Get Mystery Box with random crypto!

جامعه‌شناسی

آدرس کانال: @iransociology
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 41.16K
توضیحات از کانال

🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است.
💢 جستارهایی در:
- جامعه شناسی
- روانشناسی
- اقتصاد
- فلسفه
- ادبیات
- سینما
📞 تماس و تبلیغ:
@irsociology
بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 4

2024-03-30 22:37:40 امان‌الله قرائی‌مقدم، جامعه‌شناس:

تغییر بسیار مهمی که در سال ۱۴۰۲ شاهد آن بودیم، «کوچک‌شدن طبقه‌ متوسط» است. این طبقه، سپر مقاومتی طبقات پایین در مقابل طبقات بالاست و ضعیف‌شدن آن به ضرر جامعه است.

وقتی این طبقه فرو می‌ریزد، طبقات زیرین را به جنبش و حرکت درمی‌آورد و می‌تواند آنها را علیه طبقات بالا، حاکمیت و دولت برانگیزاند.

ناآگاهی، رانت، رشوه، خلف وعده، روابط‌مداری و ناشایسته‌سالاری‌ در جامعه ما بسیار است و این بر کسی پوشیده نیست.اقتصاد بیمار است و گرانی و تورم بیداد می‌کند. مجموعه این عوامل طبقه متوسط را تحت فشار قرار می‌دهند و منجر به تخریب آن می‌شوند.

سال ۱۴۰۱ و جریان اعتراضات، روزهای سختی را برای همه رقم زد؛ زنان و مردانی که این دوران را از سر گذراندند، سنگ و چوب که نیستند، احساس دارند، حرف دارند، اعتراض دارند. ما هنوز هم شاهد اعتراضاتی از سوی زنان محجبه و غیرمحجبه هستیم. این اعتراض‌ها عکس‌العملی در مقابل عمل‌هایی است که در قالب فشارهای اجتماعی بر آنها وارد شده است.

زنِ امروز متفاوت‌تر از نسل گذشته در پی حق‌طلبی و بیان مطالبات خویش است، او دیگر سکوت نمی‌کند و به‌عناوین مختلف در حال مبارزه است. زن به‌عنوان عضوی از جامعه به دنبال این است که جایگاهش بیش از پیش محترم شمارده شود، مطالباتش شنیده شود و فرصتی برای ابراز وجود داشته باشد. امروزه تغییرات فردی و اجتماعی در جامعه زنان باعث شده قشر خاکستری و زنانی که محجبه هستند نیز تحت‌تأثیر قرار بگیرند و در راستای اصلاح وضع موجود یک قدم جلوتر بیایند.

متن کامل را اینجا بخوانید

جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
13.9K views19:37
باز کردن / نظر دهید
2024-03-28 11:43:34 پایان عصر شبکه‌های اجتماعی؟

یادداشت منتشر شده در اکونومیست
ترجمه محمد رهبری

«شبکه‌های اجتماعی دیگر چندان اجتماعی نیستند»؛ این ایده یادداشت مهمی است که هفته‌نامه اکونومیست مدتی قبل منتشر کرد. بر اساس این گزارش، فعالیت کاربران شبکه‌های اجتماعی، به گروه‌های خصوصی در پیام‌رسان‌ها (مثل واتس‌اپ و تلگرام) منتقل شده و محتوای درون شبکه‌های اجتماعی (مثل توئیتر و اینستاگرام) با محتوای افراطی جایگزین شده است. امری که مشکلاتی برای کاربران شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها ایجاد خواهد کرد. خلاصه این یادداشت با کمی تغییر (که متن کامل آن در اینجاست) را در ادامه می‌توانید بخوانید:

بیش از ۲۰ سال از زمانی که فیس‌بوک متولد شد و دنیای جدیدی را خلق کرد، گذشت؛ اما حالا پس از ۲۰ سال از فراگیر شدن شبکه‌های اجتماعی، آن‌ها دستخوش دگرگونی عمیقی شده‌اند که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. جادوی عجیب شبکه‌های اجتماعی آنلاین ترکیب تعاملات شخصی با ارتباطات جمعی بود. اکنون این ترکیب، دوباره به دو قسمت تقسیم شده است.

حالا مشاهده آخرین وضعیت دوستان در شبکه‌های اجتماعی جای خود را به ویدیوهایی از افراد غریبه داده است که شبیه تلویزیون است. پست‌های عمومی به طور فزاینده‌ای به گروه‌های بسته در پیام‌رسان‌ها منتقل می‌شود. شبکه‌های اجتماعی در حال تحول هستند و همین امر اکنون مشکلاتی را ایجاد کرده است.

این موضوع مهمی است، زیرا مردم اینترنت را از طریق شبکه‌های اجتماعی تجربه می‌کنند. استفاده از پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی بیش از یک چهارم ساعت بیداری را شکل می‌دهد. شبکه‌های اجتماعی علاوه بر سرگرم کننده بودن، محل بحث آنلاین و کمپین‌های سیاسی هستند.

ویژگی بارز شبکه‌های اجتماعی جدید این است که دیگر چندان اجتماعی نیستند. با الهام از TikTok، برنامه‌هایی مانند فیس‌بوک به طور فزاینده‌ای ترکیبی از کلیپ‌هایی را ارائه می‌کنند که توسط هوش مصنوعی انتخاب شده است؛ آن هم بر اساس رفتار تماشای کاربر و نه ارتباطات اجتماعی آن‌ها. در ضمن مردم کمتر از گذشته پست می گذارند. از سال ۲۰۲۰، سهم آمریکایی‌هایی که می‌گویند از انتشار مطالب مربوط به زندگی روزانه‌شان به صورت آنلاین لذت می برند از ۴۰ درصد به ۲۸ درصد کاهش یافته است.

چراغ‌های «میدان شهر دیجیتال» در حال خاموش شدن است. البته برخی از نتایج این اتفاق خوشایند است. فعالان سیاسی می گویند که برای جلب نظر گروه‌های خصوصی در پلتفرم‌هایی نظیر واتس‌اپ یا تلگرام، باید پیام‌های خود را ملایم‌تر کنند. یک پست تحریک‌آمیز که ممکن است در توئیتر به‌خوبی لایک بگیرد، ممکن است در گروه واتس‌اپی والدین مدرسه دافعه ایجاد کند.

اکنون به‌نظر می‌رسد که گروه‌های تلگرامی یا واتس‌اپی، برای سلامت روان نوجوانان مناسب‌تر باشد چرا که زندگی‌شان در فضای عمومی مورد تجزیه و تحلیل دیگران قرار نمی‌گیرد. علاوه بر این، پیام‌رسان‌هایی نظیر واتس‌اپ و تلگرام از این جهت مفیدتر هستند که پست‌ها را بر اساس ترتیب زمانی نشان می‌دهند نه بر اساس الگوریتمی که ایجاد هیجان کند و این نیز برای سلامت روان بهتر است.

در دنیای جدید شبکه‌های اجتماعی، کاربران، بیشتر به گروه‌های کوچک در پیام‌رسان‌ها متمایل شده‌اند. اما این دنیای جدید مشکلات خود را به همراه دارد. اگرچه گفت‌وگوهای رمزگذاری‌شده در گروه‌های کوچک در تلگرام یا واتس‌اپ، به حفظ جان انسان در نظام‌های اقتدارگرا کمک می‌کند، اما این گروه‌ها محیط مناسبی برای پخش دروغ‌ها هستند. سیاستمداران در هند از واتساپ برای پخش دروغ‌ها استفاده کرده‌اند در حالی که این دروغ‌ها در شبکه‌های باز مانند فیس‌بوک، حذف می‌شدند.

در سمت دیگر، به نظر می‌رسد الگوریتم‌های شبکه باز (مثل توئیتر و اینستاگرام) که با هوش مصنوعی و بر مبنای رفتار کاربران هدایت می‌شوند، افراطی‌ترین ویدیوها را پخش می‌کنند تا واکنش مخاطب را بگیرند. در گذشته، برای اینکه چیزی در یک شبکه اجتماعی وایرال شود، مردم مجبور بودند آن را به اشتراک بگذارند. اما اکنون آنها آن را صرفاً با تماشا کردن یک ویدئو، به وایرال شدن آن کمک می‌کنند، زیرا الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی به محتوایی که بیشترین تعامل را جذب می‌کند، پاداش می دهد. این شرایط جدید به کسانی مانند ترامپ یا تاجران اطلاعات نادرست، سود خواهد رساند چرا که آن‌ها بهتر از هر کس می‌توانند از مخاطب واکنش بگیرند؛ در این وضعیت جدید، محتوایی که با deep fake تولید شده باشد به‌راحتی وایرال می‌شود.

آنچه از ظهور اخبار جعلی مهم‌تر است، کمبود اخبار واقعی در شبکه‌های اجتماعی است. از زمان تغییر جهت شبکه به سمت سرگرمی ، اخبار تنها ۳ درصد از آنچه مردم در آن می بینند را تشکیل می دهد. در سراسر شبکه‌های اجتماعی، تنها ۱۹ درصد از بزرگسالان داستان‌های خبررا به اشتراک می گذارند که در مقایسه با سال ۲۰۱۸ کاهش ۲۶ درصدی داشته است.

جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
14.3K viewsedited  08:43
باز کردن / نظر دهید
2024-03-18 11:22:40
فساد ساختاری و سیستماتیک در ارکان مختلف مملکت به جایی رسیده است که فروش مدارک تحصیلی در مقاطع ارشد و دکتری به صورت پیامکی تبلیغ میشود.

این بدین معناست که در جایی تصمیماتی اتخاذ شده مبنی بر تیشه زدن به ریشه ی دانشگاه و آخرین سنگرهای مدرنیته و عقلانیت جامعه یعنی دانشگاه ها. بی اعتبار کردن تحصیلات دانشگاهی نتیجه ای جز نخبه زدایی و ناکارمد کردن مهمترین نهاد تاثیرگزار در تاریخ معاصر ایران ندارد، به تبع آن نتیجه ای جز ناکارمدی نهادهای دیگه و انحطاط عقلانیت و علم مدرن برای مدیریت جامعه در پی ندارد، و نتیجه نهایی در بلند مدت نابودی بیش از پیش اقتصاد، سیاست، محیط زیست و افزوده شدن به بحرانهای مختلف ایران و فروپاشی سرزمینی. نهادی که مهمترین کنشگران و عاملان از دل آن برآمده اند و نخبه ترین هایش اکنون در امریکا و اروپا برای آن سرزمین ها ارزش آفرینی می کنند. فروش مدرک تحصیلی و اعتبار زدایی از دانشگاه و علم مدرن، یعنی از اساس بنیان جامعه را بر ارتجاع و فهم پیشامدرن باز تنظیم کردن، یعنی ناکارمدی بیش از پیش نهادها و ساختارها و فروپاشی بیشتر ارکان مختلف جامعه.

#محمد_مختارپور


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
13.9K viewsedited  08:22
باز کردن / نظر دهید
2024-03-08 10:47:41 مردم بیشتر اوقات به وعده‌ای دروغ دل می‌بندند و در تباهی خود می‌کوشند
نیکولو ماکیاوللی



پس از آنکه شهر ویی به تصرّف رُم درآمد، در توده‌ی مردم شهر رم این اعتقاد پیدا شد که صلاح شهرشان در این است که نصف ساکنانش به ویی مهاجرت کنند و در آن‌جا سکونت گزینند. دلیلی که می‌آوردند این بود که ویی خانه‌های بسیار و کشتزارهای حاصلخیز دارد و مهاجرانی که به آن‌جا بروند توانگر می‌شوند، و چون دو شهر به هم نزدیک‌اند این مهاجرت سبب پیدایش خللی در اداره‌ی امور شهر رم نمی‌شود. این نقشه در نظر سناتورها و رمیانِ خردمند به‌قدری زیانبار و خطرناک می‌نمود که وقتی که شور درباره‌ی آن آغاز شد گفتند مرگ را بر تصویب آن ترجیح می‌دهند. ولی مردم چنان بر سنا خشمگین شدند که نزدیک بود نبرد و خونریزی شروع شود و تنها شهروندان سالخورده و معتبر توانستند از شورش جلوگیری کنند.

 درباره‌ی این واقعه دو نکته گفتنی‌ست یکی اینکه امید نفع خیالی، مردمان را چنان نابینا می‌کند که با سماجت در تباهی خود می‌کوشند و اگر مردی مورداعتماد عموم چشم ایشان را برای دیدن سود و زیان واقعی نگشاید جامعه و کشور را نابود می‌سازند؛ امّا اگر مردمان برحسب اتّفاق به‌سبب پاره‌ای رویدادها یا از آن‌رو که پیشتر در دام فریب دیگران افتاده‌اند به هیچ‌کس اعتماد نتوانند کرد به‌طور اجتناب‌ناپذیر کشور را به تباهی می‌کشانند. دانته در نوشته‌ای که عنوانش «درباره‌ی مونارشی» است می‌گوید «بیشتر اوقات مردمان فریاد می‌زنند زنده باد مرگ ما، مرگ بر زندگی ما.»

این سوء‌ظنّ مردمان سبب می‌شود که در کشورهای آزاد بسی اوقات اقداماتِ به‌راستی سودمند، به‌عمل نمی‌آید و من این نکته را پیشتر هنگام بحث درباره‌ی جمهوری ونیز بازنموده‌ام. آنگاه که دشمنان متعدّد از هر سو به شهر حمله کردند، ونیزیان نتوانستند تصمیم بگیرند آنچه را از یک دشمن ستانده بودند به دشمنی دیگر تسلیم کنند و از این طریق دل او را به‌دست آورند؛ و نتیجه این شد که دشمنانشان دست‌به دست هم دادند و تباهشان کردند...

متن کامل را اینجا بخوانید


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
12.7K views07:47
باز کردن / نظر دهید
2024-03-04 21:41:34
«حکومت خطرناک‌ترین نهادی است که بشر شناخته است. حکومت، در طول تاریخ، بیش از هر فرد یا گروهی از افراد، حقوق آدمیان را نقض کرده است: مردم را کشته، آن‌ها را به بردگی گرفته، آن‌ها را به کار اجباری واداشته و به اردوگاه‌های کار فرستاده، و پیوسته ثمره‌ی کارشان را دزدیده و چپاول کرده است؛ حکومت، برخلاف مجرمان منفرد قدرت دستگیری و محاکمه دارد؛ برخلاف مجرمان منفرد، می‌تواند یک فرد را کاملاً احاطه کرده و بر همه‌ی جنبه‌های زندگی فرد مسلط شود، به‌طوری‌که فرد هیچ چاره‌ای جز خروج از کشور نداشته باشد و در کشورهای توتالیتر حتی این کار نیز ممنوع است.»

❈ جان هاسپرز، آلترناتیو لیبرتارین


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
13.4K viewsedited  18:41
باز کردن / نظر دهید
2024-03-01 07:49:01 نظر علی امینی درباره انتخابات مجلس و دلیل عدم مشارکت مردم

لاجوردی: یکی از مطالبی که همیشه گفته شده این است ‌که چون مردم ایران اکثرشان بی‌سوادند بنابراین انتخابات و مجلس واقعاً عملی نیست.

امینی: آخر شما بالاخره چه‌جور می‌توانید [بدون آزمایش بفهمید] عملی هست [یا نه]؟ بنده خودم رفتم فعالیت انتخاباتی کردم. آن [آدم را] اگر ولش کنید به من رأی می‌دهد یا به آن کسی که [خودش می‌خواهد]. منتها شما نگذاشتید، رأی‌اش را [با تقلّب] عوض کردید، یا پول دادید [و] خریدید.

در انتخابات دوره قبل از رضاشاه، نصرت‌الدوله [فیروز] می‌خواست در تهران وکیل بشود. [او] همیشه وکیل اول کرمانشاه بود. خب پسرخاله من بود؛ پسردایی مادرم بود. خب می‌خواستیم ایشان را در تهران وکیل کنیم. خود من رفتم بازار و این طرف و آن طرف، پول می‌دادیم برای این‌که رأی بخریم.
رفتیم بازار کفاش‌ها. آن بالا یک عده از این کفاش‌ها بودند و خلاصه با آن رئیس قرار گذاشتیم به جای سلیمان‌میرزا [نام] نصرت‌الدوله [را بنویسند]. نوشتیم از پله ها [که] پایین می‌آمدیم یکی از رأی ها را من گرفتم. دیدم یارو نام نصرت‌الدوله را خط زده [نام] سلیمان میرزا را گذاشته است.

یا در آن موقع من یادم می‌آید که [در] هر رأیی - که دوازده تا یا کمتر مال تهران بود - [این طور بود که] باید [نام] موتمن‌الملک باشد. باید مشیرالدوله باشد، باید مستوفی باشد، باید مدرس باشد. یک چهار، پنج تا [بودند که] اینها [را] هرکسی می‌نوشت. حالا آن سه‌چهارتای بعد خوب عوض و بدل می‌شد. نشد. نصرت‌الدوله [از تهران انتخاب] نشد چون مردم به سلیمان میرزا معتقد بودند. بنابراین همان انتخاب‌کنندگان آن وقت که البته محدود هم بودند، این یک عقیده‌ای داشت. خب بنابراین چطور شد؟ این بعد به کلی بی‌عقیده شد؟

لاجوردی: پس آن اصطلاح «حزب باد» از کجا آمده است؟ پس چرا می‌گویند ایرانی عضو حزب باد است؟

امینی: بطور کلی، کار اینجا [فرانسه] هم «باد» است. فرق نمی‌کند هرجا قدرت باشد… اما [این که] بطور کلی [بگویند] «همه باد» آخر این درست نیست.
اینها یک شعاری درست کردند. این که می‌گویند «این ملت آدم شدنی نیست». مزخرف می‌گویند. یعنی چه؟ پس ما برای چه خرج کردیم [و] مردم را [به] اروپا فرستادیم؟ برای چه؟ شما و دیگران برای چه به خارج آمدید؟ اگر بنا است که این مملکت درست نشود، خوب، خرج را ول می‌کنیم با همان زندگی بسازیم. این حرف مفت است. هرکسی می‌آید، خیال می‌کند خودش از همه بهتر است. بنابراین باید به [مردم] افاده و آقایی بکند. کجا؟
خوب، بنده به ده رفتم در لشت نشا. مکرر در مکرر با دهاتی صحبت کردم، والله بالله از یک جهاتی بهتر از بنده می‌فهمند. بهتر از دیگری می‌فهمند. درک‌شان بهتر است. این حرف‌ها چیه؟ هیچ وقت به نظر بنده دولت و حکومت زبان مشترکی با مردم نداشته است […].

لاجوردی: خوب مثالی که می‌زنند می‌گویند از شهریور ۱۳۲۰ تا بعد از مصدق، یک مقدار آزادی داده شد و نتیجه‌اش افتضاح بوده است.

امینی: به کی آزادی داده شد؟

لاجوردی: به مردم.

امینی: نه ندادند.

لاجوردی: یک مقداری وکلای مال تهران را اقلاً [مردم] انتخاب کرده بودند.

امینی: ابداً ابداً. خوب در موقع اشغال، شمال را روس‌ها اعمال نفوذ کردند. جنوب هم انگلیس‌ها اعمال نفوذ می‌کردند. کجا آزاد بوده؟ بعد هم در خود مرکز، همین آقایان بودند انتخاب‌چی‌ها، محمدعلی‌خان مسعودی و دیگران صندوق عوض می‌کردند. کجایش آزاد بود؟ خوب، بنده داخلش بودم.

لاجوردی: پس می‌فرمایید هیچ وقت [انتخابات آزاد] آزمایشی نشده است؟

امینی: نشده است. بنده به خودش [شاه] هم گفتم «آزمایش نکردید.» […] کسی آنجا نمی‌رفت رأی بدهد. [مردم را] گلّه می کردند، می بردند. خوب مردم هم می‌گفتند خیلی خوب به ما چه [مربوط است]؟ وقتی که [مردم] خودشان احساس نمی‌کنند که در حکومت شریک هستند، برای چه بروند [رای بدهند]؟


بخشی از مصاحبه علی امینی (۱۲۸۴-۱۳۷۱) با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار پنجم

تاریخ مصاحبه: ۱۳ آذر ۱۳۶۰
مصاحبه‌ کننده: حبیب لاجوردی


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
12.9K views04:49
باز کردن / نظر دهید
2024-02-24 16:48:05 الگوی توسعه بنگلادش، بازارگرا یا دولت‌گرا؟
#محمد_صفری

استفان درکان، اقتصاددان توسعه دانشگاه آکسفورد، در کتاب جدیدش «قمار بر روی توسعه»، روند پیشرفت بنگلادش در رشد درآمد سرانه و کاهش چشمگیر فقر مطلق را توضیح می‌دهد. روایت کلیشه‌ای درکان به ما می‌گوید که: پیشرفت بنگلادش محصول «برنامه‌ریزی مرکزی» نبوده است. بروکراسی اقتصادی بنگلادش شق‌القمری در اقتصاد نکرده است؛ بلکه تنها لطفش این بوده که اشتباه بزرگی از آن سر نزده است.

به باور او «بنگلادش صنعت پوشاک را انتخاب نکرد؛ این پوشاک بود که بنگلادش را انتخاب کرد». درکان الگوی بنگلادش و اندونزی را در مقابل الگوی توسعه‌ی کره‌ای و چینی قرار می‌دهد و می‌گوید که توسعه‌ی اقتصادی همیشه نیازمند حکمرانی توانمند و توسعه‌گرا نیست و ای بسا رشد اقتصادی بنگلادش به رغم - و حتی به لطف - ضعیف بودن دم و دستگاه دولتش بوده است که محیطی مساعد و مصون از مداخلات دولت برای کسب‌وکارها به همراه آورده است.

در تکمیل این روایت لازم است که چند نکته اساسی را طرح کنیم تا به درک روشن‌تری از فرآیند توسعه‌ی بنگلادش برسیم.
در این زمینه مشتاق حسین خان، اقتصاددان بنگلادشی توسعه، معتقد است که نقطه‌ی عطف اقتصاد کشورش، قرارداد بین‌المللی الیاف مختلط (Multi-fibre agreement) بود که طبق آن کشورهای توسعه‌یافته با هدف حمایت از صنایع پوشاک و نساجی‌شان، بر کالای کشورهای در حال توسعه محدودیت‌های گمرکی وضع کردند. با این وجود برخی از کشورهای بسیار فقیر نظیر بنگلادش از این محدودیت‌ها معاف شدند.

نقش رئیس جمهور نظامی بنگلادش، ضیاءالرحمن را هم نباید فراموش کنیم. به گفته‌ی مشتاق خان، او شرکت دِش بنگلادش (پیشگام صنعت پوشاک بنگلادش) را به دِوو معرفی کرد و زمینه‌ی سرمایه‌گذاری مشترک آنان را فراهم ساخت.
این قرارداد را می‌توان نوعی سیاست صنعتی فراملّی به شمار آورد که بازار جهانی کالا و سرمایه‌ی خارجی را به سود بنگلادش و به زیان سایر کشورهای در حال توسعه «ناتراز» کرد. این سیاست با اعمال محدودیت گمرکی بر تولیدکنندگان مطرح پوشاکِ آن زمان نظیر کره، چین و ترکیه، آزادی رقابت در بازار جهانی پوشاک را محدود کرد. تحدید آزادی رقابت نیز یک «رانت اقتصادی» برای کارآفرینان بنگلادش فراهم آورد که به کمک آن توانستند هزینه‌های سنگین یادگیری فناوری روز را پوشش دهند. شرکت دِوو ی کره نیز که کشورش به محدودیت‌های گمرکی توسعه‌یافته‌ها برخورده بود، انگیزه‌ی قوی برای انتقال دانش فنی به بنگلادش داشت تا از طریق سرمایه‌گذاری در این کشور کالای پوشاکش را بدون محدودیت گمرکی به کشورهای توسعه‌یافته صادر کند.

همچنین، در اواخر دهه ۹۰ میلادی، اتحادیه اروپا مقررات “مبدأ محتوای ساخت کالا” (Rule Of Origin) برای کشورهای در حال توسعه‌ای که به اروپا کالا صادر می‌کردند (نظیر بنگلادش) را تغییر داد و قرار بر آن شد که پوشاک صادراتی بنگلادش به بازار اتحادیه‌ی اروپا در صورتی مشمول معافیت گمرکی شود که پارچه‌ی پوشاک داخلی‌سازی شود. این مقررات انگیزه‌ی دوچندانی به کارآفرینان بنگالی داد تا در تولید پوشاک بافتنیِ یکپارچه سرمایه‌گذاری کنند: بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۶، ظرفیت کارخانه‌های ریسندگی بنگلادش رشد سه برابری تجربه کرد.

حتی زمانی که تعرفه‌ی سنگینی بر یک کالای خارجی اعمال نمی‌شود، ممکن است که دست‌اندازهای اداری متعددی در مسیر واردات و فروش کالای وارداتی ایجاد شود که در عمل همان اثر تعرفه را دارد. مثلاً، دولت بنگلادش محدودیت گمرکی سنگینی بر واردات دارو نمی‌گذارد، اما مقررات سفت‌وسختی که برای تأیید مجوز و فروش داروی وارداتی وجود دارد، عملاً داروی خارجی را از میدان به در کرده و به خودکفایی بنگلادش در تولید دارو انجامیده است.

نکته‌ی دیگر روایت استفان درکان، معرفی «الگوی توسعه‌ی بنگالی» و اندونزیایی به عنوان یک آلترناتیو در مقابل الگوی ‘دولت‌گرا’ی چینی و کره‌ای برای کشورهای در حال توسعه است. البته همانطور که نشان دادیم الگوی بنگالی آنقدرها هم که گمان می‌کنیم بازارگرا نیست (اگرچه، دولت فعال و توانمندی نظیر چین و کره هم نداشته است). علاوه بر آن، مشتاق خان معتقد است که الگوی بنگلادش قابل تکرار نیست، چرا که در حال حاضر سازوکاری مشابه قرارداد بین‌المللی الیاف مختلط (نیروی رانشگر اقتصاد بنگلادش) نداریم تا بتوانیم بازار جهانی کالا و سرمایه‌ی خارجی را به سود شماری از کشورهای بسیار فقیر (و به هزینه‌ی کشورهای در حال توسعه) ناتراز کنیم و توسعه‌شان را شتاب دهیم.

جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
12.9K views13:48
باز کردن / نظر دهید
2024-02-20 23:22:12
«رژیم خودکامه تنها می‌تواند جوّی از پنهانکاری را بپروراند که در آن، معاملات تقلّب‌آمیز رواج دارند و چپاولگران می‌توانند سودهای هنگفتی برند. در حکومت‌های دیگر نیز چنین تمایلاتی وجود دارند، ولی در یک حکومت خودکامه است که این گرایش‌ها لجام‌گسیخته می‌شوند. تنها آزادی است که می‌تواند این تباهی‌ها را، که در واقع در سرشت این‌گونه جوامع سرشته‌اند، براندازد و از تأثیر زیانبار آن‌ها جلوگیری کند. و باز تنها آزادی است که می‌تواند اعضای یک اجتماع را از انزوا درآورد، انزوایی که در آن، یک فرد فقط سرگرم امور شخصی خویش است و به دیگران کاری ندارد؛ زیرا این آزادی است که انسان‌ها را به تماس با یکدیگر وامی‌دارد و به آنان احساس عضویت فعاّلانه در اجتماع می‌بخشد.»

❈ الکسی دو توکویل، انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
13.1K viewsedited  20:22
باز کردن / نظر دهید
2024-02-16 10:11:14
ریال کم ارزش ترین پول جهان شد

۱۰ ارز کم‌ارزش ترین پول های جهان در سال ۲۰۲۴ معرفی شد.

تجارت‌نیوز نوشت:
سایت FXSSI در حین تهیه این فهرست، به سختی توانسته ترتیب ارزهای کم‌ارزش را حفظ کند، چراکه وضعیت اقتصادی در همه این کشورها به سرعت در حال تغییر است. با این حال در ادامه ۱۰ ارز کم‌ارزش جهان در برابر دلار آمریکا که نرخ تبدیل آن‌ها در ۱۰ ژانویه ۲۰۲۴ به‌روز شده است، در تصویر بالا معرفی شده است.

جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
13.2K viewsedited  07:11
باز کردن / نظر دهید
2024-02-14 10:34:08 مهرآکین به میهن
#محمدرضا_تهمک

«مهرآکین» (مهر آکنده با کینه: ambivalence) از پیچیده‌ترین و دردسرسازترین روابط و عواطف انسانی است. فروید با وام‌گیری این مفهوم از بلویلر دیگر روانپزشک سوئیسی و تغییر و گسترش معنای آن، به‌ویژه آن را برای توصیف حس فرزند به پدر به کار برد. حسی است با دو سویه مخالف (عشق و نفرت توأمان) به فردی واحد که دوستش داری و همزمان از او کینه داری. افراد مهم زندگی‌اند که برای فرد مهرآکین می شوند؛ برایش قابل هضم نیست آن که قرار بود حامی و مأمن‌اش باشد دارد زخم می زند. شاید این موضوع که نوعی عدم تعادل روانی نسبت به فرد یا چیزی را دامن می‌زند را بتوان با اندکی تصرف در آن برای حس بسیاری از مردم، مخصوصاً نسل جوان ایران در سال‌های اخیر، نسبت به میهن به کار برد، از آن گریزانند و دوستدارش. چنین حسی نه تنها مانعی بزرگ بر سر راه توسعه و همبستگی اجتماعی در کشور است بلکه می‌تواند فرسودگی اجتماعی-فرهنگی را، لااقل در میان بخش زیادی از جمعیت کشور، رقم زند.
 
به نظر می‌رسد مهرآکین به میهن دارد به سویی می‌رود که بخشی از جامعه نسبت به سرانجام کشور بی‌تفاوت شوند و بگویند بگذار ویران شود این مردم حقشان است. بخشی نیز در هر جایگاه و سلسله‌مراتبی که باشند مجوز هر نوع فساد و تخریب و کندن از تن سرزمین را برای خود صادر می‌کنند، و این علاوه بر فساد سیستماتیک است. می‌دانیم ویژگی جامعه‌ی انسانی این است که نابهنجاری به بی‌هنجاری و فروپاشی اجتماعی نمی‌انجامد و با گسترش نابهنجاری نیروهای اجتماعی دست به کار شده و نظمی نو، حتی در صورت لزوم بنیان‌برافکن، در می‌افکنند. اما نمی‌توان نگران تشدید آسیب‌های فردی و اجتماعی و صدمات فراوان به محیط زیست و منابع سرزمینی که در نتیجه چنین حس نفرت و تخریبگری که به میهن وارد می‌شود نبود. در واقع، این نافی مسئولیت روشنفکران و متفکران اجتماعی، در هر جایگاه و نقشی، نیست. نمی‌توان دست روی دست گذاشت تا باد بی‌نیازی خداوند بر این مملکت بوزد که برچسب کلنگی‌بودن نیز بدان زده‌اند و پیامدش این شده که در چنین جامعه‌ای هر فساد و غارتگری‌ای برای بستن بار خود روا شده است. این موضوعی است که روشنفکران و متفکران اجتماعی ایران باید بدان بی‌اندیشند اگر دغدغه‌ی حفظ و توسعه این سرزمین را دارند، مخصوصاً اکنون که دارد نوعی حس یأس و ناامیدی اجتماعی نسبت به بهبود اوضاع کشور و تغییر در زندگی گسترش می‌یابد.

جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
12.6K viewsedited  07:34
باز کردن / نظر دهید