Get Mystery Box with random crypto!

Anarchonomy

لوگوی کانال تلگرام anarchonomy — Anarchonomy
آدرس کانال: @anarchonomy
دسته بندی ها: سیاست
زبان: فارسی
مشترکین: 35.01K
توضیحات از کانال

خروجی‌های مکتوب یک ذهن خشن

Ratings & Reviews

2.25

4 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

2


D
D.A

boos


آخرین پیام ها

2024-05-07 23:56:06
شما سرتون شلوغه، من عوض‌تون همچنان دارم چک می‌کنم. هنوز نگفتن چجوری باید با جماعتی که هیچ میلی به زندگی عادی ندارند و هدف‌شون ریختن یهودیان در دریاست، مذاکره کرد، و چجوری باید باشون جنگید وقتی در مناطق پرتراکم جمعیتی پشت زن‌ها سنگر می‌گیرند، بدون اینکه تلفات…
13.6K views20:56
باز کردن / نظر دهید
2024-05-07 15:26:03 شما سرتون شلوغه، من عوض‌تون همچنان دارم چک می‌کنم. هنوز نگفتن چجوری باید با جماعتی که هیچ میلی به زندگی عادی ندارند و هدف‌شون ریختن یهودیان در دریاست، مذاکره کرد، و چجوری باید باشون جنگید وقتی در مناطق پرتراکم جمعیتی پشت زن‌ها سنگر می‌گیرند، بدون اینکه تلفات ناخواسته ایجاد بشه.
اگه کسی چیزی گفت حواسم هست من، شما به کارتون برسید.
14.9K viewsedited  12:26
باز کردن / نظر دهید
2024-05-07 07:58:32
وقتی شوروی یوری گاگارین رو فرستاد فضا، دستگاه پروپاگاندا به عنوان صرفا کسی که یه کار فیزیکی غیرممکن رو انجام داده نشونش نمیداد. به شکل قدیسی که به معراج رفته نشونش می‌دادند.
با اوباشی که بر ما حاکمند وقتی مقایسه کنیم، باز اون‌ها قابل تحمل‌تر بودند. اون‌هایی که دین رو چنان عوضی می‌کنند که ازش یه مترسک مسخره در خدمت قلدرها درمیاد، خیلی خطرناک‌ترند. ولی اون‌هایی که میگن با موتور و کامپیوتر جای پیامبران رو گرفتیم رو میشه تماشا کرد و لبخند زد.
14.4K views04:58
باز کردن / نظر دهید
2024-05-06 14:44:36 «اشغال» در ادبیات چپ، و مخصوصا چپ دانشجویی جایگاه ویژه‌ای داره. مثل اشغال سفارت، که در ایران به یادگار گذاشتن. مثل اشغال وال‌استریت در آمریکا، و الان هم اشغال کتابخانه و پردیس فلان. در همه موارد، بدون حتی یک استثناء، اشغال چپ شامل لوکیشن‌هایی میشه که هیچ دفاع…
13.5K views11:44
باز کردن / نظر دهید
2024-05-05 10:47:04 وقتی یه کار عجیب از عده‌ای سر میزنه، تازه عده‌ای دیگه میفهمند که عه ذهن انسان اینجوری هم میتونه کار کنه. اما من سعی کردم از قبل بفهمم چجوری کار می‌کنه، تا بعدا از چیزی تعجب نکنم. در طی کشف اینکه ذهن چجوری کار می‌کنه، سنگین‌ترین چیزی که باش مواجه خواهی شد حرکت در جهت خلاف منافع به دلیل جابجا شدن اولویت‌هاست! مثلا ماسک نمیزنه، با اینکه در معرض خطر حجم زیادی از ویروس در فضاست (که حتی یک درصد تغییر در مقدار دریافتی روی سرنوشتش اثر میذاره)، چون اونایی که میگن باید ماسک زد آدم‌های بیخودی هستند! که یعنی اولویت، از بیمار نشدن، تغییر پیدا کرده به حرص آدم‌های بیخود را درآوردن! وقتی توصیه می‌کنی درس بخون، میگه خودت چرا نخوندی؟ که یعنی اولویت، از کسب مهارت، که بعدا قراره تعیین کنه تو آپارتمان بخوابه یا رو نیمکت پارک، خارج شده، دو پله رفته پایین‌تر، و اولویت یک به مسابقه کلامی با توصیه‌کننده اختصاص پیدا کرده. وقتی میگی خر نباش و برای جراحی پا نشو بیا ایران، اینجا کلیه رو به جای آپاندیس درمیارن و مریض به خاطر عفونت بیمارستانی فوت می کنه، نه به خاطر دراومدن کلیه و آپاندیس، شروع میکنه بد گفتن از سیستم درمان کانادا! که یعنی اولویت، که باید دوری کردن از ریسک‌های حیاتی باشه، جاش رو داده به اولویت قیمتی، و در پله دوم هم قیاس‌های مع‌الفارق کلیشه‌ای «اینجا و آنجا»، و دوری کردن از ریسک حیاتی رفته پله سوم!
اگه بپذیری که واقعیت شامل این طرز کارکرد ذهن هم می‌شود، تکالیفت به کلی تغییر می‌کنه. و میشه حدس زد کسانی که در طول تاریخ تونستند مردم رو اونجور که می‌خواستند هدایت کنند، چه از خوب‌ها بوده باشند و چه از شیاطین، این رو می‌دونستند.
13.2K views07:47
باز کردن / نظر دهید
2024-05-04 09:05:04
بعضی از پولدارهای آمریکایی رو دیدید که برای پولدار متفاوت به نظر رسیدن میگن دولت باید مالیات بیشتری از ما بگیره و خرج جامعه کنه؟ نه تنها نیازی نیست سناتورها رو قانع کنند، بلکه نیازی نیست با مردم درباره‌ش صحبت کنند. دولت آمریکا، به عنوان ثروتمندترین دولت جهان، یه سایت داره که میتونی بری داخلش و به دولت صدقه بدی‌. خیلی مستقیم و بدون بروکراسی میتونی پول واریز کنی به خزانه.
بله، اون پولداره دنبال کمک به دولت نیست. میخواد یه برنامه مالیاتی دیگه رو به قانون اضافه کنه، که از طریق اون برنامه بتونه یه سری امتیاز بدست بیاره. هر برنامه مالیاتی غیر از درآمدش برای دولت، یه سری درآمد جانبی برای افراد داره. مثلا در قانون میاد «پنجاه درصد درآمد حاصل از مالیات بر فروشگاه‌هایی که پارکینگ‌شان درخت ندارد، باید صرف خرید کود ارگانیک شود». و فروشنده کود ارگانیک میتونه جشن بگیره.
12.6K views06:05
باز کردن / نظر دهید
2024-05-03 02:34:58 از بوی دود کنده درخت نیم‌سوز شده بدش می‌اومد. چون هروقت می‌رفتن شمال زیاد به مشامش میخورد. چون از سفر به شمال بدش می‌اومد. چون سفر به شمال رو یک چیز ایرانی می‌دونست. و از هرچیز ایرانی متنفر بود. از یاس رونده بدش می‌اومد. چون روی دیوار حیاط‌ها روندگی دارند‌. چون از خونه حیاط‌دار متنفر بود. چون خونه حیاط‌داری که یاس روی دیوارش باشه رو یک چیز ایرانی می‌دونست. و از هر چیز ایرانی متنفر بود. حتی از در شیشه میرال مغازه‌ها، که روشون با فونت تیتر چیزهایی نوشتند که مسخره‌اند. و روزی که دید یکی قفل ایتالیایی برای همون در خریده ناراحت شد. ازینکه ایتالیا چیزی به ایران فروخته ناراحت شد. نمی‌خواست هیچ چیزی با چیزهای نجس ایرانی مخلوط بشه. اما از هیچ‌چیز ایرانی به اندازه مرد ایرانی متنفر نبود. بدون اینکه میل جنسیش رو از دست بده از دخترها بیزار بود. چون زن‌ها مردان رو در زندگی‌شون می‌پذیرفتند، و کسانی که مردان رو بپذیرند، براش به اندازه خود مردان مشمئزکننده بودند. و برای همین از مادرش هم خوشش نمی‌اومد. چون همسر پدرش بود. چون چیزی سراغ نداشت که از پدرش بدتر باشه. و پدرش با سیگار کشیدنش مخالفت می‌کرد. و جلوی مخالفتش مقاومت می‌کرد. طوری که یک جنگ تمام‌عیار درباره چند نخ سیگار شکل گرفته بود. پدر حاضر بود همه قواعد سنتی رو زیرپا بگذاره و اجازه بده با هردختری که خواست بپره، اما سیگار نکشه. اما برعکس بود، هیچ دختری رو نمی‌خواست و فقط سیگار می‌خواست.
وقتی بش گفتم این انقدر اهمیت نداره که انقدر براش بجنگی می‌گفت اگه این رو ببازم همه‌ش رو میبازم. وقتی می‌گفتم این برای بدنت هم مضره، می‌گفت تو هم مثل پیرمردها حرف میزنی. اما خیلی سریع خودش مثل پیرمردها شد. تمام انرژیش رو خرج جنگ سیگار کرد، و اونجایی که باید مقاومت می‌کرد، یعنی در زمان انتخاب رشته و شغل، نای مقاومت نداشت، و همونی شد که پدر می‌خواست.

باید چیزی که سبکه رو سبک بگیری، تا بعدا بتونی چیزی که سنگینه رو جدی بگیری. اینکه چه فکری درباره سبک گرفتن‌هات بکنند اهمیتی نداره. چون بضاعتت محدوده و باید درست خرجش کنی. تو جبهه جنگ اگه مهماتت کم باشه، کار درست شلیک نکردنه‌. حتی اگه اونطرف خاکریز مسخره‌ت کنند. اگه مافوقت بگه باید برگردی، کل تمرکزت باید روی عقب‌نشینی باشه، حتی اگه اونطرفی‌ها به فرار کردنت بخندن. می‌دونم چرا سبک نمی‌گیری. چون میترسی با بقیه آدم‌ها که همه‌چیز رو سبک می‌گیرند تو یه گروه بیفتی. اما این ترس هم از جنس ترس از مسخره شدنه. ترسی که از هدف منحرفت می‌کنه. تو اینجوری با اون‌ها تو یه گروه نمیفتی. با اون‌ها تو یه گروه افتادن و از یه قماش شدن، مستلزم پوچ‌گراییه. اما تویی که هدف داری، نمیتونی پوچگرا هم باشی.
اونایی که از ایران خوششون میاد و علیرغم نک و ناله از زندگی توش راضی‌اند مرجع معتبری نیستند. اونا بت میگن سخت‌ نگیر، ولی پشت این نصیحت‌شون پوچیه. منی که اینچ به اینچ این سرزمین آزارم میده ‌و دستگاه گوارشم رو به واکنش میندازه بت میگم: ریلکس باش، و فقط روی هدف‌های بزرگ تمرکز کن.
14.1K viewsedited  23:34
باز کردن / نظر دهید
2024-05-02 14:31:47 قطعا تحمیل کردن قوانین چهارده قرن پیش به آدم‌های امروزی، خود نوعی توحش و ریشه بسیاری از بدبختی‌هاست. اما همه بدبختی ما در این تحمیل خلاصه نشده. در حالی که وانمود می‌کنند خلاصه شده. اینکه زن حق طلاق نداشته باشه، در دوران امروز بی‌معنیه. اما برفرض داشت، و می‌گرفت. با مردانی که بعد از دادگاه با قمه به زنی که دیگه زن‌شون نیست حمله می‌کنند می‌خواهید چه کنید؟ با بازار کاری که جای زن رو تنگ کرده می‌خواهید چه کنید؟ مشکل اصلی این نیست که شرع کهنه تحمیل شده. مشکل اینه که شرع، به معنی قانون، وجود نداره. شهروند ایرانی در اینکه در یک فضای بی‌قانون زندگی می‌کنه، هنوز در مرحله انکاره. هرچند که در لفظ ممکنه از عبارت «مملکت بیصاحاب» استفاده کنه. وقتی مردی زنی رو آزار میده یا حتی به قتل می‌رسونه، و هزینه خاصی بابتش نمیده، معنیش این نیست که قانون بدی حاکم است. معنیش اینه که قانونی وجود نداره، و نهاد حکومتی هزینه‌ها رو رندوم توزیع می‌کنه. ممکنه گفته بشه در سطوح بالا رندوم نیست، بلکه برحسب منافع دستچین میشه.‌ اما این هم اشتباهه. اگه دستچینی بود اینطور نمی‌شد که بابک زنجانی زنده بمونه و سلطان سکه اعدام بشه.
13.7K views11:31
باز کردن / نظر دهید
2024-05-02 09:22:37 تلویزیون مستندی قدیمی درباره بندر لنگه نشون میداد. کل نریشن مثل یک شعر بود. یعنی سعی نویسنده این بوده که شعر بنویسه. «دل به دریا می‌زنند تا با ناشناخته‌ها...». خلیج فارسه بابا، چه ناشناخته‌ای؟ رمان ژول ورن می‌نویسی مگه؟ «ملوانان شجاع».. شجاع؟ بدبخت مجبوره. نره ماهیگیری از گرسنگی میمیره. تو جبر که شجاعت نیست. دریغ از ذره‌ای اطلاعات بدرد بخور، که بعد از دیدن مستند بتونی بگی حالا یه چیزهایی می‌دونم درباره بندر که قبلا نمی‌دونستم.
نه زمان روی این شعرنویسی اثر داشته نه سوژه. حتی مستندهای دوره پهلوی هم همینطورند. سوژه میتونه بندر باشه، یا عشایر، یا جنگل! (اگه سوژه جنگل باشه، درباره «مه» دکلمه میسازه).
این فقط میل بیمارگونه ایرانی به «حس» نیست. بلکه بی‌میلی شدیدش به دیتاست. ممکنه بگن میل شدید به حسی کردن همه‌چیز، منجر میشه به بی‌میلی به دیتا. ولی لزوما اینطور نیست. در ایران این دو مستقل از هم رشد کرده‌اند. یعنی فارغ ازینکه چقدر معتادند به حسی کردن همه‌چیز، به طور ویژه بیزارند از دیتا.
سبک حکمرانی مغولی در ایران، که رسوب چندصدساله داره و تا همین الان باقیست، که دیتا رو خطر جلوه میده، بی‌تأثیر نبوده. اما زیر این سبک حکمرانی یک واقعیت فرهنگی هم وجود داره. خود این مردم هم دیتا رو خطر می‌بینند، و ازش دوری می‌کنند.
14.4K views06:22
باز کردن / نظر دهید
2024-05-01 20:11:37 - حاجی یه سوالی برام پیش اومده اخیرن.. این دکترهایی که مشروب تقلبی خوردن و به فاک رفتن، چیز میزهایی که تو شکم مردم میذارن هم همینجوری چک می کنند؟ یعنی پروتز رو همینجوری درمیاره میذاره؟

- اون مشروب‌ها برند بودن

- هرچی برند باشه باید بریزی حلقت؟

- چیکار کنه پروتز رو خب؟ دربیاره بندازه زمین ببینه صدای پوکی میده یا نه؟

- نمی‌دونم که.. سواله خب. میخوام ببینم هیچ مکانیزمی چیزی نداره؟ دریچه مصنوعی قلب رو مثلا چک نمیشه تقلبیه یا نه؟

- لابد بارکد داره، پک خاصی داره

- هرچی پک باشه یعنی اوکیه؟ الان چینی‌ها زن خودت رو یه جوری پک می‌کنن فکر کنی سلبریتیه

- بابا خودت میری سوپری آبمیوه پاکتی از یخچال برمیداری نی می‌کنی توش میخوری خودت هم نمی‌بینی توش چیه ولی سریع هورت می‌کشی

- آبمیوه خراب باشه فوقش اسهال میشی، یه جسم خارجی بذاری تو بدن یارو خراب باشه خیلی چیزه

- بابا مهمونیه، طرف بپرسه از کجا آوردین این شیشه‌ها رو؟

- نه که بپرسه که، چی بود تو اینترنت نشون میداد فندک می‌گرفتن تقلبیه رنگش فرق داشت، اونم نکردن

- بابا اونا دکترن. هرکاری نمی‌تونند جلو جمع بکنند. تو لوزری، راحتی

- اینم هس
12.7K views17:11
باز کردن / نظر دهید