در بیان رگ
اَنتَرچیشتَنگ و
حقیقت کندلینیپران را جای در تن آدمی در رگیست،
که آن رگ را انترچیشتنگ نام است؛
و در گرد ناف چون مار حلقه زده ،
و صد رگ دیگر وابسته به آن باشد
و فیض از آن رگ بهرصد رگ رسد
و شعور آدمی از آن رگ برمیخیزد.
و آن رگ بسبب بادی که در آن است،
جنبان و حرکت کنان بود
و قوت و قدرت آن بتمام اعضای تن میرسد؛
و همان رگ را کندلینی نام نیز هست.
و چون شعور و دانایی و معرفت ازو پیدا میشود،
او را
کالا و
کَلپنا میگویند
و بسبب آنکه چِت و دریافت ازو بود،
او را
چِت هم گویند
و بجهت آنکه مایه حیات جانداران اوست،
او را
جیو هم گویند
و چون جمیع چیزها را قرار میدهد
از دوستی و دشمنی و نیک و بد،
بدان سبب او را
مَن ( Manas ) گویند
و چون سَنکَلپ ( خواهش ) از او سر میزند،
او را
سنکلپ سروپینی گویند
و چون بُده (یعنی تمییز و فرق در نیک و بد)
ازو بود او را
بُده ( buddhi ) گویند
و بنابرآنکه آهنکار هم ازو خیزد،
آهنکار سروپینی گویند
و همان کندلینی چون جان را وابسته خود دارد،
او را جیو شَکت هم گویند.
انتشار مطالب همراه با ذکر منبع
https://t.me/yoga_philosophy