وقتی که خبری از آدم فضایی ها نباشد باید پای حرفهای دست دوم پی | Worstward Ho!
وقتی که خبری از آدم فضایی ها نباشد باید پای حرفهای دست دوم پیرمرد مغازهدار وقتی که رفتی تخممرغ بگیری بنشیی، توی انقلاب یک مغازهی طبقه دومی کوچک و تاریکی بود که یک پیرمرد داشت، روی مبلاش ولو شده بود و داشت پیپ میکشید، زبان فرانسوی بلد بود و داشت آزناوور گوش میداد، از دنیای ما چند هکتار دور بود، حرف نمیزد، خودش را از این بابت بدهکار هم نمیدانست. البته با اجازهی شما گاهی میآمد توی دنیای ما و از لای دود پیپ چند کلمهای حرف میزد، چند کلمهی خشدار، گرفته که البته بوی کاپتانبلک میداد. توی ذوقم میخورد؟ اولش بله اما بعد سعی میکنم ازش یک تصویر صامت توی خاطراتم داشته باشم، و به این نتیجه میرسم همهی آدمها علاقه به حرف زدن ندارند، حتی وقتی صدای خوبی دارند. اما در عوض برای خریدن تخممرغ باید به چند خط تمام نشدنی گوش بدهی، یکی از مزایای خوب گوش دادن همین است که همه تورا به عنوان یک جفت گوش متحرک میبینند، البته من هیچوقت خیلی گوش خوبی نبودهام و از این بابت تا حدی هم شرمندهام، البته نه خیلی زیاد، حتی شاید اصلا شرمنده نباشم، آدم احتمالن باید توی یکی از آن تنهاییهای کشنده باشد تا قدر همصحبتها را بداند، اما من چون توی یک گرسنگی کشندهبودم فقط قدر تخممرغ ها را خوب میفهمیدم.