Get Mystery Box with random crypto!

خبرگزاری مهر تابنده

لوگوی کانال تلگرام mehrtabandeh — خبرگزاری مهر تابنده خ
لوگوی کانال تلگرام mehrtabandeh — خبرگزاری مهر تابنده
آدرس کانال: @mehrtabandeh
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 12.51K
توضیحات از کانال

خبرگزاری رسمی سلسله جلیله نعمت اللهی سلطانعلیشاهی
صفحه اینستاگرام:
http://Instagram.com/Mehrtabandeh
ارسال اخبار و نظرات و ارتباط با ادمین👇
mehrtabandeh@yahoo.com
ارتباط با مسعود رخشان مدیر مسئول در مواقع ضروری
@Masoud_rakhshan

Ratings & Reviews

1.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

2


آخرین پیام ها 4

2023-06-05 13:33:00 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

جلد هفتم - قسمت ۱۱۱ (صفحه ۲)

تو چه‌کار داری، این کار را بکن. توصیه می‌کند که بنا به احترام آن امری که به تو می‌کنند، برای خاطر آن امر، این کار را بکن. مسخره هم نکن که این کیست که با این نفهمیِ خود به من می‌گوید که پوستین بردار؟! بعد در این مسیر، در این سلوک، همیشه سفارشات و حالات، مختلف است. چه بسا آن حالت را ما هم دیدیم ولی ما از آن راه نرفتیم که گرما ببینیم و تشنگی و آب بخواهیم، ما از این راهی رفتیم که همه‌اش سیل و اینهاست. این مقتضیات آن است، آن هم نمی‌داند ولی هر دو به سمت مقصد واحدی می‌روند. اِنَّا لِلّٰهِ وَاِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ ، همه‌مان باید از راه برگشت به سمت خداوند برویم، راه‌ها مختلف است. یکی زلزله، یکی سیل، یکی بیماری در رختخواب، یکی جنگ و امثال اینها.
در مورد تشخیص بین چیزهای مهم‌تر و کم‌اهمّیت‌تر، فرض کنید ما از اینجا می‌خواهیم به همان عتبات برویم، می‌گویند پوستین بردار، چی بردار، چی بردار. هوا سرد است، پوستین را می‌پوشیم. گفتند بادبزن بردار، بادبزن هم برمی‌داریم. ولی پوستین را مقدّم می‌دانیم، یعنی اگر یک جایی پوستین‌فروشی بود و بادبزن‌فروشی، ما یک پول کمی داشتیم، فقط پوستین را می‌خریم. این را مقدّم بر آن یکی می‌دانیم. وقتی کنار رودخانه یا کنار دریایی داریم نماز می‌خوانیم، یک نفر که شنا بلد نیست، افتاده در آب دارد غرق می‌شود، جنجال می‌کند، شما اگر دارید یک پالودۀ خوشمزه می‌خورید، کنار می‌گذارید، این خیلی خوب است. نه اینکه از آن بدتان آمده، نه! کنار می‌گذارید، یک کار واجب‌تر دارید، به ‌دو می‌روید او را نجات می‌دهید. این تشخیص تقدّم و تأخّر است.
تذکرة‌الاولیاء، هم شرح حضرت‌ صادق را دارد، هم ابوحنیفه را. کتابش را می‌گوید من تیمّناً با نام صادق(ع) شروع می‌کنم و تیمّناً با نام باقر(ع) ختم می‌کنم. حالا این آقا شیعه نیست و سُنّی است؟! یاللعجب! به‌‌هر‌جهت یک بحثی بود، چون ابوحنیفه هم خیلی مرد باهوش و زرنگی بود، می‌دانست و هر چند وقتی می‌آمد خدمت حضرت صادق، غیر از اینکه مدّتی شاگرد بود، جزء شاگردهای معمولی، طلبه‌ای، در خدمت حضرت می‌آمد، خدمتشان را می‌کرد و فیض می‌برد. در یکی از این جلسات، حضرت از او پرسیدند. به نظر تو فرق انسان و حیوان چیست؟ جوابی که داد معمولی بود. یک چیزی است که ما از بچّه‌ها می‌پرسیم، خیلی ساده است. در نظر اوّل خیلی ساده است. گفت: انسان خوب را از بد تشخیص می‌دهد، حیوان تشخیص نمی‌دهد. حضرت فرمودند: بر این اشکال وارد است که مثلاً جلوی یک گوسفند گرسنه‌ای دو دسته علف بگذاری، یکی علف حتّی مثلاً خشک و سالم، یونجه، کاه و سالم، یکی علف تازه‌ای که مسموم است. گوسفند بو می‌کند و آن علف بدون سم را انتخاب می‌کند. علف مسموم را نمی‌خورد، پس او هم خوب را از بد تشخیص می‌دهد. گفت: بله، پس به نظر امام، نظر جنابعالی، فرق انسان و حیوان چیست؟ ایشان فرمودند فرق انسان و حیوان (به نقل از تذکرة‌الاولیاء) این است که انسان وقتی در یک دوراهی واقع شد که هر دو راهش خیر است، می‌تواند تشخیص بدهد، بین دو تا خیر مقایسه کند، هر راهی که خیرش بیشتر است، آن را انتخاب کند. هر دو راه خیر است ولی این راه خیرش بیشتر از آن است و وقتی در مقابل دو شر قرار گرفت، یک دوراهی که هر دو راهش شر است، نگاه می‌کند کدامیک شرّش کمتر است؟ همان راه را انتخاب می‌کند یعنی بین خوب‌ها می‌تواند خوب‌تر و بین بدی‌ها می‌تواند بدِ کمتر را انتخاب کند و حیوان اینطور نیست.
همین حقّ تقدّمی که الان بحث شد، آن یکی یک پولی دارد یک بادبزن باید بخرد، یا پوستین. حالا بین آنها انتخاب می‌کند. این داستان‌ها و این حرف‌ها برای ما عبرت است. مثلاً سعدی در یک داستانی می‌گوید:

پیرمردی ز نَزع می‌نالید (داشت می‌مرد)
پیرزن (مراقبش، پرستارش) صندلش همی مالید

با گلاب صندل می‌مالید که مثلاً این خوشبو باشد و خوشش بیاید! او دارد می‌رود، در این موقعیت باید بِدَوی طبیب را خبر کنی، نه اینکه مثلاً گلاب بیاوری! حالا کارهای ما هم همه منطبق با همین فرمایش حضرت صادق است که سعدی گفته. سعدی هم از همان‌هایی است که راه‌هایی رفته و از این راه‌ها تجربه کسب کرده، دارد می‌گوید، از هر راهی دارید می‌روید، این است. ان‌شاءالله خداوند به ما قدرت بدهد. ما را به‌صورت انسان آفریده، همان انسانیت به ما بدهد.



خبرگزاری #مهرتابنده

t.me/MehrTabandeh

instagram.com/MehrTabandeh
1.6K views10:33
باز کردن / نظر دهید
2023-06-05 13:32:00 هــو
‏۱۲۱

#گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

جلد هفتم - قسمت ۱۱۱ (صفحه ۱)

موضوع: عُرفایی که شعر هم می‌گفتند، هدفشان شعر گفتن نبود - در مورد اشعار عرفایی که هر کدامشان حالات و درجات مختلفی دارند - بنابه احترام آن امری که به تو می‌کنند و برای خاطر آن امر، کار را انجام بده - تشخیص تقدّم و تأخّر کارها - تشخیص بین خوب و خوبتر و بین بد و بدتر.

صبح شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۰ شمسی (جلسه برادران ایمانی)

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

ما این عرفایی که شعر هم ‌گفتند، انتخاب می‌کنیم که مثلاً اشعارشان خوانده بشود. اینها عارف هستند، شعر اسباب‌بازیشان است، مثل اینکه خیلی‌ها تسبیح می‌گردانند، عادت دارند روی بازی تسبیح را می‌چرخانند. اینها از شعر همینطوری استفاده می‌کنند، به‌قول مولوی می‌گوید:

قافیه اندیشم و دلدار من
گویدم مندیش جز دیدار من

اینها البتّه هدفشان شعر گفتن نیست. واِلّا خودشان در مقامات علمی، در واقع علم عرفان خودشان مشغول بودند، مثلاً عطّار به طبابت مشغول بود، آنوقت‌ها دوا و طبیب با هم بودند، یکی بود.‌ عطّار می‌گوید:

به داروخانه پانصد شخص بودند
که در هر روز نبضم می‌نمودند

این شغلش بود ولی درویشی یا شعر گفتن شغلش نبود منتها حالتی برایش حاصل شد که این شغل را که داشت، مزاحم خودش می‌دانست، چندان به آن توجّهی نکرد. مثلاً حرفِ یک درویشی چطور در عطّار اثر کرد؟ یک درویشی آمده بود مراجعۀ طبّی به عطّار داشت یک حرفی زد، حالا جزئیات داستانش لازم نیست که عطّار گفت: تو که درویشی و می‌گویی به دنیا توجّهی ندارم، پس چطوری پس‌فردا خواهی مرد؟ و چطوری می‌خواهی همۀ اینها را رها کنی، بروی؟ درویش از او پرسید: می‌خواهی ببینی چطوری خواهم رفت؟ حالا عطّار اشاره کرد یا نکرد که یعنی «بله». دراز کشید شهادتین گفت و رفت. همین حرف درویش و همین حالت، چنان در او اثر کرد که عوض شد. حالا این شخص وقتی شعر بگوید یعنی همین داستان و آن حالتش را تا اندازه‌ای که می‌شود به زبان آورد، بخواهد بگوید، به شعر هم اگر گفت، بیشتر اثر می‌کند یعنی یک نظم خاص دارد.
همۀ عرفا، بیشتر اشعارشان، از همین قبیل است. اینها هرکدامشان، هم حالات مختلفی دارند و هم در درجات مختلفی هستند، راهشان یک چیز است. آنجایی که خداوند مصلحت بداند که می‌فرماید همۀ راه‌ها یکی است. آن مَثل هم که در به‌اصطلاح تربیت‌های غربی گفته شده و در ایران متداول شده که می‌گویند همۀ راه‌ها به رم ختم می‌شود. رم مرکز پایتخت بود، می‌گفتند یعنی همۀ اقدامات، همۀ چیزها وصلش به رم است، در اختیار آن است. حالا آن هم که در همان راه سلوکش کار کند، جلو برود، می‌فهمد که همۀ راه‌ها به‌ یک جا ختم می‌شود.
فرض کنید کسی می‌خواهد از اینجا به عتبات برود. یک نفر با هواپیما می‌رود، یکی با اتوبوس می‌رود، یکی از راه زمین می‌رود، یکی از راه کشتی می‌رود. اینکه از اینجا، از راه زمینی به کرمانشاه می‌رود و از آن‌طرف می‌رود، از این بپرسند یعنی خودش هم فکر می‌کند، دارد به عتبات، زیارت می‌رود. آن شیعه‌ای هم که از قفقاز راه افتاده از آن‌‌طرف می‌رود، نه این از آن خبر دارد، نه آن از این یا کسی از موصل و اینها می‌رود. این یکی که از اینجا می‌رود فصل زمستان است، باید پوستین بردارد، همۀ وسایل زمستانی را بردارد. توصیه می‌کنند، پوستین بردار، کفشت گرم باشد، جوراب پشمی داشته باشی، چه‌کار کنی! همین سفارش را به آن کسی که از آفریقا دارد می‌رود، اگر کم‌فهم باشد و بگوید، عصبانی می‌شود می‌گوید این حرف‌ها چیست که می‌زنی؟! در این هوای گرم من پوستین بردارم؟! اینکه به این شخص می‌گویند، ولو هم یک دستوری به تو دادند، درست نفهمیدی. چرا؟ چون با وضع خودت قیاس کردی. داد و بیداد نکن که آی! این حرف‌ها چیست که می‌زنی؟! پوستین به چه درد من می‌خورد؟! تو پوستین را بردار. نه برای اینکه خودت لازم داری، برای اینکه یکی به تو گفته پوستین بردار. راه می‌افتی یک وقت مثل گردش روزگار چنان سرما می‌شود، پوستین را لازم داری، آنوقت می‌فهمی ولی به‌هرجهت همه‌شان به یک راه است. این شعری که اینجا فهمش آسان می‌شود، می‌گوید:

هیچ کافر را به خواری منگرید
چون مسلمان مردنش باشد امید



خبرگزاری #مهرتابنده

t.me/MehrTabandeh

instagram.com/MehrTabandeh
1.5K views10:32
باز کردن / نظر دهید
2023-06-05 09:32:00
هـو
‏۱۲۱

#خلاصه_صفات_مؤمنین از رساله شریفه #پندصالح

نباید دست از طلب داشت و آنچه به تمام نتوان دریافت همه‌اش را نتوان گذاشت:

گرچه وصالش نه بکوشش دهند
در طلبش آنچه توانی بکوش



خبرگزاری #مهرتابنده

t.me/MehrTabandeh

instagram.com/MehrTabandeh
1.7K views06:32
باز کردن / نظر دهید
2023-06-05 02:32:00 فایل صوتی

فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

صبح یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ شمسی

موضوع: بداء - اسماعیل فرزند حضرت صادق - اسماعیلیه - حسن صباح - نسخ - وفای به عهد

حجم: ۲۵.۳ مگابایت
زمان: ۲۸ دقیقه



خبرگزاری #مهرتابنده

t.me/MehrTabandeh

instagram.com/MehrTabandeh
1.8K views23:32
باز کردن / نظر دهید
2023-06-04 22:48:11
1.9K views19:48
باز کردن / نظر دهید
2023-06-04 21:48:14
دستور حضرت صادق(ع) - در بیان آداب حج (قسمت ۲)

شرح و تفسیر کتاب مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه از حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه طاب‌ثراه



خبرگزاری #مهرتابنده

t.me/MehrTabandeh

instagram.com/MehrTabandeh
1.9K views18:48
باز کردن / نظر دهید
2023-05-21 02:31:59 فایل صوتی

فرمایشات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

صبح چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ شمسی

موضوع: رضایت الهی - رضایت والدین - آنان که طلبکار خدایید خود آیید

حجم: ۲۲.۲ مگابایت
زمان: ۲۴ دقیقه



خبرگزاری #مهرتابنده

t.me/MehrTabandeh

instagram.com/MehrTabandeh
674 views23:31
باز کردن / نظر دهید
2023-05-20 23:28:49
1.0K views20:28
باز کردن / نظر دهید
2023-05-20 21:35:00 #تمثال

حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

صبح پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ شمسی



خبرگزاری #مهرتابنده

t.me/MehrTabandeh

کیفیت بالا
.
1.3K views18:35
باز کردن / نظر دهید
2023-05-20 21:32:00
#تمثال

حضرت آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی «ثابتعلیشاه» ارواحنافداه

صبح پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ شمسی



خبرگزاری #مهرتابنده

t.me/MehrTabandeh

instagram.com/MehrTabandeh
1.3K views18:32
باز کردن / نظر دهید