کاف آدم عادیای نبود، چون اگر که آدم عادیای میبود، این اتفاق | Worstward Ho!
کاف آدم عادیای نبود، چون اگر که آدم عادیای میبود، این اتفاقات عجیب و غریب برایش رخ نمیداد، و این اتفاق ها هم واقعا عجیب و غریب بودند به طوری که برای یک آدم عادی رخ نمیدهند، البته شاید هم کاف آدم عادیای بود که اتفاق های غیر عادیای برایش رخ میداد، که همین امر کاف را از آدمعادی بودن جدا میکند اما نه آنقدر جدا که از آدم بودن جدا بکند. به هر حال نباید به این موضوع خیلی اهمیت بدهیم، چون خیلی هم اهمیتی ندارد، ولی خب آنقدر هم بیاهمیت نبوده که بشود از اول ازش صرفنظر کرد، چون این داستان با کافای شروع شد که عادی نبود و با هیچ چیز دیگری شروع نشد، چون اگر با هر چیز دیگری شروع میشد دیگر داستان کاف نبود و یا حتی اگر داستان یک کافای میبود، داستان مورد نظر ما نبود، و یا کاف مورد نظر ما نبود و یا اتفاقات مورد نظر ما رخ نمیدادند. پس این داستان، داستان کاف است و کاف خیلی عادی نبود و همینطور خیلی هم غیر عادی نبود، اما آدم بود، چیزی که مطمعنیم.