واگویه

2022-12-29 12:43:01 فرمود :نگاه به سبزیِ گیاهان چشم رو جلا میده!" واقعا تاثیر گل و گیاه رو تو خونه دست کم نگیریم رفقا‌

چندتا فایده داره:
اول اینکه گیاه یه موجود زنده‌ست، و همنشینی با او به آدم حس زندگی میده!

دوم اینکه صفتِ مسئولیت‌پذیری رو در شما تقویت میکنه، چطور؟ همینکه حواستون به نورش باشه و به موقع بهش آب بدین. راستی یادتون نره با آب وضو و دست خیس، برگ‌هاش رو نوازش کنید..

سوم اینکه مفهومِ رازق بودنِ خدا رو خیلی بهتر درک می‌کنید وقتی که مسئولِ زنده‌نگه‌داشتن و روزی دادن به یک گیاه -موجود زنده- میشید و این تکرار در شما رافت‌ و مهربانی میاره‌..

و اینکه حواسمون باشه اصلا تو خونه گل مصنوعی نگه نداریم‌

@wagoyeh باز کردن / نظر دهید

2022-12-28 00:36:08 نمیدونم این خرمگسی‌ که تو اتاقه از دست من اذیته‌ یا من از دست اون؟ پنجره رو باز کردم بره بیرون‌ ولی نرفت، طبیعیه خب هر خری میفهمه بیرون‌ سرده و داخل گرم‌تره و نباید بیرون رفت.. البته من خر نبودم که پنجره رو باز کردم. خرمگس باید انتخاب کنه بین اینکه با پشه‌کش… باز کردن / نظر دهید

2022-12-28 00:19:35 نمیدونم این خرمگسی‌ که تو اتاقه از دست من اذیته‌ یا من از دست اون؟ پنجره رو باز کردم بره بیرون‌ ولی نرفت، طبیعیه خب هر خری میفهمه بیرون‌ سرده و داخل گرم‌تره و نباید بیرون رفت.. البته من خر نبودم که پنجره رو باز کردم.
خرمگس باید انتخاب کنه بین اینکه با پشه‌کش بمیره یا بره بیرون یخ بزنه‌ و بمیره.. انتخاب سختیه ولی خب خره نمی‌فهمه..

@wagoyeh باز کردن / نظر دهید

2022-12-27 18:39:39 دیروز تو مترو دوتا ساکت شو و دهنت رو ببند شنیدم، تا خود خونه گریه کردم.چطوری انقدر چیزی بهتون میگن تحمل می‌کنید؟؟ باز کردن / نظر دهید

2022-12-27 12:43:01 پولی که هرماه به آخوندها میدن

@wagoyeh باز کردن / نظر دهید

2022-12-26 21:59:13 از حضرت زهرا کم نخواهید.. باز کردن / نظر دهید

2022-12-26 10:41:01 ‏هرچی آدم چیزهای بیشتری رو دوست داشته باشه، چیزهای بیشتری برای از دست دادن داره...

@wagoyeh باز کردن / نظر دهید

2022-12-25 14:45:07 هفته سوم / نازی آباد / شب / خارجی

دو طرف خیابان پر از درخت است، وسط کف آسفالت پر از سنگریزه و آشغال‌های سوخته و بوی دود و آتش. دسته موتورها رد می‌شود و مامور یگان ویژه فریاد می‌کشد که حرکت کنیم! و پشت سرش هرچه فحش بلد است نثار در و‌ دیوار می‌کند. از همه جا صدای فریاد بلند است. دود سطل آشغال و گاز اشکاوری که بسیجی‌ها زده‌اند بینی‌ام را رها نمی‌کند. موتور را با هر سختی جلو می‌کشم و چشم‌هایم را به زور باز نگه می‌دارم! دانه‌های اشک است که می‌غلطد روی گونه‌هایم، می‌خواهم بالا بیاورم اما نمی‌شود، دو قدم جلوتر، از لای پلک‌هایم محمد را می‌بینم که سرفه می‌کند و دود سیگار را یک پک داخل می‌دهد و یک پک به صورت بچه‌ها حواله میکند! میرسم و می‌گویم محمد! من... من... من..! دود سوم به چشم‌هایم نرسیده که گوشم سوت می‌کشد! نارنجکی از آن سمت خیابون درست دو وجبیِ پای راستم روی زمین کوبیده می‌شود. محمد فحش می‌دهد، من فحش می‌دهم. مامور یگان ویژه فحش می‌دهد. لا به لایش‌ داد می‌زنم:"ما آمده‌ایم شما را متفرق کنیم، شما آمده‌اید ما را بکشید؟!" از بالای خانه‌ها به ما فحش می‌دهند..
سعید از آن‌طرف‌ می‌رسد و کلاه‌کاسکتش‌ را نشانم می‌دهد و می‌گوید: دو وجب پایین‌تر‌ بود، مُرده بودم سید.. و ‌می‌خندد.
‌
سید مصطفی موسوی
@wagoyeh باز کردن / نظر دهید

2022-12-24 17:51:23 همه‌جا جلوی چشم هستی!

@wagoyeh باز کردن / نظر دهید

2022-12-24 15:29:06 امروز تهران باران است
و زابلی‌ها شاید باران را یادشان رفته باشد..

#زابل
@wagoyeh باز کردن / نظر دهید