2021-07-03 08:10:55
#پارت108
همه کارهایش را سر و سامان داده بود. امین که از قبل مدلینگ را ترک گفته و برای تجارتش وکیل و مشاورش را به جای خود گذاشته بود.
سوزان هم آلن را مسئول همه کارهای روزنامه کرده بود و با خیال راحت می رفت تا علاوه بر استراحتی که هردو نیاز داشتند، سرزمین پدری خود را هم ببیند.
پس از یک دینگ دینگ، صدای خانمی بلندگوهای سالن پخش شد:
- تاچندلحظه دیگر پرواز 325 استاتبول در فرود گاه بین المللی هیثرو به زمین خواهد نشست.
مسافران پرواز 452 به مقصد آمستردام جهت گرفتن کارت پرواز به باجه شماره چهار مراجعه نمایند.
خارج از فرودگاه فردای آن شبی که امین مصدوم شده بود، مردی خبیث دو نوچه اش را به باد کتک گرفته بود :
- می کشمتون لعنتیا. بی عرضه ها! چطور نتونستین نفسش رو ببرین؟
یکی از آن ها گفت:
- قربان به خدا من خودم دیدم. نبضش نمی زد. کبود شده بود.
مرد لگد محکمی به پای او زد :
- خفه شو.
مرد دیگر گفت:
- راست میگه قربان. رنگش کبود بود. نبضشم نمی زد تازه یه دفعه دیدیم که اون بابک خروس بی محل داره میاد. اگه ما رو می دید، خیلی بد می شد. نمی تونستیم اون رو با خودمون بکشونیم ببریم که! تنها تونستیم که از مهلکه فرار کنیم.
- خیلی خب. بناست بره ایران. خوب گوشاتون رو باز کنید. می خوام این سفر، آخرین سفرش باشه. شنیدین چی گفتم؟
- یعنی...
- بله بار سفر می بندین با همون هواپیمایی که اونا خواستن برن، شما هم می پرین می رین. خوب گوشاتون رو باز کنید ببینید چی میگم! وای به حالتون اون رو زنده بذارید بمونه.
سوزان و امین بالاخره به فرودگاه امام خمینی تهران رسیدند. پس از برداشتن چمدان ها، به سمت جمعیتی که پشت شیشه ها منتظر رسیدن مسافران خود بودند، رفتند. نگاه امین از بین جمعیت عبور کرد. با اینکه تقریبا یقین داشت کسی نخواهد آمد اما باز هم انتظار دیدن چهره ای آشنایی را می کشید.
در حالی که چمدان ها و ساک هایشان را همراه سوزان بر زمین می کشیدند، صدایی به گوشش خورد:
- جناب فرخی؟ امین فرخی؟
امین از بالای شانه نگاهی به مرد پشت سری انداخت :
- بله، شما؟
- من...
مرد دستش را به سوی او دراز کرد:
- سلام شریفی هستم از طرف آقای فرخی بزرگ اومدم خدمتتون. بفرمایید خواهش می کنم.
و سریع به کمک آن ها رفت و چمدان ها را به بیرون برد و درب صندوق عقب اتومبیل سفید رنگی را باز کرد و آن ها را در آن جا جا داد و گفت:
- بفرمایید خواهش می کنم.
@yarali_canim
320 views05:10
ه
