Get Mystery Box with random crypto!

Anarchonomy

آدرس کانال: @anarchonomy
دسته بندی ها: سیاست
زبان: فارسی
مشترکین: 35.01K
توضیحات از کانال

خروجی‌های مکتوب یک ذهن خشن

Ratings & Reviews

2.25

4 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

2


D
D.A

boos


آخرین پیام ها 4

2024-05-30 23:46:18
۱- فکر می‌کنه گرامی داشتن ارزش‌های غربی یعنی همراهی با غربی‌ها
۲- فکر می‌کنه همه غربی‌ها یعنی اونایی که صداشون از بقیه بلندتره
۳- به دروغ وانمود می‌کنه فلسطینی‌ها می‌گفتند ما یه دولت سکولار تو چارچوب مرز ۶۷ میخوایم و ما گفتیم نه حق ندارید!
۴- ما برای بدن پودر شده فلسطینی جشن نگرفتیم، ولی اگه یک ایرانی برای پودر شدن کسی که صدام قهرمانشه جشن بگیره حرجی بش نیست.
۵- دولت یهودیان، یک دولت دینی نیست. اگه بود زنان حق رأی نداشتند. و خیلی حقوق دیگه. اگه کاتولیک‌ها جمع بشن یه جا دولت تشکیل بدن، بش نمیگیم دولت کاتولیک.
۶- ساکنان فلسطین بودند که هدف‌شون به جهنم تبدیل کردن زندگی یهودیان بود. الان دارن تاوانش رو میدن. و پشیمان هم نیستند.
۷- رضا پهلوی خر کیست؟
۸- اگه کسی به نتانیاهو یا هر سیاستمدار دیگه‌ای میگه بدتر از آخوند، همدست آخوندهاست. مهم نیست تو زندگیش یه بار هم نماز نخونده.
۹- سازمان بین‌المللی اصالت ندارد. منبع وحی هم نیست. هم می‌تواند فاسد شود، هم ایدئولوژیک، و الان هر دو است.
۱۰- اگه اسراییل میخواست «عامدانه» غیرنظامیان رو هدف قرار بده، الان یک گربه هم در غزه زنده نمانده بود.
۱۱- در جنگ حلوا خیرات نمی‌کنند
10.4K viewsedited  20:46
باز کردن / نظر دهید
2024-05-30 09:47:31 برای آینده دنیای عکاسی اتفاقاتی رو پیش‌بینی می‌کردیم که خیلی‌هاشون غلط دراومدند. و همشون پیش‌بینی من یا فرد ایکس نبودند، بلکه یک پیش‌بینی جمعی بود و حتی شرکت‌ها روش حساب کرده بودند.

- فکر می‌کردیم با دموکراتیزه شدن عکاسی با دوربین گوشی‌های هوشمند، با سونامی عکاسان خوش‌فکر بالقوه که تا قبل ازون امکان کشف‌شون وجود نداشت مواجه میشیم. البته تولید محتوا انفجاری بود، اما به نسبت تعداد کسانی که گوشی هوشمند دارند، که چند میلیارد نفرند، سونامی ندیدیم. مردم دوربین رو برای این میخوان تا از خودشون جلوی مجسمه‌ها و پل‌ها و آبشارها عکس بگیرن (که یعنی: ببینید من اینجا بودم پس عمرم هدر نرفته)، یا مستندسازی شکستن یه قطعه از یکی از وسایل خونه‌شون و فرستادنش برای پسرعموشون برای پرسیدن اینکه یدکی اینو از کجا میتونم گیر بیارم؟

- فکر می‌کردیم همه دنبال حداکثری کردن کیفیت تصویر هستند، و سپس به یک حد مطلوب میرسند، و سپس مطالبه برای کیفیت بالاتر همونجا متوقف میشه.‌ اما یه جور دیگه پیش رفت. اول دنبال بالارفتن کیفیت بودند، بعد از کیفیت بالا زده شدند و عقب‌گرد کردند! فیلتر‌هایی که تم فیلم آنالوگ رو تداعی می‌کرد (که یعنی رنگ‌ها کلا غلطند و با واقعیت همخوانی ندارند) عامه‌پسند شد. دوربین‌های کامپکت قدیمی که متعلق به نسل اول سنسورهای دیجیتال بودند و تصویرشون در مقایسه با استاندارد امروزی افتضاحه، محبوب شد، تا جایی که براشون بازار سیاه بوجود اومده. فقط برای اینکه عکسی به اشتراک بذارند که با عکس بقیه فرق داره. خود «کیفیت خوب» کسل‌کننده شد.

- فکر می‌کردیم بی‌نهایت آسان شدن گرفتن عکس و به اشتراک گذاشتنش با انبوهی از آدم‌های دیگه، اون جنبه زیبایی‌ستایی شخصیت افراد رو تقویت کنه، یا به تعبیر دیگه: تکنولوژی کاتالیزور تغییر دید بشه. اما حالا برعکسش غلبه کرد. تکنولوژی باعث گسترش دید منفی آدم‌هایی شد که یا همه‌چیز رو زشت می‌بینند، یا دیگه نمی‌تونند زیبایی ببیند. حواس‌مون نبود که وقتی مود روحی آدم‌ها دارک باشه، چیزی که میسازند هم دارک خواهد بود، و از تکنولوژی کاری برنمیاد.
5.4K viewsedited  06:47
باز کردن / نظر دهید
2024-05-30 00:27:31 شخصیتش طوری بود که از باخت مالی آدم‌های ساده‌لوح عصبانی می‌شد، بدون اینکه خودش ضرری کرده باشه، و بدون اینکه دلش برای بازنده بسوزه. از خود این واقعیت که یک روباه یک مرغ رو خفه کنه عصبانی میشد. انگار این خود صحنه‌ست که براش منزجرکننده‌ست، وگرنه نه صنمی با مرغ داشت و نه با روباه. شاید چون پول براش حرمت داشت، و این صحنه خفه شدن احمق توسط باهوش‌تر، این حرمت رو می‌شکست.
اما چه اتفاقی میفتاد اگه با همین حساسیت به صحنه‌های دلخراش، به چیزی فراتر از پول نگاه می‌کرد؟ اونوقت اینکه طرف احمق چیزی فراتر از پول رو ببازه، چقدر می‌تونست عصبانیش کنه؟ مثلا ببینه ساده‌لوح رو خیلی راحت ترغیب می‌کنند به مشارکت در شر، و چون عقلش نمیرسه هربار همراهی می‌کنه.
مردم از ناگهان از دست دادن عزیزان‌شون، و یا حتی کسی که نسبتی باشون نداره ولی عزیزه، مثل وقتی که درست کنارشون گلوله بخوره و دیگه نفس نکشه و بدنش سرد بشه، جوری یکه میخورند که ممکنه سلامت خودشون هم به خطر بیفته. اما اگه به چیزی فراتر از تداوم گردش خون اهمیت می‌دادند چه بلایی سرشون می‌اومد؟ اگه کشف اینکه عقل نداره و هیچ مقدار از دانش و منطق بش کمکی نمی‌کنه رو معادل کشف اینکه دیگه نفس نمی‌کشه می‌دیدند، چقدر اذیت می‌شدند؟
7.0K viewsedited  21:27
باز کردن / نظر دهید
2024-05-29 23:49:53 دیگه تو که در خاورمیانه چشم به جهان گشودی که نباید تعجب کنی جلاد رو بابت یک مرگ رندوم مسخره به شهید تبدیل کنند. وقتی جهان متمدن اسراییلی که بش تجاوز شده بود رو در عرض هفت ماه به چشمه پلیدی‌ها تبدیل می‌کنه، از قلدرهای دهات محصوری که توش به دنیا اومدی انتظار داری از قدرت‌شون برای شعبده‌بازی مشابه و کوچکتر استفاده نکنند؟
تازه من ازت توقع دارم از چیز قشنگ‌تری تعجب نکنی. که خزانه‌داری آمریکا به شدت نگرانه از کریپتو در جهت پولشویی استفاده نشه تا در جهت اشاعه سلاح‌های شیمیایی استفاده نشه، اما باید به پاشون بیفتیم تا سپاه رو به عنوان نیروی تروریستی بشناسند و طبق یک نیروی تروریستی باش رفتار کنند. همون سپاهی که دنبال یه فرمول پیچیده‌تر برای گازهای اشک‌آوره که دفعه بعد دیگه فقط اشک درنیاره، بلکه فلج هم بکنه. یعنی «من و تو نباید حق داشته باشیم پول اختراعی خودمون رو داشته باشیم و آزادانه باش تبادل ثروت انجام بدیم، چون ممکنه عده‌ای برای ساخت سلاح ممنوعه ازش استفاده کنند، ولی اگه اون سلاح ممنوعه رو هم ساختند کسی کاری به کارشون نداره». ازت توقع دارم از جمله داخل گیومه هم تعجب نکنی.
7.5K views20:49
باز کردن / نظر دهید
2024-05-29 22:38:13
وقتی یک آدم کم‌سن تفریحات و کسب افتخارات ورزشی تراویس پاسترانا رو می‌دید، این فکر تو ذهنش ایجاد می‌شد که «چرا من نتونم؟». در چارچوب فکری «یه بار زنده‌ایم، پس نباید کسل‌کننده بگذره» سوال کاملا بجاییه. اما همون موقع که اون فعالیت‌ها به نمایش گذاشته می‌شد، به اون آدم جوان نمی‌گفتند داخل بدن تراویس پر شده از پین و پلاتین. الان دارند میگن که دیگه همه‌جاش فلزی شده و دست به دامن سلول‌های بنیادی شده.
شاید تصمیم یکی این باشه که با علم به اینکه همه‌جاش آسیب خواهد دید و این آسیب‌ها اگه حتی توسط بهترین سیستم درمانی دنیا تعمیر بشن، باز هم درد و رنج مزمن بهمراه خواهد داشت، بره سراغ فعالیت‌های فیزیکی پرریسک. اما برای خیلی‌ها اون قسمت «با علم اینکه...» رد شده، و نبوده.
این فرهنگ «هرچیزی رو نباید به بچه‌ها گفت» یه فرهنگ غلطه. اتفاقا باید همه‌چیز رو به بچه‌ها گفت. اگه دست من بود این عکس رو به کم‌سن و سال‌ترین بچه‌ها هم نشون میدادم.
7.3K views19:38
باز کردن / نظر دهید
2024-05-29 21:03:52 سه مورد بعدی جدول مضحک‌ترند:
«اگه بگید آن‌ها پشت بیماران و کودکان سنگر می‌گیرند» پروپاگانداست، چون انسان‌های رو به شکل گله‌ای بی‌نام و نشان در نظر می‌گیره.

استفاده از سپر انسانی یک تاکتیک فیزیکیه. فرقی نداره چطور توصیفش کنی. همچنین در موقعیتی که نیروی مسلط بر مردم، به اون‌ها پاسخگو نیست، هیچ مانعی برای اینکه ازشون به عنوان سپر استفاده کنه نداره. و هرجا مانعی برای شرارت نیست، باید فرض رو بر این گذاشت که داره اتفاق میفته. شواهد، خامه‌ی روی کیک هستند.

«همه فلسطینی‌ها تروریست هستند» پروپاگانداست، چون یه فحش رو به گروهی از مردم نسبت میده.

همه فلسطینی‌ها تروریست نیستند، اما تروریست یک فحش نیست. یک فعالیته، که مشخصات خودش رو داره. و اگه این مشخصات رو در رفتار تعداد زیادی از افراد ببینی، نمیتونی خودت رو به کوری بزنی. کسانی که در انقلاب ۵۷، زن تن‌فروش رو کشیدن تو خیابون و کشتنش و جنازه‌ش رو آتش زدند، «مردم تروریست» بودند‌.

«اگه بگی انفجار رخ داد و نگی کی منفجر کرد» پروپاگانداست.
معمولا انفجار عمدی رو بدون فاعل نمیارن. وقتی فاعل نمیاد که معلوم نیست هدف خود اون انفجار بوده، یا حادثه جانبیش بوده. و این هم به استانداردت در گزارش خبر مربوطه نه به گرایش سیاسیت، و استاندارد هر نشریه میتونه فرق کنه. پروپاگاندا نمیتونه غیرمتمرکز باشه. اگه چیزی غیرمتمرکز بود و هرکس سبکی داشت، هرچیزی میتونه باشه غیر از پروپاگاندا.
7.6K views18:03
باز کردن / نظر دهید
2024-05-29 20:21:20 مورد دوم جدول: اگه تمام بک‌گراند هشتاد سال گذشته رو در نظر نگیری، پروپاگانداست!

اتفاقا اگه بک‌گراند مناقشه فلسطین رو در نظر بگیری، لزوما به این نتیجه نمیرسی که حق با فلسطینی‌هاست. چون با مطالعه اون بک‌گراند میفهمی که بارها و بارها فرصت بوده از طریق مسالمت‌آمیز مسئله حل بشه، اما جنون اسلامی و جنون عربی مانع شده.
اما فارغ ازینکه چه نتیجه‌ای بشه گرفت، مسئله امروز رو در موقعیت امروز بررسی می‌کنند. اگه قرار باشه ما هم همه اتفاقات مرزی بین خودمون و افغانستان رو با بک‌گراند صدسال گذشته بسنجیم، هر افغانی که می‌اومد به این سمت رو باید از درخت آویزان می‌کردیم. نه تنها بخشی از افغانستان جزیی از خاک ما بود، بلکه یک کشور اروپایی باعث شد از دستش بدیم، و اون قسمت جدا شده به جای حفظ پیوندش با ما، به تهدید امنیتی برای ما تبدیل شد و این تهدید تا همین امروز ادامه داشته.
7.7K views17:21
باز کردن / نظر دهید
2024-05-29 20:12:20
همیشه بخشی از پروپاگاندا، تخطئه‌ی صداهاییه که اون پروپاگاندا رو زیر سوال میبرند. حتی اگه اون صدا از ته یک روستا بیرون اومده باشه. گروه تروریستی از خودش آمار میده، سپس سازمان ملل همون آمار رو منتشر می‌کنه، سپس وقتی این آمار رو زیر سوال میبری میگه «رد کردن یک سازمان بین‌المللی بدون دلیل محکم، پروپاگانداست». در حالی که تویی که داری ردش می‌کنی به هیچ‌جا وصل نیستی، و یک آدم تنها نمیتونه منبع پروپاگاندا باشه.
این رو هرجایی که یک نیرویی، که معمولا دولته ولی میتونه یک گروه شبه‌نظامی هم باشه، میخواد «انحصار حقیقت» رو داشته باشه، میشه دید. جمهوری اسلامی هم اعدام فله‌ای و رندوم نوجوانان در دهه شصت رو رد می‌کنه. اگه یک پیرزن در ته یک روستا بگه بچه من رو بردید کشتید و برای جسدش پول گرفتید، میگن این حرف خود اون پیرزن نیست، این پروپاگانداست.
8.0K views17:12
باز کردن / نظر دهید
2024-05-29 09:38:56
درباره ایلان ماسک: «ماشین‌هایی که میسازه دوست دارم، و موشک‌هاش، و پنل‌های خورشیدیش، و اینترنت ماهواره‌ایش. از سیاست کینه‌توزانه‌ش خوشم نمیاد، و نظریات توطئه‌ش، و جو دادناش».

این احتمالا نظر هشتاد و پنج درصد مردم آمریکاست.
اما متأسفانه متوجه نیستند که این وجهه خوبی براشون نداره. خصوصیات مجموعه شخصیت، از هم تفکیک‌شدنی نیستند. نمیتونی بگی از نقاشی‌های هیتلر خوشم میاد، ولی از آدم‌کشی‌هاش نه! اگه از نقاشی‌هاش خوشت میاد، داری از نقاشی‌های یک آدم‌کش خوشت میاد. هیچ‌کس داخل یک خلاء به یک تابلوی نقاشی نگاه نمی‌کنه. چون ما «ربات سنجش زیبایی» نیستیم. خود تماشای تابلو، یک اَکت محسوب میشه. اَکت «تماشای تابلوهای یک آدم‌کش».
اگه یه کاراکتر پلید از کسی معرفی می‌کنی، فارغ ازین که درسته یا غلط، باید تکلیفی که ایجاد می‌کنه هم بپذیری. و تکلیفت اینه که چیزی ازش نخری، و حداقلش اینه که از کارهاش تعریف نکنی. و اگه میخوای هم تعریف کنی و هم بخری، باید اون نظری که درباره کاراکتر پلیدش داری تو دلت نگه داری.
10.6K views06:38
باز کردن / نظر دهید
2024-05-29 02:27:24 مدتی بیکار شده بود، و وقتی دید میشه داماد سرخونه بود دنبال کار نگشت. یکی ازین‌هایی که می‌گفت آخوندها ملعونند چون نون بازوشون رو نمیخورن، با حدیث و روایت یه چیزی بش گفت با این مضمون که پیامبر گفته کسی که کار نمی‌کنه جاش تو بهشت نیست یا همچین چیزی. زیاد نگذشت که خودش داخل همون شغلی که داشت سفارشی رو قبول کرد که مصداق تابلوی کار حرام بود. من که جای خدا نیستم، ولی اگه بودم و قرار بود یکی رو بفرستم بهشت کدوم رو میفرستادم؟ اونی که خرجش رو پدرزنش میداده، یا اونی که با روش حرام پول درآورده؟
مسئله بهشت نیست البته. مسئله عین لیزر بودن فوکوس خدا/طبیعت/روزگار، روی کسیه که فکر می‌کنه تست رو پاس کرده. کافیه لب تر کنه و بگه من پاس کردم، تا همه‌چی دست به دست هم بده تا بش گفته بشه «جدی؟ صبر کن پس».
فلاکت اقتصادی موقعیت تاریکی ساخته، و اشعه های لیزر دارند توی این تاریکی می‌رقصند.
9.6K views23:27
باز کردن / نظر دهید