Get Mystery Box with random crypto!

۳- نقد دیگری که به سخن عبدی وارد است (در اینجا بخاطر کمبود وقت | تخیل جامعه شناختی

۳- نقد دیگری که به سخن عبدی وارد است (در اینجا بخاطر کمبود وقت به اجمال به آن اشاره می کنم) عدم توجه به الزامات تجربی «سنخ سازی» یا «تایپ ایده آل سازی» است. همه می دانیم ماکس وبر اول دنبال «فهمیدن» پدیده های اجتماعی (در اینجا فهمیدن نظریات جامعه شناسان تاریخی) و بعد به دنبال «تفسیر این فهم ها» و بالاخره به دنبال «تبیین » یا تعلیل همان پدیده های اجتماعی مفهوم و تفسیر شده بود. نکته مهم این است که ما چه در مرحله « فهم» پدیده های اجتماعی چه در مرحله «تفسیر» و چه در مرحله « تبیین» آنها با دو چیز توامان سروکار داریم- یکی مفهوم سازی و دیگری کوشش برای تطبیق این مفاهیم با واقعیت بیرونی. یعنی هر سه کلاسیک (حتی وبر) هم مفهوم ساز و هم واقع گرا ( حتی وبر، هرچند خفیف) تجربه گرا بودند.

نکته ظریف اینکه ماکس وبر برای ارائه فهم خود از پدیده های اجتماعی، می گفت ما مجبوریم «به سنخ سازی» متوسل شویم و بدون توسل به «سنخ» یا تایپ ایده آل نمی توانیم منظور خود را از فهم پدیده های اجتماعی به دیگران ارائه دهیم. حتی وبر در سنخ سازی هم بر این مسئله مهم تاکید می کند که ما اولا نمی توانیم«همه» فهم خود را از موضوع مورد بررسی به دیگران ارائه دهیم بلکه تنها برخی از ویژگی های مورد بررسی را برجسته کرده و با سنخ سازی تفسیر خود را از فهم امور به دیگران منتقل می سازیم و ثانیا باید بتوانیم کفایت «سنخ سازی» گزینشی مان را در « تجربه»نشان دهیم.

به بیان دیگر سنخ سازی های وبر انتزاعی محض یا «مثلی» افلاطونی و متعلق به عالم بالا نیست بلکه متعلق به عالم پایین و تجربه است. حالا نقطه ضعف عبدی این نیست که سعی کرده با سه سنخ سازی (ایرانشناسی فئودالی، ایرانشناسی آسیایی و ایرانشناسی پست مدرن) تفسیر خود را از فعالیت جامعه شناسان نظریه پرداز ایرانی ارائه دهد. بلکه همچنان که ذکر شد این سنخ سازی باید کفایت تجربی داشته باشد. یعنی اولا عبدی قبل از اینکه تبلیغ کند باید از کفایت تجربی «چفت و بست» این «سه سنخ » بصورت تجربی دفاع کند- یعنی تحقیق، مقاله یا کتاب خود را ارائه دهد. ثانیا باید از کفایت تجربی این سه سنخ در برابر تحقیقات مورخین شناخته شده ای مانند زرین کوب و دیگران دفاع کند. متاسفانه جناب عبدی بدون طی این مسیر تحقیقی و تجربی صرفا با نوشتن چند مقاله بیشتر گرد و خاک تبلیغاتی (تا تحقیقاتی) به راه انداخته است.

۴- اگر سه نقد فوق مسموع باشد آنگاه شایسته است جناب عبدی، نقدهای سرکار خانم فاطمه موسوی و جناب دکتر کاظمی را هم جدی بگیرند. شایسته است هر محققی، علی الخصوص دانشجویان فوق و دکترا، بجای انجام تحقیقات «فرانظری» یک سری تحقیقات مشخص و رایج جامعه شناسی را سازماندهی کرده انجام دهند. آنها بصورت اصولی پس از انجام تحقیقات مکرر ممکن است برای اتخاذ مواضع فرانظری آماده شوند و به بحث های فرانظری بپردازند. این طنز آمیز است که هنوز خود جناب عبدی «نباریده» دانشجویان ایشان در مباحث فرانظری «سیل» جاری کنند. ( وقوع چنین رخدادهایی در دانشکده های ما خبر از آن «نوسازی مخلوط» (قلابی و غیر قلابی) می دهد که جای بحثش اینجا نیست).