طنز کرمونی

2022-02-13 00:03:10 ( مگر نشنیدی)
تبدیل شعر استاد رضا زاده به طنز:
استاد با اجازه

پای دنیا همه لنگ است ؛ مگر نشنیدی
بار او آهک و سنگ است ؛ مگر نشنیدی

روز و شب بار برد چون شتر و گاو و الاغ
در کمین همچو پلنگ است؛ مگر نشنیدی

میخورد آدمیان را به طمع ورزی ها
کید شیطان همه رنگ است؛ مگر نشنیدی

میخوری ضربه از این دشمن دانای جهان
شاهدم شیشه و بنگ است ؛ مگر نشنیدی

تا کجا همرهی اش میکنی ای زنگی دل
فرد باهوش زرنگ است ؛ مگر نشنیدی

تکیه بر نفس مکن، ریشه شهوت بشکن
دست ابلیس تفنگ است؛ مگر نشنیدی

باز گرد از بر دنیا و به عقبا بنگر
دست بیمار سرنگ است ؛ مگر نشنیدی

چشم بینای بصیرت به ادب باز نما
دلم آلوده به زنگ است؛ مگر نشنیدی

وقت ان است که خوشگل بکنی باطن خود
باطن خوب قشنگ است ؛ مگر نشنیدی

مومن از پاکت پول و چک و سفته شاد است
جیب بی پول چه ننگ است ؛ مگر نشنیدی

پاک‌ کن شیشه خود را که ببینی راهت
راه پیشت همه تنگ است ؛ مگر نشنیدی

گوش وادار به آواز خوش مداحان
بی اکو جلسه چه هنگ است؛ مگر نشنیدی؟

✓ با اجازه #شقایق ، #زنگی_دل
@zangi_abad
@tanzekermoni باز کردن / نظر دهید

2022-02-10 00:02:10 کرمونیا به اومیکرون میگن: «همی دردو»
******
چرا خک میکنی، ای بچه ملله
پک پوزته ببین، داره میشلله

ابس بستی ای ماسکو ره به ریشت
دگه نیس آشنا ور قوم خویشت

ببین زیرش پر از پوز و گریزه
ابس دلبسته شی، پوزات میریزه

ولی هر وخ میری ور توی دسته
چرا وامیکنیش، با چشم بسته

میگی در جلسه مداح و قاری
نداره ای مرض با بنده، کاری

وشت میگم زدی سه واکسناته
که ای سوزن زدن راه نجاته؟

میگی در دوره شاه و هویدا
همی دردو گرفته سخت،بابا

حالو نامش شده میکرون، کرونا
فقط اسمش شده، بس با مسما؟

قدیم ای دردویی که هست حالا
دواش پیدا نبید ور پیر و جالا

هرکی میشد به ای دردو گرفتار
صدا میداد تا صب هنطو سگ هار

دروغ میگن که ای دردو کروناست
هر چیزی هس مرض از سوی اوناست

بپز شلغم بخور با برگ نعنا
که سینت وا بشه همچون کت نا

بخف چن رو تو زیر لاف و نالی
چو زنگی دل بشی حالی به حالی

اگر خوب شد مرض، رف از بدن درد
بخور یه کشک تیل با زردکی زرد

#زنگی_دل باز کردن / نظر دهید

2022-02-08 11:27:54 چشمکی زد مادروم ور پدروم
که منوم عاشق تو، تاج سروم

پدروم گف که بی تاب تواوم
اندکی پیش، که نازت بخروم

مادروم دید که بابا توپ است
گفت ای مرد تو هستی جگروم

خنده ای کرد پدر از ته دل
گفت حوروی منی، ای قمروم

مادروم غمزه پر نازی کرد
ناگهان دید که من لای دروم

مات و مبهوت شد آن مام عزیز
گفت ای مرد بسیلش، پسررروم

بعد ار این امر شد آروم اتاق
هر دو گفتند بیا تو به بروم

من خجالت زده رفتوم به جلو
در دلوم بود خدایا چه خروم

شور عشاق بکردوم، خاموش
وه چه بی شور و صفا، بی بصروم

ورچه زنگی دل و بی عقل شدوم
انگلی بیش نیووم، بی هنروم

#زنگی_دل باز کردن / نظر دهید

2022-02-07 23:17:33 سلمونی آی سلمونی چقد تو بی زبونی
ماشین تیز خود را هرجا بخوای میرونی

تیغ میزنی به مردم خیلی مولام و فنی
بعضی وقتا یواشو آوازوویم میخونی

نرخت خیلی گرونه از هشکی ور نمی یا
هر چی به عقلت می یا، میکشی روش مستونی

یه چشم تو به کلم که هست به دست مقراض
یه چشمتم به بیرون، مشغول چش چرونی

نرخی نمیده صنفت مگه به تو، اوس جمال
که پول مشتری ره، میچاپی تا میتونی

اگه خدای نکرده، بیاد پیشت یه دوماد
کلاغ لنگی میری و، سه چار روزی میزونی

زنگی دلو نگاه کن، نگاهی ور خدا کن
نرخنامه رو رعا۱ کن، پدر، اگر انسونی

#زنگی_دل
۱/ رعایت باز کردن / نظر دهید

2022-02-07 18:38:03 روز مرد آمد زنان، شادی کنین، هادر بشین
دکمه مانتو ره ببندین صاحب چادر بشین

ول کنین ناز و ادا و شیوه غرب لعین
دست بچاتون بگیرین، واقعا مادر بشین

قالی و بغچه بدوزین با دو دست نازتون
جای چت جلسه بذارین، پته ره صادر بشین

پول مردا ره بگیرین با همون کید عظیم
مانع تجدید همسر، می لاو فادر۱ بشین

نسل نو بس اندک است و جامع پیران زیاد
با خروشی انقلابی، مادری نادر بشین

حرف زنگی بشنوین، از جون دل ای مادرا
روز مرد کادو بگیرین تا زنی قادر بشین

#زنگی_دل

1- my love father باز کردن / نظر دهید

2022-02-07 15:53:50 من شدم بازنشسته کله گیچم به خدا
پیش هر عالم و عامی دیگه هیچم به خدا
موسم راحتی و موقع آسایش شد
لیک در منگنه هستم چو هویجم به خدا
هیچکس نیست به فکرم نه فقیر و نه غنی
آلت دست شدم همچو سویچم به خدا
نیست در جسم توانم که روم جانب کار
شب و روز سیر به یک ساندویچم به خدا
متحد گشته سه قوه که خورد حق مرا
مرده ای زنده نمایم، سرپیچم به خدا
سالها روز و شبم بود توان بخشیدن
حال در تاب و تبم، مثل خلیجم به خدا
#زنگی_دل باز کردن / نظر دهید

2022-02-07 15:47:52 یه باغچه هس تو کرمون اسمش بداغ  آباده
روز سده که میشه هرکی می بینش شاده
ته مهدیه که رفتین دست راستشو بسیلین
ماشینتون رو هر جو، جا پارکی دیدین،  بیلین
اووخ پیاده بشین، برین به سین باغچه
سف فاصله بگیرین آتش نگیره پاچه
وقتی بیان موبدا با کلای کت کتو
سوت بزنین برقصین هنطو یه تو لوپتو
آتش که روشن بشه باغچه میشه چون تووه
یهو میپره ازجا، ننه سرما که خووه
جیق میزنه که مردم از آتش این سده
وای بدوین که پختم،  خیلیم حالم بده
فریاد ننه سرما نمیرسه به هشکی
همه دارن میزنن به بالشون یه نشکی
پسر دختر،  مرد و زن به همدیگه میلولن
انگار که مایع هستند برای هم محلولن
از سر و کول مردم بالا پایین می پرن
کف میزنن دو دستی،  تو باغچه وو می چرن
اگه بگیری آتش تو حیر و بیر بازی
میسوزی تا به آخر، زنگی دلو چو جازی
جشن سده مبارک
دمب شما سه چارک

عباس زنگی آبادی ( #زنگی_دل ) باز کردن / نظر دهید

2022-02-07 13:55:33 شیره داری؟  زغال میخواهی؟
یک زنی از نپال میخواهی؟
بارک الله به تو چه با حالی
یک کتک با کوپال میخواهی؟
جون و بشنت مگر که میخاره
حال میدی،  مدال میخواهی
بر مونث بسی تو دلبستی
بیوه نه،  نونهال میخواهی
وقت پیری برو عبادت کن
زندگی پر ملال میخواهی؟
شهر خانوک جای بازی نیست
جای خورجین،  جوال میخواهی
حرف زنگی دلان تو گوش بدار
گر که مال حلال میخواهی
#زنگی_دل باز کردن / نظر دهید

2022-02-07 13:47:47 چون زن اول گرفتم خوب بود
زندگی بس عادی و مطلوب بود

با زن دوم چو گشتم آشنا
چند وقتی خوش گذش،  اونم پنا

سومی جان و دلم را تازه کرد
بعد چندی بنده را جمبازه کرد

 بر زن چارم چو گشتم مبتلا
مهریه ش کردم دو تا شمش طلا

زرت من با این یکی قمسول شد
جان ناقابل فدای پول شد

دل چو زنگی، زنگ زد از مد فتاد
خس خسی ور سینه قلبم شد گشاد

بعد اینها عمر من شد بر فنا
زیر خاکم، چار زن ماندن بجا

در دل گورم ولی چون سائلم
بر همه این چارتن بس مایلم

#زنگی_دل باز کردن / نظر دهید

2022-02-07 13:44:47 زن وزر چون شوند با همدگر دوست
غلفتی میکنند از مردها پوست

ز یکدیگر نمیشن هیچ غافل
چو ابقای یکی وابسته اوست

اگر زن ول کند سیم و زرش را
زرک بی ارزش است مانند کمپوست

اگر زر فک شود از قامت زن
نساء بینوا بی جان و بی روست

شراکت می کنند این جمع با هم
به هر جایی که نفعش سخت نیکوست

اگر خواهی طلاق از زن بگیری
مشو غافل که زر در برج و باروست

بشو عاقل ایا زنگی دل زار
که زر در نزد زن بردش چو چاقوست

#زنگی_دل باز کردن / نظر دهید