Get Mystery Box with random crypto!

یاد نوشت / محمد لطیف‌کار

لوگوی کانال تلگرام yadneveshtlatifkar — یاد نوشت / محمد لطیف‌کار ی
لوگوی کانال تلگرام yadneveshtlatifkar — یاد نوشت / محمد لطیف‌کار
آدرس کانال: @yadneveshtlatifkar
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 130
توضیحات از کانال

یاد نوشت

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2022-06-19 08:56:42 !خانه‌های گم‌شده در غبار زمانه
با این‌که شتاب داشتم اما با دیدن این درگاه زیبا ایستادم و با موبایلم عکسی به یادگار برداشتم. ماجرا مربوط به دو روز پیش است. دوستانی که علاقه‌مند هستند می‌توانند بروند به خیابان ناصری، چند قدم مانده به میدان مشتاق سری بزنند. این محدوده به سمت خیابان زریسف، از این نمونه‌ها کم نیست، و همه هم در شرف موت!

چند سال پیش اعلام شد میراث فرهنگی هفت خانه را به سرمایه‌گذار بخش خصوصی واگذار کرده است تا مرمت شوند. حالا بعد از گذشت مدت‌ها دل‌خوشی، اعلام می‌شود که طرح متوقف شده، و این خانه‌های نازنین رها شده‌اند! میراث فرهنگی و شهرداری هم نه حالا و نه هیچوقت دیگری از عهده‌ی چنین کاری بر نمی‌آیند. آن‌ها اگر بتوانند به امور جاری خود برسند، باید کلاهشان را به هوا بیاندازند

حتم دارم این خانه مثل بسیاری از خانه‌های دیگر کرمان، که در این‌جا و آن‌جا در غبار زمانه گم شده‌اند، حتی در شمار همان هفت خانه هم به حساب نیامده‌اند. به گمانم، ما حتی از خانه‌های قدیمی کرمان که رو به ویرانی هستند، آمار درست و دقیقی در دست نداریم.

اگرچه در همین چند دهه‌ی اخیر، بسیاری از این خانه‌ها نابود شده‌اند که در رسانه‌ها کم و بیش در این باره هم حرف زده‌ایم، و گاها التماس هم کرده‌ایم اما تصور می‌کنم تا یک دهه‌ی دیگر همه‌ی این آثار ارزشمند با خاک یک‌سان می‌شوند و این حرف و حدیث‌ها را هم از یاد خواهیم برد!

+ دو عکس موبایلی به اشتراک می‌گذارم. بمانند به یادگار. امروز سه‌شنبه بیست و چهارم هزار و چهارصد و یک.
https://www.instagram.com/p/CexrL3WtWKh/?igshid=MDJmNzVkMjY=
8 viewsMohammad Latifkar, 05:56
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 08:56:27 طنین «خون دیگران» در ادبیات
گاهی یک کتاب می‌تواند زنگ‌ها را در وجود آدمی به صدا در آورد. این را من وقتی که جوان بودم، بارها تجربه‌ کردم و چه لذتی می‌بردم. سه روز پیش که کتاب « خون دیگران» نوشته‌ی سیمون دوبوار را از مترجم ارجمند این رمان هدیه می‌گرفتم، تصور می‌کردم این تاثیرگذاری‌ها مال گذشته است، و دیگر جان ما صدای طنین آن زنگ‌ها را نمی‌شنود، اما کتاب را که گشودم این جمله‌ی عجیب مرا به همان دوره‌ی جذاب و پر انرژی جوانی برد.

هلن گفت: «خیال می‌کنی دنیا را تو به وجود آورده‌ای؟» « روزی در جایی خواندم که هریک از ما برای همه‌چیز در برابر همه کس مسئول است. به نظرم خیلی درست است.»
هلن عبوس نگاهم کرد: « من نمی‌فهمم.» « معلوم است، اگر آدم خودش را یک مورچه در میان خیل مورچه‌ها فرض کند، هیچ کاری از دستش بر نمی‌آید...» «... همه‌ی ما مسئولیم. همه‌ی ما یعنی هرکس؛ من همیشه این احساس را داشته‌ام، حتی بچه که بودم. نگاه من که باشد این خیابان موجودیت پیدا می‌کند. صدای من که باشد از این دنیا صدایی بلند می‌شود. سکوت و خاموشی این دنیا تقصیر من است...» .

سیمون دوبوار نویسنده‌ی «خون دیگران» تنها یک رمان‌نویس نبود، او یک فیلسوف و مبارز اجتماعی بود که تلاش ‌کرد با فلسفه و ادبیات، دنیا را جای بهتری برای زندگی بکند.

ادبیات پس از جنگ دوم جهانی اغلب نوید دهنده بود، در عمل هم شاهد بودیم. و دیدیم که دنیا در نیمه‌ی دوم قرن شاهد چه تغییرات شگرفی بود. و از تاثیر همین ادبیات بود که کارزار اراده‌ها برای تحقق دمکراسی و آزادی در جای جای دنیا به کار افتاده بود...

از سرکار خانم لی‌لا سازگار مترجم ارجمند کتاب که باعث شدند من با این کتاب آشنا بشوم بسیار سپاسگزارم. این کتاب به تازگی از سوی نشر نو با کیفیت بسیار خوبی چاپ و منتشر شده است.

خانم سازگار یک مترجم حرفه‌ای و پژوهشگر ادبیات، هنر و حوزه‌ی زنان، با قابلیت‌های بسیار بالاست که در کنج خلوت خود و به دور از هر هیاهو سخت کار می‌کند و تا کنون آثار بسیار مهمی در حوزه‌ی علوم سیاسی منتشر کرده است. او به گمان من از سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی کرمان است. سه سال پیش موسسه فرهنگی مفرغ در برنامه‌ی شب‌های مفرغ مراسم بزرگداشت و تقدیر از ایشان را برگزار کرد. باید بیش از این‌ها قدر او دانسته شود.

+ عکس خانم سازگار را که پاییز سال نود و هشت گرفته‌ام را به اشتراک می‌گذارم. امروز دوشنبه بیست‌و سوم هزار و چهارصد و یک.
https://www.instagram.com/p/CevUIQBNisK/?igshid=MDJmNzVkMjY=
8 viewsMohammad Latifkar, 05:56
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 08:56:12 فرصتی مغتنم برای تماشای تئاتر
نمایش «فقط او نمی‌دانست» به کارگردانی میلاد حسینی‌نسب پس از دوهفته اجرا در تهران، حالا چند روزی است در تالار علی معلم خانه هنر کرمان به روی صحنه رفته است، و قرار است تا ششم تیرماه اجرای آن ادامه داشته باشد.

این کمدی تلخ کار گروه اتفاق است، و بر اساس نوشته‌ای به‌نام جشن گاسفورت اثر آلن آکبورن بازنویسی شده است. حسینی با این‌که در رشته‌ی مهندسی و فنی درس خوانده است، اما زمینه‌ی اصلی علاقه‌مندی او، حوزه‌ی تئاتر، شعر و ترانه و موسیقی است، و در این رشته‌ها دانش و تجربه‌ی خوبی اندوخته است.

او از تیم همراه و پر تعدادش در بازیگری، موسیقی و سایر عوامل صحنه راضی است، اما تصریح می‌کند: « ساختن یک نمایش، پر از چالش و مشکلات مختلف و گوناگون است؛ از مهیاکردن محل تمرین بگیرید تا اخذ مجوزهای مربوط به ترجمه و تأییدیه متن و بازبینی و هزینه‌های مختلفی که در این مسیر وجود خواهد داشت».

این کارگردان جوان اگرچه تا این مرحله از استقبال مردم اظهار رضایت می‌کند، اما به دیده شدن روایت‌اش و تیمی که ماه‌ها زحمت کشیده، تا آن را آماده‌ی صحنه کرده، دل بسته است. به همین‌ منظور او با تلاشی مضاعف، برای معرفی کارش، شب گذشته از رسانه‌ها دعوت کرده بود تا خبرنگاران بیایند، و کار او را از نزدیک ببینند و در مورد آن داوری کنند.

خوشحالم که فرصت مغتنمی دست داد تا این کار را ببینم، و از این‌که می‌دیدم چراغ صحنه‌ی تئاتر، بعد از یک دوره‌ی طولانی تعطیل کرونایی، دوباره روشن شده، و مردم بدون نگرانی به تالار می‌آیند، برایم شب لذت‌بخشی بود.

+ از عکس‌هایی که گرفتم چند نمونه را به اشتراک می‌گذارم. بمانند به یادگار. امروز یک‌شنبه بیست و دوم خردادماه هزار و چهارصد و یک.
https://www.instagram.com/p/CermBgktUuw/?igshid=MDJmNzVkMjY=
7 viewsMohammad Latifkar, 05:56
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 08:55:57 تاریخ عکاسی کرمان در شب‌های بخارا
دیروز جمعه کرمان میزبان شب‌های بخارای آقای علی دهباشی چهره‌ی مطرح نشریات فرهنگی سه دهه‌ی اخیر و سردبیر ماهنامه وزین بخارا بود.

اقای دهباشی با همراهی مهرداد اسکویی عکاس و مستندساز سرشناس و پژمان موسوی روزنامه‌نگار مطرح و سردبیر ماهنامه تجربه از تهران آمده بود تا در محل موزه صنعتی کرمان در میان جمع پرشوری از اهالی فرهنگ و هنر کرمان، طی آیین ویژه‌ای کتاب «تاریخ عکاسی و عکس‌های تاریخی کرمان» تألیف عباس افضلی ننیز عکاس و استاد دانشگاه شهید باهنر کرمان را رونمایی کند.

در این مراسم علاوه بر نام‌هایی که اشاره کردم، آقای گلابزاده مدیر مرکز کرمانشناسی، آقای مظفر طاهری عکاسباشی کرمان و استاد دانشگاه، خانم پریسا کدیور پژوهشگر تاریخ و استاد دانشگاه و مجتبی احمدی سردبیر جنگ هنرمس و ویراستار کتاب هم سخنرانی کردند.

ویدیویی از صحبت‌های ارزشمند روانشاد دکتر باستانی پاریزی در باره‌ی تاریخ عکاسی کرمان پخش شد. اجرای موسیقی با رهبری و نوازندگی فواد توحیدی هم از دیگر بخش‌های این برنامه بود.

در باره‌ی کتاب ارزشمند «تاریخ عکاسی...» پیشتر در همین صفحه نوشته‌ام، اما دریغم می‌آید به این جمله‌ی دهباشی عزیز اشاره نکنم که در مورد اهمیت کتاب گفت: «از این پس هر کس که بخواهد دربارۀ تاریخ کرمان مقاله بنویسد و پژوهش کند قطعا باید به این کتاب هم مراجعه کند و این کتاب در تمام کتابخانه‌ها جای ارزشمند خود را حفظ می‌کند و مورد مراجعه قرار خواهد گرفت».

کتاب «تاریخ عکاسی و عکس‌های تاریخی کرمان» را دانشگاه شهید باهنر کرمان، با همکاری روابط عمومی مجتمع مس سرچشمه رفسنجان و بنیاد ایران‌شناسی(مرکز کرمان‌شناسی) منتشر کرده است. تا باشد از این رویدادهای خوب.

کلام آخر در این مجال کوتاه، این است که پیشنهاد می‌کنم صحبت‌های اسکویی را در پایگاه خبری فردای کرمان حتما دنبال کنید.

+ از مراسم تعدادی عکس گرفتم که چند نمونه را به یادگار این‌جا به اشتراک می‌گذارم. امروز شنبه بیست و یکم هزار و چهارصد و یک.
https://www.instagram.com/p/CeqLoBttNW8/?igshid=MDJmNzVkMjY=
8 viewsMohammad Latifkar, 05:55
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 08:55:43 !فراموشی روز ملی فرش
فرش کرمان با وجود همه‌ی استعداد عجیبی که دارد، نمی‌دانم چرا این‌قدر در موضع مظلومیت و بی‌اعتنایی است. چند روز پیش در آستانه روز ملی فرش دستباف اسما پورزنگی‌آبادی خبرنگار کوشای حوزه‌ی میراث فرهنگی گفت‌وگویی با آقای شفیعی‌پور مدیرعامل اتحادیه تعاونی‌های فرش دستباف استان انجام داده که با خواندن آن، دل انسان دل‌سوز و علاقه‌مند به کرمان را به درد می‌آورد.

این کارشناس و فعال حوزه‌ی فرش می‌گوید: «شمار بافندگان کرمان طی یک دهه، از 200 هزار نفر به حدود 60 هزار نفر رسیده و این ریزش، همچنان ادامه دارد... این صنعت آن‌قدر بیمار است که نمی‌توانیم بگوییم صبر کن تا بعدا برایت دارو بیاوریم و نمیر تا بیاییم.. از دولت تسهیلات و پول نمی‌خواهیم؛ فقط مسیر را برای تولیدکنندگان و صادرکنندگان هموار کند... ».

به‌گمانم به مصداق ضرب‌المثل «در خانه اگر کس است یک حرف بس است»، همین چند جمله‌ی شفیعی‌پور کافی است تا آه از نهادمان برآید و به عمق فاجعه و مظلومیت این صنعت پی ببریم... این مصاحبه در پایگاه خبری فردای کرمان منتشر شده است.

حالا که صحبت از روز ملی فرش دستباف شد، بد نیست به دیگر چالش‌های فرش کرمان این را هم اضافه کنم که این کالای اقتصادی و فرهنگی یک متولی با مرام و پای ثابت ندارد که آستین بالا بزند، و دستکم در چنین ایامی یادی از فعالان این حوزه‌ی مهم هنر و اقتصاد کرمان، اعم از سرمایه‌گذاران و کارگران زحمتکش بکند، و یا مهمتر از آن بگوید ریشه‌ی این بی‌توجهی به فرش کرمان که برای اقتصاد و صادرات استان ظرفیت عظیم و انکار ناپذیری دارد، از کجا سرچشمه می‌گیرد و تا کی قرار است این وضعیت باری بهرجهت، ادامه پیدا بکند؟!

روز ملی فرش، به گمانم فرصتی است که در کرمان باید به این سوالات و ده‌ها پرسش دیگر در باره‌ی فرش بیاندیشیم...

+ عکس‌ها را چند هفته پیش در سفری که به منوجان داشتم از یک کارگاه قالی‌بافی گرفته‌ام. بمانند به یادگار. امروز جمعه بیستم خرداد هزار و چهارصد و یک.
https://www.instagram.com/p/Cen3LW3NhRu/?igshid=MDJmNzVkMjY=
10 viewsMohammad Latifkar, 05:55
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 08:55:20 استقبال گرم از نمایشگاه صنایع دستی
فردا روز جهانی صنایع دستی است و ایران یکی از کشورهای نامدار این رشته‌ی هنری و اقتصادی است. این روز را به همه‌ی فعالان این حوزه، به ویژه هنرمندان کرمانی تبریک می‌گویم.

اگر منصف باشیم می‌پذیریم که موقعیت صنایع دستی کشورمان در حد و اندازه‌‌ای است که باید به مناسبت این روز، یک جشن ملی برگزار کنیم. اما این اتفاق هرگز رخ نمی‌دهد، چون هنوز به اندازه‌ی کافی با تاریخ فرهنگ و هنر این مرز و بوم آشنا نیستیم. و بلکه به بیماری خودکم‌بینی هم کم و بیش مبتلا شده‌ایم.

این در حالی است‌که به‌طور نمونه، کمیت، کیفیت، تنوع، پراکندگی مکانی و اقلیمی این صنایع آن‌قدر زیاد است که به تصور نمی‌گنجد. اما این رشته‌ی هنری و صنعتی که با کمترین سرمایه‌گذاری بیشترین اشتغال و درامد ارزی را می‌تواند داشته باشد ابدا به هیچ رشد و توسعه‌ی لازم نرسیده است، چون بسترهای لازم برایش فراهم نکرده‌ایم.

یکی از بسترهای لازم وجود گردشگران داخلی و خارجی است، یعنی ایجاد بازار تقاضا. لازم نیست خیلی دنبال نشانه‌های آن بگردیم. همین امروز که از نمایشگاه صنایع دستی کرمان در هتل پارس دیدن کردم، از استقبالی که شده بود، واقعا تعجب کردم. به گمانم این توجه مردم یک سرمایه‌ی اجتماعی و گنج بی‌پایان است که باید قدر آن را دانست. و ما البته تاکنون به این تقاضای نهفته پاسخ لازم را نداده‌ایم.

در مجالی که در جریان دیدارم از سه سالن نمایشگاه(جمعا چهل غرفه) داشتم، توانستم با خانم لیلا مهاجری مدیر موسسه فرهنگی سپنتا اسفند که مجری نمایشگاه است صحبت کنم. او برایم توضیح داد که چند برابر غرفه‌های فعلی ظرفیت و تقاضا برای ارائه‌ی آثار وجود دارد. ولی بدلیل محدودیت جا فعلا توانایی میزبانی غرفه‌های بیشتری را نداریم. با این عضو هیات مدیره انجمن صنایع دستی کرمان، همچنین در باره‌ی چالش تامین مواد اولیه و نیز وضعیت بیمه‌ی فعالان صنایع دستی صحبت کردم که حرف‌های امیدوار کننده‌ای نمی‌زد. این گفت‌وگو را در روزهای آینده منتشر می‌کنم.

از جمله کارهای زیبایی که دیدم و لذت بردم کارهای خوب مسی غرفه‌ی «زرین نقش» بود. خانم روح‌انگیز پری که به خانم شجاعی شهرت دارد، مدیر این غرفه و از فعالان پیشکسوت در تولید هنرهای دستی است. از جمله اظهار کرد؛ در دوره‌ی کرونا صنایع دستی ضربه‌ی زیادی دیدند، اما حالا امیدوارم رفتن کرونا و برگشت گردشگران روزهای خوبی را تجربه کنیم.
+ از نمایشگاه تعدادی عکس به اشتراک می‌گذارم. بمانند به یادگار. عکس‌ اول غرفه‌ی زرین‌نقش است. امروز پنجشنبه نوزدهم خردادماه هزار و چهارصد و یک.
https://www.instagram.com/p/CemNJT8NSFT/?igshid=MDJmNzVkMjY=
9 viewsMohammad Latifkar, 05:55
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 08:55:04 تجلیل از دو چهره‌ی فرهنگی و رسانه‌ای
تجلیل از چهرهای فرهنگی و بزرگان علمی و هنری از جمله رویدادهایی است که عموما حال میزبان و شرکت کننده‌های مراسم، هردو را خوب می‌کند. نمونه‌ی چنین اتفاقاتی در کشور اگرچه کم نیست، اما از نظر سطح کیفی کاملا متفاوت‌اند. گاهی نهادهای دولتی و گاهی هم بخش خصوصی در این زمینه همتی به خرج می‌دهند. نمونه‌ی موفق آن در دهه‌های اخیر برنامه‌ی چهره‌های ماندگار بود که صداو سیما اجرا می‌کرد، که پس از چندی متوقف شد. و پس از آن، کار ارزشمند اقای علی دهباشی سردبیر فرهیخته بخارا حائز اهمیت است که با عنوان «شب‌های بخارا» انجام می‌شود. در کرمان هم در سال‌های اخیر، موسسه فرهنگی مفرغ مشابه این کار را در سطح استان انجام داد، که این برنامه هم فعلا متوقف است.

این مقدمه را گفتم تا به رسم به این‌جا که شب گذشته به برنامه‌ای دعوت شدم که به تازگی در کرمان با هدف تجلیل از چهره‌های فرهنگی فعالیت خود را دنبال می‌کند. برنامه‌ی دیشب به تقدیر از دو عزیز ارجمند، اقایان سیدمحمدعلی گلابزاده و یحیی فتح‌نجات دوچهره‌ی فرهنگی و پژوهشی و رسانه‌ای اختصاص داشت. اقای محمدحسین مودب از چهره‌های فرهنگی نیز مجری برنامه بود که یک گفت‌وگوی نسبتا مفصل هم با این دو عزیز انجام داد. و آن‌ها در باره‌ی زندگی شخصی،کارنامه‌ی فعالیت‌ها و دیدگاه‌هایشان صحبت کردند.

شرکت کاراسریر مهر کرمان که یک شرکت خدماتی در حوزه‌ی انجام امور اداری می‌باشد هم اسپانسر این برنامه است، و یک‌تنه زحمت این پشتیبانی را انجام می‌دهد،که از این بابت دستمریزاد می‌گویم. اجرای برنامه در تالار کانون پرورش فکری بود. تا باشد از این برنامه‌ها...

به‌گمان من حمایت بخش خصوصی را از چنین رویدادهایی باید به فال نیک گرفت. اما شایسته‌تر این است که این تلاش‌ها با همکاری نهادها و تشکل‌های حرفه‌ای فرهنگ و هنر و رسانه باشد تا اجرای این برنامه‌ها جدا از بدنه‌ی فعال این حوزه‌ها و جریانات روی ندهد و در این صورت قطعا با اقبال بیشتری هم مواجه خواهند شد.

+ از عکس‌هایی که گرفته‌ام چند نمونه به اشتراک می‌گذارم. بماند به یادگار. امروز پنجشنبه نوزدهم خردادماه هزار و چهارصد و یک.
https://www.instagram.com/p/Ceku9hytetm/?igshid=MDJmNzVkMjY=
11 viewsMohammad Latifkar, 05:55
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 08:54:46 بیم و امید یک رویداد در حوزه فرهنگ
یک هفته پس از این‌که اقای محسن روحی حکم گرفت تا به جای اقای علیزاده سکاندار مواضع فرهنگی دولت در استان کرمان بشود، دیروز چهارشنبه هجدهم خردادماه مراسم تودیع معارفه این دو بزرگوار در محل تالار برق برگزار شد. یک مراسم پر و پیمان و پر از سخنرانی بود، و به گمانم همه از این‌که نتوانستند به طور کامل حرف‌هایشان را بزنند راضی نبودند. باری اما؛ حاصل نهایی جلسه در عکسی که ملاحظه می‌کنید کاملا هویداست. یکی با لبخند رفت، و دیگری با لبخند آمد.

در مورد اقای علیزاده پیشتر نظرم را داده‌ام. یک مدیر میانه‌رو و سختکوش بود، و همه‌ی سخنران‌ها هم بر ویژگی‌های نجابت و درستی رفتار او مهر تایید زدند. امیدوارم حالا که این سمت را ترک می‌کند، قدر او و تجربه‌هایش دانسته شود.

در مورد اقای روحی هم اگر بخواهم اجمالا داوری داشته باشم، معتقدم وزارت ارشاد و مدیریت استان به جمع‌بندی خوبی نائل آمده است. یک اتفاق اداری در حوزه فرهنگ رخ داده، که خوشبختانه ایشان در این حوزه تازه کار نیست، و من به همین تجربه‌های ایشان امید بسته‌ام؛ به ویژه آن‌که. شاه بیت سخن او در اولین سخنرانی‌اش هم این بود که : « از انتقادی که همراه با تفکر و ارائه‌ی راهنمایی باشد استقبال می‌کنم».

امیدوارم ایشان بر سر این حرف بماند که حوزه فرهنگ و هنر و رسانه‌ی استان برای پیشبرد کارش حرف و چالش بسیار دارد. مشکلات اقتصادی به ویژه ناشی از وضعیت تحریم‌ها و نیز شرایط ویرانگر کرونایی که در دوسال گذشته شاهد آن بودیم کسب و کار در حوزه‌ی فرهنگ را به مرز انهدام برده است.

به نظر من یک مدیرکل خوب باید تلاش کند سیاست‌های دولت را به سمت اصلاح و بهبود شرایط کار برای تولیدات فرهنگی و ایجاد امید دراین قشر تاثیرگذار ببرد. از این رو باید برای داوری نهایی در مورد این انتخاب، منتظر برنامه‌های ایشان باشیم. برای اقای روحی در این راه دشواری که پیش روی دارد، موفقیت آرزومندم.

+ از مراسم عکس‌های زیادی گرفتم. عجالتا این یکی را که گویاتر است به اشتراک می‌گذارم. بماند به یادگار. امروز پنجشنبه نوزدهم خردادماه هزار و چهارصد و یک.
https://www.instagram.com/p/CekS4Kzqgrm/?igshid=MDJmNzVkMjY=
18 viewsMohammad Latifkar, 05:54
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 08:54:27 نجابت و انسانیت دعایی
زنده یاد سیدمحمود دعایی با اهل فرهنگ انس و الفتی عجیب داشت. آن‌ها نیز قدر و منزلت او را خوب می‌دانستند. نمونه‌اش همین صحبت‌های دکتر شفیعی کدکنی در این ویديوی کوتاه است که می‌گوید: من هرچه از آقای دعایی دیدم، جز نیکی و نجابت و انسانیّت، هیچی ندیدم. او مصداق همین شعر ابونصر شادی است: « دانش و آزادگیّ و دین و مروّت / این‌همه را بندة درم نتوان کرد»، و او نکرد..
این ویدیوی کوتاه چهل و پنج ثانیه‌ای، قسمتی از فیلم مستندی است که حمید قنبری ننیز دربارة سیدمحمود دعایی ساخته است. لطفا ببینید. نظر بزرگان فرهنگ و ادب کشورمان حتما دیدنی و شنیدنی است. ویدیو را از صفحه تلگرامی شفیعی کدکنی برداشته‌ام.
@shafiei_kadkani
https://www.instagram.com/p/Cedda1GFPkH/?igshid=MDJmNzVkMjY=
21 viewsMohammad Latifkar, 05:54
باز کردن / نظر دهید
2022-06-05 22:45:50 چشم و دل بیدار دعایی یاد باد
همین چند دقیقه پیش، خبر جانکاه و سنگین درگذشت سیدمحمود دعایی را شنیدم. بسیار اندوهگین شدم و چون نمی‌توانستم باور کنم. به خبرگزاری‌ها سر زدم، افسوس که همین دقیقه پیش، پانزده دقیقه پیش، هفده دقیقه پیش و ... این‌خبر ناگوار را روی خروجی‌ خود کار کرده‌اند.... دعایی رفت... !

چه می‌توانم بگویم، الا این‌که به گمانم کمتر کسی باور نداشته باشد که: « مرگ این خواجه نه‌کاری است خرد ». فارغ از رتبه‌ها و مقام‌های سیاسی‌اش که هرگز ندیدم از این باب، هیچ منیت و تکبری داشته باشد، از نظر من که دستکم در دهه‌ی اخیر این انسان فاضل و مهربان را دنبال می‌کردم، او یک روزنامه‌نگار بیدار دل و مدیر فرهنگی دانا و مداراجو بود که تلاش می‌کرد دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کند.

او به اندیشه‌ها و سلیقه‌های مختلف احترام می‌گذاشت و برای همین بود که موسسه روزنامه اطلاعات را با مدیریت خوب خود، بیش از چهاردهه از گزند هرگونه افراط‌گرایی مصون داشت، و با درایت و فروتنی خاصی هرگز اجازه نداد این روزنامه تحت تاثیر جو سازی‌ها به چاه و چاله‌‌ای فرو رود.

سیدمحمود دعایی یک روحانی مومن بود که جامعه‌ی رسانه‌ای کشورمان او را به عنوان یک فعال رسانه‌ای اهل مدارا و گفت‌وگو شناخت، و برای او احترام زیادی قائل بود. او مردم‌دار و بی‌ریا زیست، و به القاب و عنوان‌های ظاهری اعتنایی نشان نمی‌داد. به موطن خود کرمان و یزد، عشق می‌ورزید، و سعه‌ی صدر او را یک لهجه‌ی ملیح و گفتار شیرین کرمانی‌ همیشه همراهی می‌‌کرد.

فقدان او را به جامعه‌ی رسانه‌ای ایران، به ویژه به همکاران و دوستان رسانه‌ای خود در کرمان تسلیت می‌گویم. باشد که راه و رسم مردم‌داری او را فراموش نکنیم.

+ عکس را در تیرماه سال نود و هفت که به مناسبت یادواره‌ی دکتر باستانی پاریزی مراسمی در دانشگاه ازاد اسلامی کرمان برپا بود از ایشان گرفته‌ام. روحش شاد و یادش گرامی باد. امروز یک‌شنبه پانزدهم خرداد ماه هزار و چهارصد و یک.
https://www.instagram.com/p/CebRyzytO-D/?igshid=MDJmNzVkMjY=
42 viewsMohammad Latifkar, 19:45
باز کردن / نظر دهید