Get Mystery Box with random crypto!

پاکدینی ـ احمد کسروی

لوگوی کانال تلگرام pakdini — پاکدینی ـ احمد کسروی پ
لوگوی کانال تلگرام pakdini — پاکدینی ـ احمد کسروی
آدرس کانال: @pakdini
دسته بندی ها: تحصیلات
زبان: فارسی
مشترکین: 6.01K
توضیحات از کانال

kasravi-ahmad.blogspot.com
کتابخانه پاکدینی
@Kasravi_Ahmad
تاریخ مشروطه ایران
@Tarikhe_Mashruteye_Iran
اینستاگرام
instagram.com/pakdini.info
کتاب سودمند
@KetabSudmand
یوتیوب
youtube.com/@pakdini
پیام بما
@PakdiniHambastegibot
farhixt@gmail.com

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 5

2022-06-21 14:32:01 توانستند مدت پانصد سال چنین فلسفه‌ای را ثابت و پابرجا نگه دارند و باور نکردنیست که دانشمندانِ آنروز برای اطلاع بر احوال نباتات بجای آنکه آن نبات را بر سر راه خود بیابند و درباره‌ی آن تحقیق کنند ترجیح می‌دادند که وصف آن را در کتاب ارسطو بخوانند و نیز بجای آنکه چشمان خود را بسوی آسمان باز کنند و رنگین‌کمان را مشاهده نمایند مطالعه‌ی وصف آن را در یکی از کتابهای ارسطو ترجیح می‌دادند. ... بدترین چیزهای عهد عتیق را برای آموختن و حفظ کردن انتخاب کرده بودند : فصاحت و بلاغت فریب دهنده‌ی ارسطو ، تاریخ‌ها و داستانهای کودکانه‌ی پلین (Pline یا بلینوس) ، هیئت بطلمیوس و حتا از کتابهای جالینوس که دارای مطالب مفید بود فقط نکات ماوراءالطبیعه‌ی ... آن را اختیار کردند. گفته‌ی این دانشمندان بمنزله‌ی قانون بود و می‌بایست کورکورانه از آنان اطاعت کرد تا دچار مأمورین شکنجه و عقاب و تهمت دستگاه تفتیش عقاید[انکیزیسیون] نگردید. (5)


بدینسان از یکسو پندارهای ارسطو و فلسفه‌ی یونانی که با مسیحیگری سازگار گردیده بود و از سوی دیگر نوشته‌های جالینوس ، بطلمیوس و اقلیدس گنجینه‌ی دانشِ کلیسا بشمار آمد و رفته‌رفته ‌‌هاله‌ی تقدس گرد آنها را فراگرفت.


پابرگیها :
1ـ در زمینه‌ی نبرد برای زر و جاه در کلیسا همچنین نک. لوییس ویلیام هلزی هال ، تاریخ و فلسفه‌ی علم ، 1369 ص 132 تا 136
2ـ Scholasticism
3ـ Seville , Toledo , Cordova
4ـ پی‌یر روسو ، تاریخ علوم ، 1344 ص 125 تا 128
5ـ پی‌یر روسو ، پیشین ، ص 129 تا 131


.
773 views11:32
باز کردن / نظر دهید
2022-06-21 14:31:00 کتاب «انکیزیسیون در ایران» (احمد کسروی)

پیشگفتار (تکه‌ی 3)


سپس دوره‌ای دیگر آغاز شد که کلیسا بس نیرومند گردید چنانکه جز مردم ، بر پادشاهان نیز چیره درآمد و از پشتیبانی سپاهیان بهره‌مند شد. پولها و زمینهای بسیاری را دارا گردید. چون دیگر از آن سادگی و پاکی قرنهای نخستین درآمده بود ، بیش از رستگاری مردم در اندیشه‌ی نگاهداری و افزودن بشکوهش بود.

بدینسان کلیسا (نه مسیحیگری) به نبردگاه جاه‌طلبان و زراندوزان مبدل گردید که در راه رسیدن بخواستهاشان ، از کنار آمدن با آیینهای بت‌پرستی (برای مردمفریبی) ، ستیز با همکیشان ، رشوه‌دهی ، دسیسه‌چینی و حتا جنایت دریغ نکردند. (1)

کلیسا آموزشگاههایی داشت که در آنها علوم الهی یا آموزاکهای[=تعلیماتِ] ویژه‌ی کشیشان (اِسکولاستیک) (2) آموخته می‌شد و اینها چیزی نبود جز موشکافیهای بیهوده در انجیلها و نوشته‌های کیشی ، و بحثهای بی‌پایان در پیرامونِ «تثلیث» و جایگاهِ مریم ، «لاهوت» و «ناسوتِ» مریم و عیسا ، نر یا ماده بودنِ فرشتگان ، از جنسِ آدمی ‌یا خدا بودنِ مسیح و اینگونه چیزها.

در قرن نهم میلادی که مسلمانان ، فلسفه و دانش باستان را ترجمه کرده در دانشگاههای خود بدرس دادن پرداختند ، اروپاییانِ کنجکاو و جویای دانش ، گروه گروه بسوی دانشگاههای عربِ اسپانیا روانه شدند :

دانشگاههای شهر سویل و تولدو و کوردو (3) (قُرطبه) مراکز فرهنگی بزرگی شده بودند که جوانان فرانسوی و آلمانی و انگلیسی بآنها هجوم می‌آوردند و آنجا ... آثار بُقراط ، ارسطو ، اقلیدس ، بطلمیوس ، جالینوس و غیره مطالعه می‌شد و بر نیمکت این دانشگاهها عرب و اسپانیولی ، مسلمان و مسیحی ، پهلوی یکدیگر می‌نشستند و هنگام بازگشت بکشورهای خود مطالب مفیدی را که آموخته بودند منتشر می‌کردند و یا بنوبه‌ی خود مکاتب و مدارس جدیدی باز می‌کردند. در نتیجه در این کشورها علوم و معارف یونانی نیز در جوار انضباط اسکولاستیک شروع بنمو و پیشرفت کرد. بخصوص در ایتالیا افکار جدید بیش از همه انتشار یافت. ... اسکولاستیک در اینجا قدرت چندانی بدست نیاورد و از قرن دهم ببعد دانشمندانی که در مدارس و مکاتب عرب درس خوانده بودند ... دانشکده‌ی حقوق و طب افتتاح کردند. (4)


در آن روزگار دستگاه فلکهای بطلمیوسی ، شناخته شده‌ترین ستاره‌شناسی بود و دقیقترین نتیجه‌ها را بدست می‌داد. در ریاضیات بویژه هندسه ، جز اقلیدس کسی بآن دامنه‌داری و دقت کتابی ‌فراهم نیاورده بود. ستاره‌شناسی بطلمیوسی و هندسه‌ی اقلیدسی نه چیزهایی بود که با اندیشه‌ی کلیسا ناسازگار درآید. پس کلیسا را با آنها نبردی نبود و خود هوادار آنان درآمد. لیکن اندیشه‌های ارسطو و دیگران پروای[توجه] دیگری می‌خواست.

جهان‌بینی ارسطویی و دیگر اندیشه‌های فلسفی یونانی با آنکه با آموزاکهای کلیسا ناسازگار بود ولی کشیشانی با تأویلهایی این ناسازگاریها را از سرِ راه برداشتند. جالینوس که بیست جلد کتاب بزرگ در پزشکی از خود بجا گزارده بود ، ایشان تنها آن بخشهایی که به علوم الهی نزدیکی داشت نگاه داشته یاد می‌دادند.

چون متنهای اصلی کتابهای یونانی را در دست نداشتند و خواندن بعربی ‌دشوار می‌نمود لازم شد که آنها را بزبان لاتینی ترجمه کنند. ... از بدبختی ... هنگام وارد کردن نوشته‌های ذیقیمت ، متأسفانه ارسطو نیز خود را داخل کرد. ... دیالکتیک استادانه‌ی فیلسوف پرقدرتِ یونانی با اصول اساسی مذهب مسیح درباره‌ی خدا ، خلقت ، ابدیتِ روح و غیره اختلاف اساسی داشت لذا کلیسا تصمیم بنابودیش گرفت و آن را کفر و الحاد و خوانندگانِ آن را کافر و زندیق نامید (1231م.). ... اما یکی از روحانیون بنام آلبرت کبیر (1280ـ1196) نظریه‌ی بدیع و استادانه‌ای داد : بجای مبارزه با ارسطو بهتر نیست که با او آشتی کنیم و او را جزو همدستان و متفقین خود قرار دهیم؟ ...

سن تُماس (1274ـ1224) کسی بود که‌این کار را انجام داد. ... او مدتی مشغول مطالعه در کتابهای ارسطو گردید و موفق شد که آن را با کتاب مقدس متوافق و منطبق کند. [جز او کسان دیگری نیز بسازگار نمودن اندیشه‌ی ارسطویی و آموزاکهای کلیسایی پرداختند.]

بدینسان ارسطو نیز در سلک بزرگان کلیسا درآمد. ... روحانیون و طلاب علوم بر اثر این تغییر سر را از روی متون مختلف بلند نکردند و توجه بیشتری بطبیعت مبذول نداشتند. ... علم تکانی نخورد فقط طریقه‌ای جانشین طریقه‌ی دیگر شد و شاید این خطرناکتر بود زیرا جاذبه‌ای داشت که هم اهل منطق و هم متمایلین بدین حنیف مسیح را قانع می‌کرد.

... تصور این مطلب برای ما دشوارست که چگونه ‌اشخاصی ...
696 viewsedited  11:31
باز کردن / نظر دهید
2022-06-21 08:30:51 «خواهران و دختران ما» ـ بزبان عادی (احمد کسروی)

گفتار یکم : درباره‌ی حجاب


3ـ روگیری از اسلام نیست (تکه‌ی 3)

کسانی می‌پرسند : آیا در قرآن دستوری درباره‌ی روگیری زنان نیست؟..

می‌گویم : هیچی نیست. در قرآن این هست که زنان بمردان و مردان بزنان نگاه نکنند ، که اگر این دلیل روگیری باشد باید مردها نیز رو بگیرند. این هم هست که زنان آرایشهای خود را جز بشوهران خود نشان ندهند. این هم هست که مردان بیگانه سرزده باتاق زنان وارد نشوند. در قرآن اینها هست و روگیری (حجاب) اصلاً نیست.

می‌پرسند : پس این ملاها چه می‌گویند؟!.. پس این مقاومت را چرا می‌کنند؟!..

می‌گویم : مگر شما ملاها را نمی‌شناسید؟!.. آنان دسته‌ای هستند که در این کشور مفت می‌خورند و تنها کاری که از دستشان برمی‌آید مقاومت و جلوگیری از پیشرفت ملت است. هر قدمی که مردم بسوی بهتری بردارند اینان با آن دشمنند که تا توانند مقاومت خواهند کرد و سپس رها کرده فراموش خواهند کرد. مگر با مشروطه همین رفتار را نکردند و آن خونریزیها را بمیان نیاوردند؟!.. مگر با مدرسه‌ها که برپا شده بود سالیان طولانی دشمنی ننمودند؟!.. مگر با ثبت اسناد و دفترهای رسمی بکشاکش مشغول نشدند؟!.. مگر با لباس متحدالشکل این رفتار را ننمودند و سبب خونریزی نشدند؟!..

این ملاها سالیان طولانی با مدرسه‌ها دشمنی نشان می‌دادند و بچه‌ها را «تکفیر» می‌کردند. ولی اکنون خودشان دختران و پسرانشان را بمدرسه می‌فرستند و کلاً قضیه را فراموش کرده‌اند. درباره‌ی روگیری نیز در حالی که آن مقاومت را نشان می‌دهند ، زنان و دختران خودشان روباز و بی‌چادرند. بلکه بسیاری از آنها بی‌جوراب نیز هستند. آن مجتهد بزرگ را (حاجی‌ میرابوالحسن انگجی) که از آذربایجان به تهران آمده همه می‌شناسند که دختران و نوادگانش از شیکترین زنان روباز تهران هستند و جوراب نیز بپا نمی‌کنند.

این مردم‌آزاری ملاها از آنجا نشأت گرفته که یک کار «مشروعی» در زندگانی ملی نمی‌دارند. نه بافنده‌اند ، نه ریسنده‌اند ، نه سازنده‌اند ، نه کارنده‌اند ، نه دوزنده‌اند ، نه می‌خرند و نه می‌فروشند. در یک جمله : هیچ‌کاره‌اند. قانونها نیز جایی برای ایشان در میان ملت باز نکرده و کاری بآنان نداده. خودشان می‌گویند : «پیشوایان دین هستیم و بمردم دین یاد می‌دهیم». ولی این هم دروغ است. زیرا چیزهایی را که آنان یاد می‌دهند مردم خودشان از قبل می‌دانستند. اینست چون کاری نمی‌دارند و بیکار هم نمی‌توانند بنشینند به مردم‌آزاری مشغول می‌شوند!..

مثل ملاها با مردم بدبخت ایران مثل آن مرد ندار «نایب‌حسین» است که چون پیر و ناتوان شده بود و برای زنش نه نان و لباس فراهم می‌توانست بکند و نه مهربانی می‌توانست بکند ، ولی هر از چند روز یک بار کتکش می‌زد و فحشش می‌داد. این کار را می‌کرد تا نگویند که کلاً زنش را فراموش و بحال خودش رها کرده.

ملاها نیز این مردم‌آزاریها را می‌کنند تا معلوم شود که هستند و کلاً فراموش نشوند. قرآن و اسلام نیز دستاویزی در دست ایشان است. عجب از شما که آنان را تا بحال نشناخته‌اند و بسخنانشان اهمیت داده دنبال می‌کنید.


.
864 views05:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-20 18:30:48 حقایق زندگی (احمد کسروی)

32ـ باید جنگ را با بدیها کرد (تکه‌ی یک از یک)


از گفتارهایی که در سه شماره‌ی گذشته نوشتیم کسانی پنداشته‌اند که ما می‌گوییم جنگ نباشد ، یا می‌گوییم در زندگانی بجنگ نیاز نیست. چون گاهی چنین سخنی گفته شده و در برخی کیشها نیز هست ، پنداشته‌اند ما نیز چنان می‌گوییم. این دو روزه برخی از ایشان پرسشهایی از من کرده و چنین خواسته‌اند که ایرادهایی بگیرند.

می‌گویم : ما نگفتیم جنگ نباشد ، نگفتیم در زندگانی بجنگ نیاز نیست. سخن ما چیز دیگر بود و از جنگهای بیهوده‌ی امروزی که منطقی برای آنها نتوان پنداشت گفتگو می‌کردیم و نکوهش می‌نمودیم. اگر کسانی می‌خواهند اندیشه‌ی ما را درباره‌ی جنگ بدانند ما می‌گوییم : «باید جنگ را با بدیها کرد».

ما می‌گوییم : آدمی ‌برگزیده‌ی آفریدگانست. خدا او را آفریده و کارهای جهان را باو سپارده. آدمیان باید جهان را آباد گردانند و آن را از بدیها بپیرایند. باید مار و کژدم و چلپاسه و دیگر حشرات آزارـ ده را بکشند و تخمشان براندازند ، گرگ و پلنگ و کفتار و روباه و دیگر درندگان را نابود گردانند ، با بیماریها نبرد کرده زیان آنها را هرچه کمتر سازند ، از دزدان و آزمندان و ستمگران و دیگر بدکاران جلوگیرند و فرصتی بآنان ندهند. اینها وظیفه‌ی آدمیانست و برای این کارها اگر نیاز بجنگ افتاد از آن جنگ باز نباید ایستاد.

مردمی که به یک پادشاه خودکامه‌ای و یا به یک دشمن ستمگری دچار گردیده و آزادی خود را از دست داده‌اند باید بجنگند تا آن را بدست آورند و این جنگ و کوشش در راه غیرت و مردانگیست. توده‌ای که دشمن آزمندی را در مرز دیده کشور خود را در خطر می‌یابند باید بجلوگیری برخیزند و از کشتن و کشته شدن باک ندارند. اینگونه جنگها نه تنها بد نیست خود نیکست. ما در راه همین گفته‌های خود بجنگها خواهیم برخاست و کنون نیز در یک جنگ و کشاکش می‌باشیم. ما اگر جنگ را روا نشماریم چگونه خواهیم توانست که از جنگ جلو گیریم؟!..

کسانی همیشه در جستجویند که از من یک اشتباهی بدست آورند و آن را عنوان خرده‌گیری سازند. (1) ولی بدانند که چنان عنوانی بدستشان نخواهد افتاد. ما این سخنان را بهوس یا بدلخواه نمی‌نویسیم که جای ایرادی باز باشد.

برخی نیز چنین می‌گویند : جنگ به هر نامی ‌باشد جنگست. اگر شما می‌خواهید مردمان آسوده باشند باید بیکبارگی جنگ را بد بدانید. می‌گویم : این سخن مانند آنست که کسانی قصاص را روا نشمرده می‌گویند : آدمکش را نباید کشت. زیرا کشتن او نیز آدمکشیست. و ما پاسخ داده می‌گوییم : راستست که کشتن آدمکش خود نیز آدمکشیست. ولی یک آدمکشی بسیار سودمندیست که جلو صدها و هزارها آدمکشی را تواند گرفت. بآن کسان نیز باید گفت : راستست که جنگ به هر نامی که باشد جنگ است ولی برخی جنگها بسیار سودمندست که جلو صدها و هزارها جنگ را تواند گرفت. ما که از نام جنگ گریزان نیستیم. ما از زیان آن گریزانیم و اگر جنگهایی زیان ندارد و سود دارد بهر چه بد شماریم؟!..

شگفتتر از همه‌ی اینها سخن آن کسیست که در مجلسی خرده بنوشته‌های پرچم گرفته چنین گفته : «پیشوای ما جنگ را حرام کرده». من نمی‌دانم حرام کردن جنگ چه معنی دارد؟!.. مثلاً اگر یک دسته تاراجگران و آدمکشان (همچون اشرار رضاییه) به یک آبادی ریختند آیا مردم باید در جلو آنان دست بسته بایستند و دفاعی نکنند تا آنان آسوده و بی‌دردسر کار خود را بپایان رسانند؟!.. اگر حرام کردن جنگ معنایش اینست که بسیار بیمعنی و خود دلیل نافهمی آن پیشواست و اگر معنای دیگری دارد بهتر است شرح دهند تا ما نیز آگاه باشیم.

(پرچم روزانه شماره‌ی 178)


پابرگی :
1ـ هنوز هم از اینگونه کسان هستند و برخی از آنان را باید «ملا نقطی» شمرد. مثلاً در همین گفتار یا جاهایی مانند این که نویسنده می‌نویسد : «باید مار و کژدم و چلپاسه و دیگر حشرات آزارـ ده را بکشند و تخمشان براندازند ، گرگ و پلنگ و کفتار و روباه و دیگر درندگان را نابود گردانند» با آنکه پیداست درباره‌ی زیستگاههای آدمیان گفته شده ، به ایرادگیریهای خنکی برمی‌خیزند. تو گویی خواست نویسنده این بوده که آدمیان کار و زندگی خود را رها کرده در جنگلهای آمازون و دشت سیبری و بیابان گُبی و سرتاسر آفریقا و کران تا کران اقیانوسها و روی زمین و بر فراز آن در هوا ، بجستجوی حشرات آزارـ ده و درندگان پردازند و تا همه‌ی آنها را نابود نگردانیدند دست از چنین تلاشی برندارند زیرا اینکه نوشته «تخمشان براندازند» جز باین معنی نیست. براستی برخی کسان بهانه‌جویی را از اندازه بیرون می‌برند.


.
833 views15:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-20 14:30:24 کتاب «انکیزیسیون در ایران» (احمد کسروی)

پیشگفتار (تکه‌ی 2)


2ـ اَنکیزیسیون) (1) در ریشه بمعنی با پرس‌وجو سر از کاری درآوردن می‌باشد. پرس‌وجو یا بازجویی در دستگاه کشیشان در سده‌های میانه نه تنها برای شناسایی بلکه برای سرکوبی ‌دگراندیشان بکار می‌رفت. در آغاز سده‌های میانه ، دستگاه کلیساهای کاتولیک بس استوار گردیده و نیروی بسیار فزونی یافته بود. در آن روزگار اندیشه‌ها و کردارهای چندی بود که از دیدگاه آن دستگاه ، بیدینی و «الحاد» بشمار می‌رفت. با پیدایش نشانه‌های الحاد و بدعت ، پاپ گریگوری نهم در سال 1231 م. برای بازداشت و محاکمه‌ی «از دین برگشتگان» ، دادگاهِ بازجویی باورهای کیشی برپا گردانید که بنام «اَنکیزیسیون» شناخته شد.

انکیزیسیون منتظر شکایتی نمی‌مانْد تا بکار پردازد بلکه وظیفه داشت خود ، ملحدان و بدعت‌گزاران را بیابد. انکیزیسیون مراحلی داشت. بیشتر به فردی که باو گمانِ از دین برگشتگی می‌رفت فرصت اعتراف و آمرزش‌خواهی داده می‌شد. کسی که چنین نمی‌کرد به نزد بازجو می‌رفت و با گواهِ گواهان یا بی‌آن ، بازجویی و محاکمه می‌شد. شکنجه نیز مجاز بود.

بفرد گناهکار ممکن بود کیفرهای گوناگونی همچون نماز و روزه‌ی اجباری ، بازداشت داراییها و زندان (حتا تا پایان عمر) داده شود. متهمی ‌که از باور و سخن خود بازنمی‌گشت یا آنها که پس از محکومیت و پشیمانی نمودن به الحاد بازمی‌گشتند ممکن بود دستگاهِ کلیسا فرمانِ کشتنشان دهد.
شناخته شده‌ترین انکیزیسیونها در ایتالیا ، فرانسه و اسپانیا و در مستعمره‌هاشان بود. اسپانیا انکیزیسیون سختگیرتری داشت. در دوره‌ی یکی از کشیشان (2) شمارِ کسانی که بدستورِ انکیزیسیونِ او سوزانده شدند کمابیش 2000 تن بودند.

الحاد از دیده‌ی انکیزیسیون رختهای رنگارنگی بتن داشت : از دین برگشتن (مثلاً مسلمانان و یهودیانی که مسیحی شده ولی بمسیحیگری وفادار نمی‌ماندند) ، کیمیاگری ، افسونگری ، جادوگری ، انحراف جنسی ، چندهمسری ، دشنام و ناسزا بمقدساتِ مسیحیگری ، رباخواری ، بدعت (همچون پروتستان بودن) و مانند اینها.

بجاست پرسیده شود : چه شد که کلیسا بچنین دستگاهی نیاز دید؟!

پاسخ کوتاه آنکه ، مسیحیگری در دو سه قرن نخستین ، گسترش کندی داشت. سپس که ‌اندک نیرویی گرفت توانست مردمان آلوده‌اندیش و تیره‌بخت و ستمکش آن روزگار را از چنگال پندارهای بیمگین و «روحهای پلید» و شیطان‌زدگی ، جن و افسون ، نگرانیهایی که همیشه در دلهاشان از سوی خدایانِ خُرد و کلان می‌داشتند و می‌بایست پیاپی قربانیها و نذرها برای خشنودیشان گزارند ، رهایی بخشد و از ایشان مردمی ‌پاک ، دلسوز و دلیر تربیت کرد که باهم برادرانه و یگانه راه می‌رفتند. در این دوره کلیسا در تبلیغ مسیحیگری و نگاه داشتن سامان زندگانیِ مسیحیان پیشرفتهای بسیار کرد. چنانکه ‌امپراتوری روم از ایشان هراسناک گردیده کمر به براندازیشان بست. همین امپراتوران دستگاهی همچون انکیزیسیون کلیسایی داشتند که برای شناختن مسیحیان و سرکوب ایشان بکار می‌رفت. لیکن کار بوارونه‌ی گمان امپراتوران پیش رفت و هرچه خونِ بیشتری از ایشان بزمین ریخت پایداری و تناوری مسیحیگری افزونتر گردید.


پابرگیها :
1ـ Inquisition
2ـ بنام تُماسِ تُرکمادا (Tomás de Torquemada)


.
928 viewsedited  11:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-20 08:30:46 «خواهران و دختران ما» ـ بزبان عادی (احمد کسروی)

گفتار یکم : درباره‌ی حجاب


3ـ روگیری از اسلام نیست (تکه‌ی 2)

می‌دانم کسانی خواهند پرسید : پس روگیری از کجا به میان زنان مسلمان آمده و از کی شروع شده؟..

جواب اینکه مسلمانان وقتی ایران را فتح کردند و با ایرانیان ارتباط پیدا کردند بسیاری از عادتهای ایرانیان را گرفتند. راست است که عربها مسلط شدند و ایرانیان زیردست آنان گشته بودند ولی عربها مردمانی بیابانی می‌بودند و از زندگانی جز شکل بسیار ساده‌ی آن را نمی‌شناختند. چون با ایرانیان روبرو شدند تمدن یا بهتر بگوییم : زندگانی آراسته‌ی ایرانیان را دیدند و خیره ماندند و خواه و ناخواه باین زندگانی متمایل شده خود را بدامن آن انداختند.

آن زندگانی آراسته‌ی شهری که عربها در سایه‌ی اسلام پیدا کردند بیش از همه رنگ زندگانی ایرانیان را می‌داشت. مخصوصاً در زمان خلافت عباسیان که از یک طرف چون پایتخت خود را به بغداد آورده بمیان ایرانیان وارد شدند و از طرف دیگر بیشتر وزیران و اطرافیان خود را از ایرانیان انتخاب کردند ـ اینها نتیجه‌اش آن بود که عربها بسیاری از عادتهای ایرانیان را که یکی از آنها چادر سر کردن و رو پوشاندن زنان می‌بوده یاد گرفتند.

مخصوصاً تا آن زمان زندگانی این عربها از سادگی بیرون آمده و از جمله هر یکی از آنها گذشته از زنان عقدی که تا چهار تا می‌توانستند بگیرند ، دارای کنیزان خوبروی بسیار می‌بودند که از ترکستان و بلغار و دیگر جاها برایشان آورده شده بودند.

این زنان که در حرمخانه بیکار زندگی می‌کردند و خوش می‌خوردند و خوش می‌خوابیدند و کاری جز خودآرایی نمی‌داشتند بسیار بجا بود که خود را از مردان نامحرم پنهان دارند و رویشان را بپوشانند. دیگر آن زنان ساده‌ی زمانهای پیش که رو گرفتن و نگرفتنشان آنقدر فرقی نداشت نمانده بودند.

از این جهت بود که عادت روگیری زنان بزودی در میان عربها نیز رواج گرفت و کم‌کم مسلمانان دیگر نیز پیروی کردند. بلکه می‌توان گفت چون عربها آن را از ایرانیان گرفته رواج دادند و بدینسان رنگ دین بخود گرفت ، دامنه‌ی آن در ایران نیز پهناورتر گشت و بسیاری از خاندانهای کمچیز شهری که پیش از آن رو نمی‌گرفته‌اند این بار به روگیری روی آوردند.

با آنحال این عادت ، عمومی نتوانست بشود و چون جز نتیجه‌ی خوشگذرانی و مفتخوری نمی‌بود ، زنان ساده‌ی روستایی و زنان رنجبر ایلیاتی آن را قبول نکردند. اینان نه نیازی به نهفتن خودشان داشتند ، و نه زندگانیشان راه بچنان کاری می‌داد.

از اینرو چنانکه می‌دانیم تا این زمانِ ما روگیری مخصوص شهرها می‌بود. در ده‌ها و در میان ایلها کسی نشانی از آن نمی‌توانست بیابد.


.
905 viewsedited  05:30
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 18:34:01
سخنانی که باید فراموش نکرد.

پرچم روزانه ش ۱۷۷ ، احمد کسروی
907 views15:34
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 18:32:01 شما آن را نبینید که کسانی در ایران در برابر ما می‌ایستند و‌ هایهوی و غوغا برمی‌انگیزند ـ اینها از نافهمی و نادانی است. از همین ایران مردان پاکدرون باخردی تاکنون بما یاری می‌کنند و هر زمان بشماره‌ی آنان خواهد افزود و بیاری خدا آنچه منظور ماست پیش خواهد رفت.

در اینجا گفت و شنید با آن جوان بپایان رسید و ما نیز این رشته گفتارها را بپایان می‌رسانیم. ولی چنانکه خوانندگان می‌بینند این زمینه بسیار مهم است و سخن در پیرامون این بسیار توان راند ، اینست در این پیرامون گفتارهای دیگری باز خواهیم نوشت.

(پرچم روزانه شماره‌های 175 ، 176 و 177)


.
915 views15:32
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 18:31:33 حقایق زندگی (احمد کسروی)

31ـ یک گام دیگری در راه پیشرفت (تکه‌ی سه از سه)


گفت : این اندیشه‌ها درست ، ولی راه پیشرفتش چیست؟.. این اندیشه‌ها در جهان بی‌سابقه نیست. «کنگره‌ی صلح لاهه» و «جامعه‌ی ملل» آزمایشهایی بود که ثابت کرد این اندیشه‌ها پیشرفت ندارد.

گفتم : ما پاسخ اینها را آماده داریم. می‌گویید : راه پیشرفتش چیست؟! می‌گویم : تاکنون راه پیشرفت دیگر اندیشه‌های بزرگ چه بوده؟.. شما هر نظم و سامانی در جهان می‌بینید تازه است ، یک روز بوده که نبوده و مردم آن را نمی‌شناخته‌اند. در چهارصد سال پیش کمتر کسی معنی مشروطه را می‌دانست و کمتر کسی هواخواه آن بود و همچون پادشاهان بزرگ جهان دشمنانی داشت ، و با آن حال ، امروز در جهان پیش رفته است. هر حقیقتی همینکه عنوان شد و در راه آن کوشش و ایستادگی رفت بیگمان پیش خواهد رفت.

اما «کنگره‌ی صلح لاهه» و «جامعه‌ی ملل» آنها را دولتها بنیاد نهادند ، و این کارها نه چیزی است که با دست دولتها پیش رود. گذشته از آنکه دولتها در هرکاری سیاست خود را منظور دارند و چون سیاستشان انجام گرفت از آن چشم پوشند. صلح لاهه و جامعه‌ی ملل نیز بدینسان از میان رفت. کنگره‌ی صلح لاهه را نکولای دوم امپراتور روس پیشنهاد کرد و بخواهش او بود که بنیاد یافت. من از شما می‌پرسم آیا نکولا یک مرد صلح دوستی بود؟!.. آیا او اصلاح جهان را می‌خواست؟!.. آیا سیاست دولت آنروزی روس صلح‌جویانه بود؟!..

«جامعه‌ی ملل» اگرچه نواقصی داشت با اینحال یک بنیاد بزرگی بود و آنچه جلو پیشرفتش را گرفت این بود که دولتها بنیاد نهاده بودند و خود آنها از اعتبارش انداختند. اگر اندیشه‌ی توده‌ها آن را پدید آورده بود بآن آسانی از میان نمی‌رفت.

من داستان جنگ را بعنوان مثل یاد کردم. مقصود ما تنها آن نیست ، و آن بتنهایی صورت‌پذیر نتواند بود. باید بنیاد زندگانی از اساس تغییر یابد و دیگر چیزها درست شود این هم روی آنها. جنگ از میان دولتها هنگامی‌ برخیزد که انبوه مردم بیهوده بودن اینگونه جنگها را بدانند و از آن بیزاری نمایند. هنگامی ‌برخیزد که همه‌ی مردم (یا بیشتر آنها) معنی درست زندگانی را بفهمند و خود مردان آراسته و پاکی باشند.

در جهان کارها بهم بسته است ، تا همه‌ی آنها درست نشود از یکی تنها نتیجه‌ نتواند بود. این چه معنی دارد که بجهان هیاهوی مادّیگری اندازند و زندگانی را جز مبارزه نشناسند و از آنسوی توقع دارند که جنگ از میان دولتها برخیزد؟!.. چه معنی دارد که به یک پولدار حق دهند که چون پول دارد صدها ماشین بکار اندازد و راه روزی را بروی هزارها کسان ببندد ولی آرزومند باشند که دولتهای توانا کشورهای ناتوان را لگدمال نسازند؟!..

از این گذشته ، این کارها باید با دست یک دسته از مردان پاکدرون و بلنداندیشه انجام گیرد و شرط نخست آن دینداری و خداشناسی می‌باشد. دوباره می‌گویم : اینها نه چیزی است که با دست دولتها انجام یابد.

در ایران یک نافهمی هست و اینکه «نیرو» را تنها نیروهای مادّی شناسند و پیشرفت هر کاری را جز در نتیجه‌ی زور ندانند. شما امروز هر اصلاحی را گفتگو کنید خواهند گفت : «قوه لازم است» ، و از همینجاست که همه‌ی کارها را از دولت که قوه در دست دارد توقع می‌کنند. شما اگر در مجلسی گفتگو از «اصلاحات» کنید خواهید دید یکی سر برآورده با حال تأسف چنین خواهد گفت : «از گفتگو چه فایده حاصل می‌شود ، باید قوه باشد» دیگری سر برآورده چنین گفت : «اختیار این مملکت را بدست من بدهند تا ببینند چه جور اصلاح می‌کنم». این یکی از نادانیهای شوم این توده است.

در این باره راستی آنست که حقایق باید با نیروی خود پیش رود. یک حقیقتی همینکه آغاز شد و کسی یا کسانی آن را عنوان نمودند و ایستادگی نشان دادند مردان پاکدرون و باخرد از هر سو بهواداری از آن برخیزند و راه پیشرفت آن را باز گردانند.

اینان همیشه داستان اسلام را مثل آورده می‌گویند : «پیغمبر اسلام تا شمشیر نکشید کاری از پیش نبرد». ولی فراموش می‌کنند که آن شمشیر را بدست او اسلام داده بود. پاکمرد عرب آن روزی که در مکه برخاست تنها خودش بود. ولی در نتیجه‌ی حقایق ، مردان باخرد و پاکدرون بگرد او آمدند و از همانجا نیرو پدید آمد و راه پیشرفت را باز کرد.

این سخنان که ما می‌گوییم و مردمان را بزیستن از راه خرد دعوت می‌کنیم جهان تشنه‌ی آنهاست. بویژه در نتیجه‌ی این جنگ که سالهای دراز خواهد کشید و نتیجه‌ای جز ویرانی شهرها و بهم خوردن سامان زندگانی نخواهد داشت. تاکنون مردم نام «تمدن اروپا» را یاد گرفته بآن امیدهایی می‌بستند و این جنگ آن امید را از میان برده بهمه نشان خواهد داد که این راهی که اروپا پیش گرفته جز راه بدبختی و نابودی نیست ، و اینست در جستجوی یک راه رهایی خواهند بود ـ راهی که ما دنبال می‌کنیم و جهانیان را از این بدبختی رها خواهد گردانید.

894 views15:31
باز کردن / نظر دهید
2022-06-19 14:34:01
محسن صدر
241 views11:34
باز کردن / نظر دهید