سایهروشنهای سرمایه (بخش سوم و پایانی)؛ دربارهی آنچه نئولی | Problematicaa
سایهروشنهای سرمایه (بخش سوم و پایانی)؛ دربارهی آنچه نئولیبرالیسم خوانده میشود
علیرضا خیراللهی
از متن: پیچیدگیهای مسئله در این سطح تحلیل حتا به همینجا نیز ختم نمیشود. گفتیم رقابت سرمایهداران برای انباشت هرچه بیشتر از طریق بالا بردن ارزش اضافی نسبی، آنها را به سمت افزایش بهرهوری سوق میدهد؛ این مسئله باعث افزایش سرمایهی ثابت میشود و با افزایش سرمایهی ثابت، قاعدتاً نرخ سود کاهش پیدا میکند؛ چون همانطور که اشاره کردیم نرخ سود، نسبت ارزش اضافی به مجموع سرمایه متغیر و سرمایهی ثابت است (بر خلاف نرخ ارزش اضافی که نسبت ارزش اضافی به سرمایهی متغیر است). این همان قانون گرایش نزولی نرخ سود است. حالا با تصویری به مراتب پیچیدهتر مواجه هستیم. همان رقابتی که باعث افزایش بهرهوری و انباشتِ بیشتر شده بود و همه چیز را به نفع سرمایهی ثابت، یعنی فنآوریهای برتر، دستگاههای تولیدی مُعظم و صنایع پیشرفته و در یک کلام سرمایهداران بزرگتر رقم زده بود، در آنِ واحد به ضرر آنها نیز هست. اما همانگونه که گرایش نزولی نرخ سود در واقع ترمز انباشت افسارگسیختهی سرمایه را میکشد، عوامل دیگری نیز وجود دارند که سرمایه با استفاده از آنها اثرات گرایش نزولی نرخ سود را خنثی و کنترل میکند. مارکس در جلد سوم سرمایه این عوامل را به ترتیب زیر شرح میدهد: افزایش شدت کار و استثمار، کاهش سطح دستمزدها به پایینتر از ارزش واقعی نیروی کار، ارزانسازی سرمایهی ثابت، استفاده از اضافهجمعیت نسبی، تجارت خارجی و افزایش سرمایهی سهامی (مارکس، جلد سیوهفتم، 1998: 230-239). منطقاً با افزایش سهم ارزش اضافی و یا با کاهش سهم سرمایهی ثابت یا متغیر، یا با ترکیب آنها میتوان از سقوط نرخ سود جلوگیری کرد. بنابراین سرمایه در عمل یعنی طبقات سرمایهدار در دولت-ملتهای مدرن، برای جلوگیری از نزولی شدن نرخ سود در اثر رقابت شدیدی که برای تصاحب سهم بیشتری از کیک ارزش اضافی تولید شده توسط کل جامعه در جریان است، میتوانند طول و شدتِ کار را افزایش و مزد کارگران را بیتوجه به ارزش واقعی نیروی کار کاهش دهند، یا به نحوی دستگاهها و مواد اولیه را ارزان کنند یا به واسطهی تجارت با سایر دولت-ملتها از مزیتِ بهرهوری بالاتر خود استفاده و کالاهای خود را بالاتر از ارزش آنها به فروش برسانند و به بیانی سادهتر با مبادلهای نابرابر با کشورهای عقبمانده بحران ساختاری حاصل از گرایش نزولی نرخ سود را کنترل کنند. این اتفاقات عملاً در واقعیت رومزهی مبادلات داخلی و خارجی تمام جوامع سرمایهداری به وضوح دیده میشود. با این توضیحات حالا قادریم مسئله را از سه منظر و در سه سطح متفاوت به بحث بگذاریم.
متن کامل را در آدرس زیر بخوانید: http://problematicaa.com/capital-3/