🎀سوژه های خانوم خونه😍🤩

2021-05-09 10:48:56 سلام

جونم برات بگه مادر شوهرم چند روزی میشه که کمرشو پیچ مهره کردن وقتی داشت از بیمارستان مرخص میشد از درد پا خیلی زجر میکیشد ناله میکرد دکترا هم گفتن این درد عادیه بهش مسکن های قوی تزریق میکردن خلاصه تو راه برگشت به خونه بودیم که مادرشوهرم طاقتش طاق شد هی هذیون میگفت

حالا تصور کنید مادرشوهرم یه زنه چاق رو صندلی خوابیده پاهارم داده بالا هی میگفت پاها یه چیز میخواد وای نگم هممون تو ماشین کبود شده بودیم دخترش هی میگفت مامان پاهات چی میخواد اونم میگفت یه چیز میخواد

پدرشوهرمم که تو باغ نبود یهو برگشت گفت اگه چیزی میخوای به خودم بگو وای که منو خواهرشوهرم بد این جمله کلا ترکیدم از خنده

#سوژه_های_خانوم_خونه
┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄
••●❥JOiN @zanoone2020
باز کردن / نظر دهید

2021-05-09 10:47:48 7,8 ساعت بهش فرصت میدیم،نباید تکونش بدیم،بعد از 8 ساعت ،12 ساعت هم داخل یخچال میزاریم تا کامل خودش رو بگیره
ماست شما آماده است
نوش جان

┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄
••●❥JOiN @zanoone2020
باز کردن / نظر دهید

2021-05-09 10:47:14 سلام خدمت دوستان..
من ی پسر شیطون دارم یبار خونه ی پدرشوهرم همه بودن خواهر شوهرا و برادرشوهرا و پدرشوهرم نشسته بودن
پسرم شیطونی میکرد داد زدم سرش گفتم
تو روح پدر پدرت اتیش بگیره بشین دیگه..
همه ساکت شدن منم از خجالت اب شدم..

قیافه من
شوهرجان
پدرشوهر

#سوژه_های_خانوم_خونه
┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄
••●❥JOiN @zanoone2020
باز کردن / نظر دهید

2021-05-09 08:03:44 سلام
ممنون از کانال عالیتون.
سوتی دارم داغ داغ
البته از طرف خواهرم.
من و دوتا خواهرام و بابام نشته بودیم تو حال خواهرم هم داشت چای میریخت سه استکان پر کرد که من گفتم نمی خورم، بابام هم گفت منم نمی خورم الان آب خوردم فقط خواهر دومم می خورد و خودش که یک استکان پر چای باقی می موند.
در همین حال بود که مامانم رسید و من گفتم بفرما مشتریت آمد خواهرم هم که فک کرد مخاطب حرفم بابا بوده، نه گذاشت نه برداشت گفت این مشتری اون نیست که اون مشتری اینه .
من گفتم مشتری چای رو میگم آی کیو.
من
خواهرم
اون یکی خواهرم
مامانم
بابام
تازه زیر لب داشت میگفت اِ فک کردم مشتری... میگی که اون یکی خواهرم جو رو عوض کرد .

لبتون خندووووون

#سوژه_های_خانوم_خونه
┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄
••●❥JOiN @zanoone2020
باز کردن / نظر دهید

2021-05-09 08:02:51 دعای روز بیست و ششم ماه رمضان

اللّٰهُمَّ اجْعَلْ سَعْيِى فِيهِ مَشْكُوراً، وَذَنْبِى فِيهِ مَغْفُوراً، وَعَمَلِى فِيهِ مَقْبُولاً، وَعَيْبِى فِيهِ مَسْتُوراً، يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ.
خدایا، کوششم را در این ماه مورد سپاس و گناهم را آمرزیده و عملم را پذیرفته و عیبم را پوشیده قرار ده، ای شنواترین شنوایان.

┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄
••●❥JOiN @zanoone2020
باز کردن / نظر دهید

2021-05-09 08:01:57 سلام
خسته نباشید ممنون از کانال خوبتون
من فکر میکردم فقط خودمم که انقد سوتی میدم چند روزه به این نتیجه رسیدم ک از من نابود ترم هست

پریشب یه کلیپ از فیلم هندیا هست که خیلی اغراق توش هس دیدم
گوشیو گرفتم سمت بابام ببینه پلیسه با یدونه موز سه تا خلاف کارو کشت
وقتی دید برگشتم با جدیت تمام به بابام گفتم پشمات ریخت

#سوژه_های_خانوم_خونه
┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄
••●❥JOiN @zanoone2020
باز کردن / نظر دهید

2021-05-09 08:01:12 سلام خدمت همه ی خانوم گلا
انشالله که حال همتون عالللی باشه
یه سوتی خیلی باحال اوردم داغ داغ از تنور در اومده

امروز ظهر خونه ی مادر شوهر نهار دعوت بودیم همه ی برادر شوهرا و جاریامم بودن

دلتون نخواد مادر شوهر خورشت قیمه بادمجون درست کرده بود
شوهر من کلا بادمجون دوست نداره ولی من عاشق بادمجونم

تصور کنید همه در حال نهار خوردن از از این طرفه سفره با صدای بلند گفتم عزیزم بادمجونتو بده من بخورم



یه هوووو کل خونه با آدماش رفت رو هوا



قیافه ی من اون لحظه
قیافه ی شوهریم
قیافه ی بادمجون ها

((گلی مانکن))

#سوژه_های_خانوم_خونه
┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄
••●❥JOiN @zanoone2020
باز کردن / نظر دهید

2021-05-09 08:00:25 سلام
یه روز رفته بودیم عروسی یکی از فامیلای دورمون تو شمال
سالها پیش... بعد عروسی تو حیاط روستا بود...
موقع کادو دادن یه بنده خدایی اسمو می گفت بعد کادویی که داده رو می خوند...
رسید به دخترخاله عروس...
پشت بلند گو با تمام انرژی گفت از طرف دختر خایه عروس...
یعنی بعدش به فنا رفت...

#سوژه_های_خانوم_خونه
┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄
••●❥JOiN @zanoone2020
باز کردن / نظر دهید

2021-05-09 07:59:57 همیشه کسانی درقلب ما
تاابدماندگارمیشوند
که ماراجوریکه هستیم
باوردارند
ودوستمان دارند
حتی اگراعتقادات ما
ازباورهای آنان فرسنگهادورباشد
اینهاکسانی هستند
که ماعاشقشان میشویم

┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄
••●❥JOiN @zanoone2020
باز کردن / نظر دهید