Get Mystery Box with random crypto!

فرامتنی

لوگوی کانال تلگرام faramatni — فرامتنی ف
لوگوی کانال تلگرام faramatni — فرامتنی
آدرس کانال: @faramatni
دسته بندی ها: دین
زبان: فارسی
مشترکین: 4.99K
توضیحات از کانال

این کانال به شما امکان می دهد که به سوژه ها و رویدادها از منطری فراتر نگاه کنید و برای شکوفایی استعدادها و رضایت از زندگی ، سبکی تازه در پیش بگیرید.
لطفا نظرات ، پیشنهادات و سوالات خود را از طریق آی دی @metatextural با مدیریت کانال در میان بگذارید.

Ratings & Reviews

3.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 16

2022-05-21 20:46:34 @faramatni
آشنایی زدایی از واژه ها:
تاوان (بخش دوم)
)
پس از نوشتن یادداشت تاوان ، برخی از اهالی علاقمند کوچه باغ فرامتن در مورد ثقیل بودن مطلب گفته بودند و اینکه چگونه تاوان را نمی توان به قانون عمل و عکس العمل نسبت داد؟
سعی می کنم بسیار خلاصه اما ساده بیان کنم:
چنان که می دانیم قانون عمل و عکس العمل یکی از قوانین پایه ای و فراپارادایمیک هستی است و این بدین معنی است که این قانون درتمامی اتفاقات هستی ـ صرفنظر از باورها و سیستمها ـ صدق می کند. تعریف ساده این قانون این است که هر عملی را عکس العملی است برابر با آن و در خلاف جهت آن.
آنچه باید بدان توجه داشت این است که این قانون بصورت همزمان عمل می کند و نه در طول زمان ، بدین معنی که اگر شما در حق کسی نیکی می کنید به همان میزان تاثیر آن در وجود خودتان پدیدار می گردد و ایضا رفتارها ، پندارها و گفنارهای بد. درست به همین دلیل است که می بینیم خشونت خشونت می آورد و محبت ، محبت. قطبی سازی یعنی تعمیق کینه ها و عداوتها و یا تعمیق دوستی ها و علاقه ها دقیقا حاصل همین قانون عمل و عکس العمل است و نسبیت بردار هم نیست ، یعنی تابع باورهای فردی یا دین و نژاد و جنسیت خاصی هم نیست این قانون.
اما تاوان موضوعی کاملا جداست. آنها که به مقوله تاوان معتقدند باور دارند که کار خوب یا بد امروز ما ، در جایی دیگر و در زمانی دیگر جبران خواهد شد و در نتیجه آن انسانها تاوان ظلم ها و بدیهای خود در حق دیگران را خواهند دید و اگر کار نیکی هم در حق کسی کرده باشند ، یقینا هستی در مکان و زمانی دیگر پاداش آن را به نیکوکاران پرداخت خواهد کرد.
وقتی از منظری فرامتنی به حوادث هستی نگاه می کنیم ، وجود چنین مکانیسمی را مشاهده نمی کنیم. چه بسیار انسانهای نیکوکاری که خود اسیر شرورترین آدمها و حادثه ها شدند و در فجیع ترین حالت ها از دنیا رفتند و چه بسیار انسانهایی که از دید ما انسانهای جبار و ستمکاری بودند و برخلاف انتظار ما بدون اینکه تاوان ستمهایشان را پرداخت کرده باشند در اوج خوشحالی و خوشبختی عمرشان پایان یافت. اصلا چرادور برویم: همین که ادیان جبران نیکی ها و بدیهای آدمی را به دنیایی دیگر حواله داده اند ، نشاندهنده فقدان مکانیسمی به نام «تاوان» در سیستم هستی است.
چرا اینگونه است؟
جوابش ساده است ، به دلیل اینکه مقوله تاوان ، درست مثل عدالت ، مقوله ای کاملا نسبی است. بدین معنی که کاری که از نظر من نوعی کاری بد ، نادرست یا ستمکارانه است ازنظر عامل آن لزوما اینگونه نیست. مثلا فرزندی در حق والدینش بدرفتاری می کند (از نظر ما) و انتظار داریم تاوان این کار نادرستش را پرداخت کند و احتمالا درصورتی که به سیستم تاوان باورمند باشیم ، کوچکترین اتفاق بدی که در آینده برای آن فرد پیش می آید را به تاوان همین بدرفتاری اش نسبت بدهیم و این در حالی است که ممکن است همین رفتار او از نظر خودش مستدل و مستظهر به رفتار بدی از والدینش باشد و او اصولا به بدرفتاری خود باور نداشته باشد تا اینکه منتظرپرداخت تاوانش در آینده باشد.
لذا تاوان مقوله ای نسبی ، باورمند و ماخوذ به آینده است با کارکردی کاملا پارادایمیک ، در حالیکه قانون عمل و عکس العمل قانونی است ابدی ، قطعی ، فراپارادایمیک و مهمتر از همه دارای ویژگی همزمانی. و ارتباط دادن این دو به یکدیگر دقیقا مصداق خرافه خواهد بود.
#انوش
از کتاب: آشنایی زدایی از واژه ها

@faramatni
333 views17:46
باز کردن / نظر دهید
2022-05-21 20:46:34 @faramatni
آشنایی زدایی از واژه ها:
تاوان (بخش نخست)

یکی از باورهای سنتی ، اساطیری و حتی دینی انسانها در کنار باور به عدالت ، باور به مفهومی به نام تاوان یا مکافات عمل است. تاوان به معنی اینکه اگر فردی در جایی درحق کسی ظلم کرد ، لزوما سزای عملش را در جایی دیگر ـ در این دنیا یا در دنیایی دیگر ـ خواهد دید.
از منظری فرامتنی همچنان که "عدالت" مفهومی نسبی است و در نتیجه در قوانین هستی نمی تواند راه داشته باشد ، به تبع آن "تاوان" نیز همین گونه است. باور به وجود "تاوان" در هستی ، باور و خواسته ای انسانی است و در قانون هستی هیچ نشانه ای از اینکه اگر کسی ظلمی کرد ، حتما در جا یا زمانی دیگر تاوانش را پرداخت خواهد کرد ، دیده نمی شود.
ممکن است سوال شود، چگونه می شود که با وجود فقدان قانون "تاوان" در هستی ، انسان هوشمند در طول تمامی این اعصار و قرون به مفهوم تاوان باورمند بوده است؟
جوابش از منظری فرامتنیک که نگاهی پست مدرن به رفتارها و باورها دارد ، بسیار ساده است:
پاسخ این است که دلیل ریشه داری "تاوان" در اذهان انسان پیشامدرن کارکرد پارادایمیک "اعتقاد و باور به مفاهیم" در ذهن انسان هاست. انسانهایی که به مفهوم تاوان اعتقاد دارند ، قطعا تاوان در مورد آنها اتفاق خواهد افتاد و انسانهایی که به تاوان باور ندارند، چیزی به نام تاوان درخصوص آنها پیش نخواهد آمد. یقینا خواهید پرسید که مگر چنین چیزی ممکن است؟
و جوابش این است : بله ، ممکن است.
انسانهایی که به مفهوم تاوان اعتقاد دارند اگر از کسی بدی یا نیکی ببینند ، یا در حق کسی بدی یا نیکی کنند ، همواره منتظر خواهند بود که تاوان این بدی یا نیکی ، در جایی دیگر یا زمانی دیگر داده شود و چون هر انسانی در طول زندگی اش با انواع اتفاقات خوب و بد مواجه می شود، انسان باورمند به وجود تاوان در هستی ، هریک از این اتفاقات را می تواند به تاوان آن نیکی یا بدی نسبت دهد و نسبت هم می دهد. در حالیکه اگر فردی به "تاوان" باور نداشته باشد ، طبیعتا آن اتفاقات خوب و بد را صرفا یک اتفاق تعبیر خواهد کرد و نه تاوان رفتاری پیشین.
مساله این است که حتی درصورت ربط دادن تاوان به قانون عمل و عکس العمل ، هیچ متر و معیاری برای ارزیابی فرامتنیک این اتفاق وجود ندارد ، اگرچه خود این ارتباط محل ایراد است. این یافته : یعنی صدق کردن باورها در زندگی انسانهای معتقد و صدق نکردن همان باورها در زندگی انسانهای ناباور را کارکرد پارادایمیک سیستمهای فکری می گویند و یکی از پایه های نگرش پست مدرن به عقاید انسانی است. یافته ای که طبیعتا یکی از بدیهیات نگرش فرامتنیک به سوژه ها و مفاهیم است.
#انوش
از کتاب: آشنایی زدایی از واژه ها

@faramatni
343 views17:46
باز کردن / نظر دهید
2022-05-21 16:59:00 @faramatni

به یاد هنرمند چیره دستی که ۹۰۰ مدرسه ساخت

امیر شهلا

عثمان محمدپرست، هنرمند مطرح موسیقی مقامی خراسان، اهل‌تسنّن بود، امّا ارادتی وثیق به اهل‌خانه‌ی‌ پیامبر داشت. هم‌ازاین‌رو، نام فرزندان‌اش را، نامِ فرزندانِ رسولِ‌خدا گذاشت. از احمد و الله‌یار و محمود تا حسین و رضا و جواد و از زهرا تا فاطمه.

عُثمانِ‌سُنّی، ازسال۱۳۶۲، در کنار مجتبی‌ کاشانیِ‌ شیعه و نیکول‌ فریدنیِ‌ مسیحی، سنگ‌بنایِ‌ جامعه‌یاوری را نهادند. خیریّه‌ای که برای بچّه‌های مناطقِ‌ محروم‌ِ جنوب‌ خراسان، مدرسه می‌ساخت.

عثمان، روستا‌های بی‌آب‌وعلفی که خیلی‌های‌شان حتّی، تویِ نقشه‌ی‌ جغرافیا نبودند را پیدا می‌کرد، نیکول با دوربین‌اش، اوجِ نابه‌سامانی و عمقِ‌ فاجعه‌‌ی آن‌جاها را عکس می‌انداخت و کاشانی، دستِ خیّرین‌ تهرانی را می‌گرفت و به آن بیغوله‌ها می‌آورد. این‌جا که می‌رسیدند، عثمان با دوتاری که برای گره‌گشایی از کار مردم کوک بود و کاشانی با شعرهایی که بیت‌بیت‌شان، بندبندِ احساس آدم‌ها را می‌لرزاند، آن‌چنان شولا و غوغایی به‌پا می‌کردند که در هر بار رفتن و برگشتن‌شان، چند مدرسه و خوابگاه و حمام تعهّد می‌شد.

عثمان که در همه‌ی عمر، حتّی یک‌ریال از دوتارش کاسبی نکرده، در این بازدیدها، برای خواندن و نواختن‌اش شرط می‌گذاشت. او برای درآوردن صدای سازش، صِله می‌خواست و صِله‌‌ای کمتر از یک‌مدرسه یا کلاس‌درس نمی‌پذیرفت.

ماحصل آن قمارهای‌ِعاشقانه، ۹۰۰ بنای‌آموزشی است. مجتبی و نیکول، سال‌های۱۳۸۳و۱۳۸۶ سر بر بسترِ خاک گذاشتند و عثمان، تنها بازمانده از مثلث‌ِیاوری شد. او حالا اگرچه ویلچرنشین شده‌بود، امّا همچنان با دوتارش، ناممکن‌ها را ممکن می‌نمود.

و سرانجام در سال۱۳۹۸، دوتارِ ایران، به‌ عنوان چهاردهمین اثر ناملموسِ‌فرهنگی، در فهرست میراث‌ جهانیِ‌ ملل‌ متّحد(یونسکو) ثبت شد و کیست که از کنارِ نقشِ‌عثمان برای دیده‌ و شنیده‌ شدنِ اصیل‌ترین‌ سازِ ایرانی، به آسانی بگذرد و به احترام او، تمام‌قد نایستد؟!

عثمان، از گوشه‌ای پرت و دورافتاده در خواف، خیلی بیشتر از دِین‌اش را در حقّ سرزمین مادری‌ و مردمانِ پاکباز و همیشه‌عاشق‌اش ادا کرد تا پس‌از رفتن‌اش، همچنان در آسمان نام‌آوران و خادمان واقعی مردم ایران‌زمین بدرخشد و به یادگار، ماندگار و پابرجا باشد.

بدرود دوتارنواز مهربان و باوقار
عثمان‌محمدپرست: ۱۳۰۷- ۱۴۰۱

@faramatni
493 views13:59
باز کردن / نظر دهید
2022-05-19 22:45:10 @faramatni

آن‌کس که بیهوده بغض می‌کند و اشک از چشمانش سرازیر می‌شود... آن‌کسی‌ست که همه چیز را از زندگی فهمیده.

#سیوران

درخشش ابدی یک ذهن پاک

@faramatni
380 views19:45
باز کردن / نظر دهید
2022-05-17 05:52:32 @faramatni

سبک زندگی فرامتنی؛
سبکی متفاوت از آنچه تاکنون تجربه کرده اید.


آنچه حال مرا خوب می کند ، بهتر شدن حال انسان هایی است که به این کوچه باغ به عنوان دریچه ای برای خوب شدن حالشان نگاه می کنند و وقت ارزشمندشان را برای مطالعه یادداشت های من و آشنایی با سبک زندگی فرامتنی گذاشته اند. امیدوارم شما نیز انسان هایی را به این کوچه باغ دعوت کنید که می خواهند از زندگی های گله ای فاصله بگیرند و فراتر از تمام پارادایمها معنای زندگی خود را پیدا کنند و شادمانه تر زندگی کنند.

برای اینکه بدانید نگرش فرامتنی چگونه سبک زندگی شما را دگرگون می کند لازم است نه تنها مطالب این کتاب را به دقت بخوانید بلکه با تمام وجود حس شان کنید. فرامتنی یک سبک زندگی صلب و غیرقابل انعطاف برای تمام آدمیان نیست. فرامتنی فاقد آیینی خاص ، مراسمی خاص، چارچوبی خاص و احکامی خاص است چراکه انسان فرامتن صرفا با تغییر در نگرش است که از درون چارچوبها برمی آید و همین تغییر عمیق در نگرش هاست که او را به سبک زندگی فرامتنیک خاص او که متناسب با استعدادها ، علاقه ها و پتانسیل های درونی اوست، رهنمون می سازد.

از ویژگیهای سبک زندگی انسان فرامتن پذیرش هستی است با تمامی نقص ها و اتفاق هایش، پذیرش اینکه فطرت و سرشت همان محیط است در بازه ای طولانی و تمامی رفتارها و اندیشه های انسان حاصل تعامل ژنتیک و محیط است. پذیرش اینکه او همان قدر از هستی حق بهره مندی دارد که یک مورچه یا پرنده، و سرنوشت، زندگی و مرگش همان قدر برای هستی مهم است که تولد و مرگ یک گیاه یا حیوان. همین پذیرش ارگانیسم بودنش است که آرام اش می کند، آرامشی که با هیچ حادثه ای دچار تلاطم نمی شود. انسان فرامتن بواسطه آگاهی اش از فرایند تکامل ، می داند که بالاترین اتفاق خوب ممکن ـ که تولدش باشد ـ و بالاترین حادثه شوم ممکن ـ که مرگش باشد ـ هر دو اتفاقی کاملا معمولی ، پرتکرار و بی اهمیت در فرایند حیاتند ، درست مثل زندگی تمامی ارگانیسم ها از جلبک ها و گیاهان گرفته تا پرندگان و پستانداران. و درست به همین دلیل هم زیباترین و موثرترین حالت سبک زندگی را خروج از درون پارادایمها و فاصله گرفتن از زندگی های گله ای می داند.

شاید باور نکنید اما تمامی هزاران جلد کتابهای موفقیت؛ از منظری فرامتنیک در یک جمله خلاصه می شود:
خود خود خودتان باشید و " آن " خود را پیدا کنید.
این کوچه باغ به شما کمک می کند که "آن" خود را پیدا کنید.
#انوش
از کتاب: هنر فرامتن زیستن

@faramatni
958 views02:52
باز کردن / نظر دهید
2022-05-17 05:51:05 @faramatni

بگذار چنین بگویم:
هیچ چیزی در این جهان
ارزشمندتر از وجود عزیزت نیست
که بخاطرشان
خاطرت را آزار دهی ،

همه چیز می آیند و می گذرند
آدمها ، حادثه ها ، سختی ها
و تنها چیزی که برای ما خواهد ماند
جانی است
سرشار از خاطره هایی
که تا آخر عمر مرورشان می کنیم.

نگذارید آدمهای ناهمساز و ناهمفاز
خاطره هایتان را کدر کنند.
از هرچه حس خوب نمی گیرید
رهایش کنید
همین امروز ،
اگر چند
زندانی چنان بلند از باورهایتان ساخته باشید
که برایتان حبس ابد بریده اند.

#انوش

@faramatni
717 views02:51
باز کردن / نظر دهید
2022-05-16 06:23:55 @faramatni

یکی را داشته باشید که گاهی ، هرازگاهی:
دلتان برایش بلرزد ،
صدایش آرامشتان بدهد ،
حرفها و خنده هایش هوایی تان بکند
و تصور بودنش حتی ،
دیوانگی های جانتان را آشکار سازد.

آدمها نیازمند چنین کسانی اند:
که سختی های زندگی را برایشان تحمل پذیر کند ،
بار سنگینی هستی را برایشان سبکتر سازد
و هرازگاهی آنها را به رقص درآورد ،
به پرواز ،
به کندن از این خاک سفت.
آدمها سنگ که نیستند.

#انوش

@faramatni
1.0K views03:23
باز کردن / نظر دهید
2022-05-16 05:49:46 @faramatni

ﺭﻭﺯﻫﺎﯼِ ﺭﻓﺘﻪ
ﺑﻪ ﭼﻮﺏ کبریت‌هایِ ﺳﻮﺧﺘﻪ می‌مانند؛
ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ می‌خواهی ﺑﮑﻦ،
ﺁن‌ها ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻭﺷﻦ نمی‌شوند
ﻓﻘﻂ ﺳﯿﺎﻫﯽِ ﺁن‌ها ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺁﻟﻮﺩﻩ می‌کند…
ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻧﺴﻮﺯﺍﻥ،
زندگی را رنگی تازه بزن

@faramatni
898 views02:49
باز کردن / نظر دهید
2022-05-16 05:46:25 @faramatni

آشنایی زدایی از واژه ها:
این واژه : اعتماد


بسیاری از کسانی که به من مراجعه می کنند یا در کارگاههای مهارتهای زندگی فرامتنی حضور می یابند ، یکی از رایج ترین سوالاتشان از من در مورد " اعتماد" است. آنها معمولا از تجربه های تلخ اعتمادشان به دیگران سخن می گویند و خیانت هایی که به این اعتماد شده است.
بسیاری از این افراد ـ چه مرد و چه زن ـ چنان تجربه هایشان تلخ و گزنده است که دیگر تا آخر عمر نمی توانند رابطه ای عمیق و عاشقانه را دوباره تجربه کنند ، چرا که همواره در ترس تکرار تجربیات گذشته اند.

حقیقت هم این است که اگر مراد ما از واژه ی "اعتماد" "اعتماد کردن به دیگران" باشد ، همواره این ترس درون ما باقی خواهد ماند. و اصولا چه تضمینی وجود دارد که فردی که ما وقت ، عشق وزندگی مان را به پایش می ریزیم ، همواره به این عشق ما متعهد باقی بماند؟ چه کسی می تواند چنین تضمینی به ما بدهد؟
یا در روابط اجتماعی و کاری ، در شرایطی که همه دنبال منافع خویشند ، اصولا اعتماد چه جایگاهی دارد؟

جواب من در کلاس ها همواره ساده و کوتاه بوده است:
آنچه باعث ترس از ورود در رابطه های جدید بعد از شکست های پیشین می شود ، خود اعتماد نیست ، تفسیر اشتباه ما از واژه " اعتماد" است.
از منظری فرامتنی ، اعتماد کردن به دیگران بی معنی است ، چرا که آن " دیگران" خارج از کنترل ما هستند ، آنها رفتارهایشان تابع نیازهای خودشان است و هیچ کسی نمی تواند تضمین بکند که ما همیشه تنها کسی خواهیم بود که نیازهای او را برآورده می کنیم. و اصولا این تصور دردنیایی که ذاتش بر تغییر است و نیازهای متغیر آدمیان بخشی تفکیک ناپذیر از این ذات، تصوری خوش خیالانه و بی بنیان است.
اعتماد به چیزهایی که خارج از کنترل ماست و هرلحظه ممکن است اتفاق غیرمترقبه ای برایش بیفتد ، اشتباهی هستی شناسانه است.

ما آدمها تنها به چیزهایی می توانیم اعتماد کنیم که به آنها کنترل داشته باشیم و متاسفانه یا خوشبختانه تنها کسی که در عالم هستی می توانیم کنترلش را در اختیار داشته باشیم ، فقط خود خود ماست ، و این یعنی واژه اعتماد یک تفسیر بیشتر نمی تواند داشته باشد: " اعتماد به خویشتن ".

حقیقت این است که ما فقط به خودمان می توانیم اعتماد کنیم و اعتماد به خود یعنی مسئولیت انتخابهای خود را پذیرفتن ، چه این انتخابها در گذر زمان مشخص شود که اشتباه بوده اند یا درست. آنها که به خود اعتماد دارند هرگز ترسی از اینکه کسی فریبشان بدهد یا به آنها خیانت بکند ندارند ، به این دلیل ساده که در لحظه لحظه این رابطه ها ما دنبال رفع نیازهای خویش بوده ایم ـ چنان که طرف مقابلمان نیز ـ و هر زمان هم که حس کنیم نیازهای ما توسط آن فرد برآورده نمی شود تعهد ما به خودمان ایجاب می کند که به خودمان خیانت نکنیم و وقتی دیگر حس خوبی از فرد مقابلمان نمی گیریم ، با احترام جدا شویم ، حال فرد مقابل ما می خواهد خیانت بکند یا نکند ، در پی فریب باشد یا نباشد ، در آینده متعهد بماند یا نماند ، مهم حسی است که ما در طول این رابطه داشته ایم و نیازهایی از ما که در طول این رابطه برآورده شده است.

کوتاه سخن آن که :
اگر می خواهیم زندگی ما خالی از ترس ها و استرس ها و اضطراب های عذاب آور باشد ، راهی نیست جز آنکه نگرشمان را به برخی از مفاهیم عوض کنیم ، اعتماد ، تعهد و خیانت واژه هایی هستند که ما معمولا در ارتباط با دیگران به کار می گیریم درحالی که درستش این است که آنها را باید فقط و فقط درخصوص خودمان به کار ببریم:
اعتماد: به خود
تعهد: به خود
خیانت: به خود.
#انوش

@faramatni
1.0K views02:46
باز کردن / نظر دهید
2022-05-14 04:23:07 @faramatni

آشنایی زدایی از واژه ها
این واژه : ادب

فارغ از همدلی که پایه قطعی و جهانشمول اخلاق به عمق تمام تاریخ و در گستره تمام جغرافیای جهان است ، اگر از من بپرسند سرچشمه فضائل چیست ، بی تردید ادب و احترام را نام خواهم برد.

ادب برخلاف همدلی جهانشمول نیست و مثل سایر ویژگیهای اخلاقی نسبی است اما با وجود تغییراتی جزئی از فرهنگی به فرهنگی دیگر ، نه تنها خود ریشه بسیاری از خصایص اخلاقی است ، بلکه داشتنش ، فرد را از بسیاری رفتارهای ناشایست باز می دارد.

آدم مودب به واسطه حجب و حیای درونی اش نمی تواند بسیاری از زشتی ها و پلشتی ها را مرتکب شود، نه اینکه "نخواهد"، بلکه "نمی تواند".
حتی اگر بخواهد هم نمی تواند.
ادب چنین اکسیری است در ساختن جامعه ای امن و انسانهایی امن تر.

و خبرخوب اینکه ادب تا حد زیادی آموختنی است. یعنی جامعه می تواند برای پرورش انسانهایی مودب و ماخوذ به حیا برنامه ریزی کند و تعلیم و تربیت متناسب را در دستور کار قرار دهد.
#انوش

@faramatni
1.1K viewsedited  01:23
باز کردن / نظر دهید