavabin
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
0
4 stars
0
3 stars
1
2 stars
0
1 stars
1
آخرین پیام ها
2023-01-09 14:45:05
تو را به خدا بمانید
برای شهادت وقت هست..
دشمن ما فارسی حرف نمیزند!
بمانید و بسازید!
بمانید و بجنگید با همه!
با آنها که پشت میز نشستهاند، مثل شما میپوشند و مثل شما حرف میزنند اما از شما نیستند.. دشمنتاناند..
بمانید! بدوید! تا بدرید دشمن را..
تا بخندانید کودکان را
تا نور چشم شوید پیران را
بمانید
برای شهادت وقت هست..
سید مصطفی موسوی
نوزدهم دی ماه ۱۴۰۱
@wagoyeh
2.0K views11:45
2023-01-08 22:53:01
شرمندهایم و رو سیاه
از اینکه بعد از هر فراخوان ضدانقلاب،
سالم به خانه برمیگردیم!
روسیاهیم که هربار به ما میگویند شما لاف میزنید و میترسید! و ما هربار خون میجوشد در رگمان، میدرد قلبمان سینهمان را! و رو به آسمان سیاه میکنیم و میگوییم که آخدا، بگذار جان بدهم تا اینان ببینند سربازانِ خامنهای شرمندهاند از اینکه بیشتر از جان، بهایی برای اعتقاداتشان نمیپردازند...
@wagoyeh
2.7K views19:53
2023-01-07 14:45:07
بعد از مدتها، ظهر خانه ماندهام. بار سوم چهارم است که صدا میزند برای غذا. قاشق اول تهچین توی دهانم ننشسته، مادر آرام میگوید چهکار کردهای بیبیسی اسمت را آورده؟ میخندم و لقمه را سریعتر میخورم و یاد آن شب میافتم که اصرار میکرد به اینکه فیلترشکن برایش نصب کنم و کارش را نگفته بود، زیر لب میگویم چه کسی برایش نصب کرده؟ به شستن ظرفها ادامه میدهد و میگوید: "تو هیچ به فکر ما هستی؟ اگه ما..." سرم پایین است، ادامهاش را با ظرفها صحبت میکند.
قرارهای امروز و فردا را توی فکرم میچینم، مستند "ترورِ سرچشمه" که دیشب دیده بودم پشت پلکهایم اکران میشود. عکس صورتِ بهشتیِ آیتالله بهشتی غرق در خون، با ریشهایی سوخته، دراز کشیده و پلکهای زخمیاش را بسته است. شاهدِ بمبگذاریِ هفت تیر با بغض زل میزند به دوربین و میگوید: دست راستش از آرنج و پای چپش از اینجا -بالاتر از زانو- قطع شده بود! طوری روایت میکند که انگار همین دو ساعت پیش دیده است، طوری میشنوم که انگار همین دو ساعت پیش بوده است. مرد موهایش سفید شده است، من رویم سیاه.
مادر میگوید:" تو نمیگی یه مو از سرت کم بشه من و پدر پیرت چیکار کنیم؟" میخندم و میگویم:"مو میبینی رو سر من؟"
حرفهایش دارد زیاد میشود مثل نگرانیاش، مثل سنش. بشقاب را نصف میکنم که دستنخورده بماند، باقیمانده را جویده نجویده در گلویم رها میکنم، مثل حرفهایم، مثل بغضهایم..
سید مصطفی موسوی
۱۷ دی ۱۴۰۱
@wagoyeh
3.3K views11:45
2023-01-07 10:41:01
تا دیروز هرکی میدید میگفت تو همونی که اکباتان و اینا؟ الان میگه شعب ابیطالب و حمید علیمی اینا؟ :))
@wagoyeh
3.3K views07:41
2023-01-07 00:50:10
گفت نمیترسی با عمامه میری بیرون؟ یه وقت با چاقو بهت حمله نکنن؟
گفتم از مقتول شدن که نمیترسم، از قاتل هم ترسی ندارم، فقط از اونهایی میترسم که میایستن و نگاه میکنن..
@wagoyeh
3.5K views21:50
2023-01-04 09:48:46
امروز به این فکر کنیم که هرکس خواست ما رو به کس دیگهای معرفی کنه تو یه خط چی میگه؟
@wagoyeh
5.8K views06:48
2023-01-03 12:43:01
احیای رسم و رسومهای قدیمیِ معقول چه ایرانی چه اسلامی، یکی از واجبات امروز ماست!
بهترین اثرش هم میدونید چیه؟ اینکه پیر و جوان وقتی کنار هم قرار بگیرند کار بهتر جلو میره! هم اینکه پیر از دیدن جوان روحیه میگیره و جوان از اصالت و ایستادگیِ پیر انرژی و اطمینان و قوت قلب میگیره.. و این چرخه نسلها ادامه پیدا میکنه..
لازم نیست احیای سنتها همراه با جمعیتهای زیاد و هزاران نفر و در قالب مراسمات رسمی باشه! بارها به مادرم گفتم همینکه تو یه مناسبت چهارتا نذری بدی به همسایه خیلی ارزشمنده...
اون دنیا از ما میپرسن رفقا! نمیگن چرا هیئت اندازه یه محل نگرفتی چون جواب ما اینه که مثلا توان مالی نداشتیم! ولی میپرسن که تو اندازهی یه پرس! غذای نذری میتونستی بدی و ندادی.. میپرسن..
الهی که وقتی تو قیامت از ما پرسیدن، حضرت زهرا سلاماللهعلیها پشتمون در بیاد و بفرماید که این شیعهی ما برای ما نذری داده.. قبوله..
سمنوپزون خونه آقارضا رستمی
روز شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
@wagoyeh
6.1K views09:43
2023-01-02 19:50:09
عکسم رو تو یکی از این کانالها گذاشته بودن واسه شناسایی. بهش پیام دادم که میشه اینو پاک کنید؟! گفت چرا؟! میترسی از اینکه پیدات کنن و به فجیعترین طرز ممکن بکشنت؟ گفتم نه چون تو این عکس بد افتادم
@ir_tavabin
5.8K views16:50
2023-01-01 11:42:01
یه دورهای قبلترها که آدمشناس نبودم، خیلی رو دست میخوردم از این و اون، خیلیها به اسم دوست و رفیق و همکار رو دیدم که یه شبه دشمن شدن! از اون به بعد محتاطتر شدم، به اولین برخوردها سختگیر تر شدم و الان تقریبا خیلی خوب حس آدمها رو میگیرم، البته با یه درصد خطایی بالاخره.
انگار میفهمم کی فیلم بازی میکنه کی واقعا رفیقه. من البته بازیش رو به هم نمیزنم ولی میذارم تا یه حدی نزدیک بشه که ضرری بهم نزنه.
البته یه بدی هم داره، جدیدا فیلم میبینم خیلی حس بازیگرها رو نمیگیریم.. چون میفهمم دارن بازی میکنن.. و این بده..
@wagoyeh
6.2K views08:42
2022-12-30 23:30:42
نوشتن...
معجزهی نوشتن رو دست کم نگیرید! خلق کردن جزو صفات عجیب بشره. خلق یک داستان، یک متن کوتاه یا حتی یک خط! میتونه به آدمی حسِ زندگی بده!
خیلی وقتها حالت افسردگی در ما، یا رخوت و سکون رو با این کار میشه از بین بُرد.. نوشتن.. خلق کردن..،ساختن..
به وقتِ نوشتن رمانِ جدید؛
نوشتن از عشق در پائیز!
در پائیزی که شبیه هیچ کدام از سالهای قبل نبوده..
دوره انتقال تجربهی نویسندگی هم بزودی انشاالله، چشم
@wagoyeh
6.8K views20:30