Get Mystery Box with random crypto!

خانواده صمیمی عباس منش

آدرس کانال: @abasmanesh
دسته بندی ها: تحصیلات
زبان: فارسی
مشترکین: 29.36K
توضیحات از کانال

در این کانال پاسخ های تاثیرگزار به سوالاتی ارائه می شود که اعضای سایت از گروه تحقیقاتی عباس منش در ایمیل سایت پرسیده اند.
مطالعه این مطالب می تواند به شما شیوه حل مسائل را آموخته و موجب تحول زندگی تان در تمام جنبه ها شود.
ارتباط با ما
sales@abasmanesh.com

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 20

2021-08-21 00:33:25 تجربیات تأثیرگزار وحیده عزیز از آگاهی ها و تمرینات جلسه اول | دوره عزت نفس

سلام به استاد عزیزم و مریم جان
و سلام به همه دوستان موفق و عزیزم
خدا رو هزاران بار شکر میکنم که بعد از یکسال و دو ماه و کلی کار کردن روی فایلهای رایگان تونستم نقطه ضعف اساسی شخصیتم رو پیدا کنم و اراده کنم و در جهتش قدم بردارم تا به نقطه قوت تبدیلش کنم، ماهها فکر کردم و از خداوند خواستم کمکم کنه بتونم این دوره بینظیر رو خریداری کنم و بالاخره اتفاق افتاد از روزی که تونستم این دوره رو خریداری کنم هیجان و انرژی زیادی تو وجودم تزریق شد خود خریدن این دوره عزت نفس منو بالا برد که تونستم خودم بدون کمک هیچ کسی این دوره رو تهیه کنم و یکی از خواسته های قلبی من بود و من ارزش این دوره و اموزه ها رو خوب درک میکنم و با اشتیاق فراوان متعهد شدم تا روی عزت نفسم کار کنم

امروز بعد یک هفته کارکردن تمرینات جلسه اول اومدم کنار ساحل و با تماشای غروب آفتاب و حس زیبایی که گرفتم میخوام نتایجم رو کامنت کنم در مورد آموزه های جلسه اول و درسهای استاد عزیزم زیاد چیزی نمینویسم چون اکثر دوستان از تعداد11112 نفر کلی در مورد خود فایل توضیح دادن.
واقعا کجای دنیا یه همچین تعداد کامنتی رو درباره یک فایل میشه دید اون هم کامنتهایی که هر کدوم خودش یک کتابه
ممنونم از استاد عزیزم و همه دوستان باتجربه و عزیزم

و اما تصمیمات من در مورد موضوع فایل جلسه اول و نتایجش:
من به جرأت میتونم بگم یکی از سخت ترین و بزرگترین تصمیمات زندگیم رو نوشتم و انجامش دادم

استاد سالها درگیر یک موضوعی بودم که نمیتونستم رهاش کنم و شدیدا زندگی زناشیویی منو تحت تأثیر قرار داده بود و تو این یکسال که با شما آشنا شدم میخواستم انجامش بدم ولی نمیتونستم، ترس داشتم و اعتماد بنفس نداشتم و فکر میکردم بعدش برام سخت میشه و اذییت میشم اما از طرفی فهمیده بودم اگه این موضوع رو کات نکنم بقیه مسائل زندگیم حل نمیشه
نوشتمش با اینکه شما گفتین از تصمیمات کوچیک شروع کنیم ولی من خودمو میشناسم و پاشنه آشیلم رو شناخته بودم و با خودم گفتم اول باید باید از پس این موضوع بربیای وگرنه این دوره رو ادامه نده، روز اول بود تا ساعت 3 عصر دو دل بودم و باز هم جراتش رو نداشتم ولی دعا کردم و به خدا سپردم و با یک پیام کوتاه کل داستان رو تموم کردم و بعدش انگار یک بار سنگین چند ساله از روی دوشم برداشته شد و احساس کردم از همه بندها و اسارت های نفسم رها شدم، خدایا چه احساس خوبی بود، چقدر به خودم افتخار کردم و خودم رو تحسین کردم

گفتم وحیده دیدی شد، دیدی هیچ اتفاقی نیافتاد، هیچ گله و شکایتی در کار نبود و هیچ مقاومتی نبود

استاد بعد اون تو این یک هفته ارتباطم با همسرم عاااالی شده، خوشحالی و شادی درونی دارم و هر لحظه خدا رو شکر میکنم

استادتو تعریف آخرتون از اعتماد بنفس گفتین که

باور داشتن به خدایی که همواره با ماست، همواره در درون ماست، به ما الهام میکنه، همواره دوستمون داره، هدایتمون میکنه، ما رو ترک نمیکنه، مارو تنها نمیزاره، نیروی برتری که در وجود ماست و با ما حرکت میکنه

و چقدر این تعریف به من کمک کرد تا پا روی ترسم بزارم، بگم کسی تو این دنیا نیست که از خداوند قدرتمندتر باشه، و کسی نیست که منو بیشتر دوست داشته باشه و من ارزشمندم و باید خودم رو بیشتر از هر چیزی دوست داشته باشم، و با قدرت قدم برداشتم

نتیجه این تصمیم این شد که تصمیمات بعدی راحت تر شد، بزرگترین قدم رو برداشته بودم و بقیه برام راحت تر بود.
و اما تصمیم بعدی من
مدتهاست دوست دارم خونه امون رو عوض کنیم و تبدیل کنیم به سه خوابه چون برای دخترهام هم سخته، بزرگ شدن و تو یه اتاق اذییت میشن

هر چقدر به همسرم میگفتم قبول نمیکرد و میگفت پول نداریم. بالاخره نوشتم و رفتم دنبالش

باخوندن کتاب رویاهایی که رویا نیستند فهمیدم همه خواسته های ما اماده هست و فقط من باید از لحاظ ذهنی باورش کنم و به سمتش برم و منی که تا به حال همچین کاری نکرده بودم به یکی از دوستانم که املاکی بود پیام دادم و خواسته ام رو بهش گفتم و از اونجایی که بارها از شما شنیدم خواسته اتون رو کامل و بدون محدودیت بگین من هم اصلا به اینکه پول نداریم فکر نکردم و گفتم چه خونه ای با چه متراژی و تو چه موقعیتی میخوام و ایشون گفت حتما پیگیری میکنم

فردا صبحش به من زنگ زد و گفت بیا املاک تا با صاحب املاک صحبت کنیم و ببینیم اگه موردی هست بهت نشون بدیم

راستش بعدش خیلی ترسیدم من تا حالا تنهایی همچین کاری نکرده بودم و هیچ وقت تنهایی املاک نرفته بودم و موضوع دوم همه اش میگفتم الان بگه پولتون چقدره چی میخوام بگم خلاصه ساعتها با خودم حساب و کتاب میکردم که چیکار کنم اصلا برم یا نه
4.5K viewsMaryam Shayesteh, 21:33
باز کردن / نظر دهید
2021-08-16 06:22:22 سلام
احتمالا متوجه شده اید که مدتی است ما هیچ اطلاع رسانی ای درباره فایلها و فعالیت های جدید استاد عباس منش، از طریق کانال تلگرام انجام نمی دهیم
دوست داشتیم دلایلی که ما را به این نتیجه گیری رسانده است را با شما همراهان عزیز نیز به اشتراک بگذاریم.

اگر با سایت همراه بوده باشید، به وضوح می توانید روندی محسوس از رشد روزانه ی سایت را ببینید.هم از نظر محتوای آموزشی و هم از نظر امکانات سایت و بهبودهایی که انجام می شود.
بعنوان مثال:
در بخش عقل کل، هر روز پاسخ های بیشتری به سوالات اضافه می شود.
در بخش نظرات فایلهای دانلودی و محصولات سایت، روزانه 100 ها دیدگاه تأثیرگزار قرار داده می شود.
در یک کلام، سایت گروه تحقیقاتی عباس منش مثل یک موجود زنده، هر روز در حال رشد است. به همین دلیل اطلاع رسانی فایلهای جدید از طریق کانال تلگرام متوقف می شود.
برای دوستانی که به دنبال بهبودهای دائمی هستند، فضای سایت-که در هر لحظه در آن محتوایی ارزشمند تولید می شود- محیطی ایزوله برای رشد و پیشرفت است.
بنابراین ما فایلها و فعالیت های جدید استاد عباس منش را از طریق صفحه اصلی سایت اطلاع رسانی می کنیم.
یعنی به محض ورود به سایت abasmanesh.com شما می توانید از طریق بیلبرد صفحه ی اصلی، از جدیدترین فایلها یا محصولاتی باخبر شوید که در سایت قرار داده شده است.
اما بهترین شیوه برای همراه شدن با جریانی از رشد و پیشرفت که در جای جای این سایت وجود دارد، این است که زمانی را برای بررسی سایر بخش های سایت نیز بگذارید:
به عنوان مثال:
می توانید هر روز با کلیک روی دکمه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن، از این امکان سایت کمک بگیرید برای واضح شدنِ قدمی که در این زمان باید برای زندگی خود بردارید؛
اگر محصولی از سایت خریده اید، برنامه ای روزانه برای مراجعه به بخش نظرات هر جلسه از آن محصول داشته باشید و با خواندن تجربیاتی که هم-دوره ای های شما نوشته اند، هم بیشتر در فضای فرکانسیِ آموزش های آن دوره قرار بگیرید
و هم با خواندن نتایج دوستان خود، ایمان و انگیزه های خود را برای جدی گرفتن آموزه ها و تمرینات آن دوره، تقویت کنید؛
یعنی اگر به دنبال رشد و پیشرفت هستید، همانگونه که زمانی برای خوردن غذا یا خوابیدن و استراحت جسم تان اختصاص می دهید، زمانی را نیز برای پرورش شخصیت تان و تمرینِ کنترل ذهن انتجام بدهید.
برنامه ای مشخص و پیوسته برای خواندن نظرات دوستان خود در بخش فایلهای دانلودی داشته باشید. تجربیاتی که دوستان در این بخش می نویسند، به وضوح از بهترین کتاب های موفقیت، کمک کننده تر و سازنده تر است.
می توانید با جستجوی سوالات خود در بخش عقل کل، از هزاران جوابی بهره ببرید که آن مسئله را از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار داده است و به این شکل می توانید به دید وسیع تری از مسائل خود برسید.
در پناه الله یکتا شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
abasmanesh.com
4.3K viewsseyed abasmanesh, 03:22
باز کردن / نظر دهید
2021-08-11 08:27:11 استاد و خانم شایسته واقعا ازتون سپاسگذارم. این آگاهیها واقعا قیمت ندارند. خداوند خیلی من رو دوست داره که اینطور داره هدایتم می کنه. اصلا از وقتی که این تصمیم رو گرفتم چقدر آرامتر شدم و دارم برای رفتن به اونجا لحظه شماری می کنم در حالیکه قبلش استرس به سراغم اومده بود که آیا در اون یک هفته همه چیز خوب خواهد گذشت یا نه.

دوستتون دارم و به امید دیدار در جلسه سوم


https://abasmanesh.com/fa/product/the-monotheistic-worldview/
48.0K viewsMaryam Shayesteh, 05:27
باز کردن / نظر دهید
2021-08-11 08:27:11 یعنی این کار من درست مشابه همون کاریه که استاد در باشگاه بدنسازی انجام دادند و بعدش احساس کردند که پا ندارند. من چند سال پیش زمانی که تازه مهاجرت کرده بودم در کشور جدید اقدام به خرید خونه کردم در حالیکه درآمد ماهیانه ام حتی کفاف مخارج زندگی ام رو نمی داد. اما بخاطر هزاران باور اشتباه مثل اینکه

خونه خود آدم یک چیز دیگه است. اینجا اصلا نمیزارن آدم به دیوار میخ بکوبه. مدام اسیر صاحبخانه باید باشم.

اجاره ماهیانه ای که میدم رو داره دور می ریزم اما اگر همین پول رو ماهیانه قسط بدم خونه مال خودم میشه

خواهرام بعد از من به اینجا اومدن و خونه خریدن. تازه اونها اصلا اینقدر با اینجا آشنایی ندارند که من دارم پس من نباید از اونها عقب بیفتم.

من با این باورها با جیب خالی، با جیب مطلقا خالی اقدام به خرید خونه کردم. من حتی هزینه تنظیم سند در دفترخونه رو نداشتم. برای تهیه اون هر چی داشتم از طلا و فرش و غیره فروختم. از مادرم تنها سرمایه زندگیش رو قرض گرفتم و ما بقیش رو از بانک وام گرفتم. خونه از دم قسط بود بنابراین فکر می کردم با تهیه این هزینه ها به این شکل یک دفعه صاحب خونه میشم. اما اصلا حواسم نبود به اینکه همین الان که من وارد این خونه بشم به اندازه دو برابر و نیم در آمدی که دارم باید قسط و هزینه های دیگر رو بپردازم در حالیکه در خانه اجاره ای که بودم براحتی اجاره ام رو میدادم و زندگی ام هم می گذشت.

این کار باعث شد از همون اولین لحظه ای که سند اون خونه رو امضا کردم یک حس وحشت عجیبی به سراغم بیاد که حالا میخوای چکار کنی؟ من حتی یک لحظه هم از اون خونه لذت نبردم. بدترین کابوسهایی زندگی ام رو توی اون خونه دیدم. کلی در روابطم دچار مشکل شدم. کلی جلوی کسانی که ضمانت مرا کرده بودند خوار و خفیف شدم. کلی در بانکم بی اعتبار شدم و …

فقط برای اینکه نخواستم تکاملم رو طی کنم. فقط برای اینکه قبل از اینکه ظرفم آماده باشه میخواستم یک چیز گنده رو توش جا بدم. منی که قبل از اون، نه خونه بلکه حتی یک کامپیوتر نتونسته بودم برای خودم بخرم. زندگی من بعد از اون اتفاق درست مثل همون لیوان مثال استاد ترکید و خرد شد.

اما حالا درسی گرفتم که برای تمام بقیه عمرم کافیه. اینقدر این اتفاق به من صدمه زد که دیگه حتی به اینکه یک مداد رو بدون اینکه پولش رو داشته باشم بخرم فکر هم نمی کنم.

همین امروز طی گوش کردن به این جلسه جلوی یکی از تصمیمات اشتباهم رو گرفتم. راست میگن استاد که ما همیشه یادمون میره. اگر من فکر می کنم این اتفاق دیگه برای همیشه به من درس داده و نمیزاره من دوباره اشتباه کنم شیطان از یک در دیگه وارد میشه و من رو گمراه می کنه. اون کارش رو خوب بلده و من فقط در صورتی می تونم در دامش نیفتم که مدام این آگاهیها رو تکرار کنم.

یکی از دوستانم چند روز پیش من رو به خونه شون دعوت کرد و گفت یک هفته بیا که با هم بچه هامون رو بزاریم یک کلوپ قایق سواری. آدرس سایت رو داد که دخترم رو ثبت نام کنم. برنامه ای که او پیشنهاد کرده بود این بود که بچه ها روزی دو ساعت در کلوپ باشند و قایق سواری یاد بگیرند. من روی سایت دیدم که یک برنامه دیگر هم هست که بچه ها تمام روز در کلوپ هستند و کارهای مختلف و جالبی مثل قایق سواری و شنا و پیاده روی در طبیعت و… انجام میدن. وسوسه شدم و میخواستم به دوستم پیشنهاد کنم بیا این برنامه رو بگیریم.

حالا وضعیتم رو تعریف کنم. دختر من ۶ سالشه و این اولین بار هست که داره تنهایی به چنین جایی میره. قبلا برنامه های بیرون از خانه بدون من داشته اما همش در قالب مدرسه بوده و با دوستان و معملهای مدرسه اونهم گاهی یک روز در یک ماه. حالا الان میخوام یک برنامه فشرده یک هفته ای برای اولین بار براش بزارم بدون اینکه خودم یا او قبلا هیچ تجربه کوچکتری را داشته باشیم. استدلالم هم این بود که یکی از دوستانم که یک دختر بزرگ داره همیشه همه تابستان اون رو تنهایی به کلوپهای مختلف اسب سواری و مزرعه داری می فرسته و دخترش خیلی مستقل و روی پای خودشه. من هم دلم می خواد دخترم مثل او باشه اما حاضر نیستم نگاه کنم ببینم او که الان به این شرایط رسیده قدمهای قبلی رو چطور طی کرده.

من بدون شک با این کار ضربه سنگینی به دخترم خواهم زد. نه تنها که کمکی به استقلالش نمی کنم بلکه از همین سن کم او را از تنها در جمع غریبه بودن می ترسانم وزده می کنم و این کار باعث میشه که تا سالها این خاطره بد باهاش بمونه و بیشتر به من وابسته بشه. در صورتیکه اگر الان من همین برنامه روزی دو ساعت رو بگیرم دفعه بعد می تونم روزانه ساعات بیشتری بگیرم و بعد سال بعد با آمادگی کامل همین برنامه تمام روز در هفته رو بگیرم و به هدفم برسم و باعث لذت برای او هم بشم.
8.2K viewsMaryam Shayesteh, 05:27
باز کردن / نظر دهید
2021-08-11 08:27:11 سلام به دوستان عزیزم
امروز در حال مطالعه جدیدترین تجربیات دوستان در دوره جهان بینی توحیدی بودم که این دو نظر که توسط دوستان مان، آزاده و مجتبی در جلسه 2 | دوره جهان بینی توحیدی نوشته شده اند، به طرز هدایتگرانه ای مکمل یکدیگر بودند و جالب است بدانید با اینکه هر کدام از این دو نظر توسط یک فرد متفاوت نوشته شده اند، اما از نظر تاریخ نوشته شدن، دقیقا پیرو یکدیگر نوشته شده اند.
دوستمان مجتبی، در نظر خود برداشتهایی از آگاهی های این جلسه را نوشته است و آزاده عزیز نیز درباره تجربیات شخصی خودش درباره آگاهی های این جلسه نوشته و درس هایی که باید در تصمیمات آینده زندگی اش آنها را لحاظ کند...
برای من این اتفاق یک هدایت به حساب آمد و تصمیم گرفتم هر دو نظر را با شما به اشتراک بگذارم:

دیدگاه مجتبی عزیز:

به نام خداوند هستی بخش

آرام باش… آرام باش … از زندگی لذت ببر … تکامل را طی کن و اجازه بده که مسیر را قدم به قدم طی کنی.. هیچ عجله ای برای رسیدن نیست… هدف، لذت بردن از زندگی است …هدف، نفر اول شدن نیست ..
چه جملات ناب و گهرباری..
خلاصه کل زندگی در این چند جمله استاد نهفته است. که باید آنها را با آب طلا نوشت و به قول استاد در سر در منزل نصب نمود تا همواره چشمانمان به آنها باشد و همواره چراغ راهمان..

سلام استاد گرامی سلام سرکار خانم شایسته عزیز

سپاس مجدد از همراهی شما در این دوره فوق العاده و یادآوری تان

به نظر من با نگاه کردن به طبیعت و جهان هستی می توان در تمامی اتفاقات، ردپای قانون تکامل را مشاهده کرد . خود خداوند میفرماید: جهان را در شش روز آفرید و سپس بر عرش استیلا یافت.

روند رشد یک بذر و تبدیل آن به یک درخت مثمر میوه در چند سال اتفاق می افتد.

بهترین جایی که می‌تواند تکامل و حرکت قدم به قدم و آرام آن را درک کرد، اختلاف بین زمان روز و شب است، اختلاف میان بلندترین روز سال(اول تیرماه) و کوتاهترین روز سال( اول دی ماه) حدود ۵ ساعت و ۱۱ دقیقه می‌باشد. این اختلاف در طول شش ماه و با روزانه حداکثر یک دقیقه تفاوت نسبت به روز قبل اتفاق می‌افتد و چقدر آرام آرام و بدون حس کردن متوجه می‌شویم چقدر روزها بلندتر شده و یا چقدر روزها کوتاه‌تر بدون ذره‌ای عجله..

واقعاً زیبا نیست..

اگر همین یک اتفاق طبیعی را الگو قرار دهیم می‌بینیم که ما نیز میتوانیم آرام آرام روند رو به رشد خود را ادامه دهیم و زمانی خواهد رسید که اگر جایگاه آنموقع خود را نگاه کنیم متوجه میشویم چقدر تغییر نسبت به سال قبل یا حتی ماه یا حتی روز قبل داشته‌ایم.

فقط با حرکتهای کوچک و حتی یکدقیقه ای..

درسهایی که این جلسه برای من داشت و می بایستی همواره برای خود تکرار کنم این است که:

* استفاده صحیح از قانون تکامل نه تنها جلوی رشد من را نمی‌گیرد بلکه باعث تسریع در روند رسیدن به خواسته هایم می شود .

*هر وقت در زندگی حرص زدم ، عجله داشتم، طمع کردم و با خود گفتم این فرصت دیگر برای من اتفاق نمی‌افتد، باید بدانم قانون تکامل را زیر پا خواهم گذاشت و ضربه آن را خواهم خورد.

* برای هر کاری که می خواهم انجام بدهم، برای هر هدفی که در زندگی دارم، برای هر خواسته ای که دارم،

باید بنشینم فکر کنم و بررسی کنم آیا با قوانینی که تاکنون درک کرده ام تطابق دارد یا خیر؟

پیش‌نیازهای آن را انجام داده‌ام؟

آمادگی لازم را کسب کرده‌ام؟

خود را خوب شناخته ام؟

و به طور کلی ظرف وجودی خود را آماده نموده ام؟

*برای رسیدن به موفقیت پایدار در هر زمینه‌ای (سلامتی، مالی، معنوی ،روابط و ذهن آرام) به هیچ عنوان نباید عجله کنم.

*عدم طی کردن تکامل برای رسیدن به هر خواسته‌ای، موجب بی انگیزگی و دلسردی می شود.

* برای درک بهتر قانون تکامل بایستی به جهان اطرافم با دقت بیشتری بنگرم و بیندیشم.

* هدف از رسیدن به خواسته ها تجربه لذت است و لذت در طی کردن مسیر است نه رسیدن با عجله به مقصد و هدف.

* وقتی خیلی راحت هستم، آرام هستم و همه چیز برایم به راحتی اتفاق می افتد، هیچ نگرانی، عجله و استرسی ندارم بدین معنی است که در مسیر درست هستم و تکامل خود را طی کرده‌ام .

*قانون تکامل بسیار بسیار به آرامش ذهن من کمک می کند.

* هیچ رقابتی با هیچکس ندارم، به دنبال نفر اول شدن نیستم چون با آرام بودن موقعیت های اول شدن خود به خود به وجود می‌آید با باورهای درست و طی کردن تکامل..

در پناه خداوند..

دیدگاه آزاده عزیز:

آگاهی های این جلسه اینقدر ارزشمندند که اگر هزار بار هم گوش بدم باز کمه. همینطور که استاد مثال می زدند من یاد مثالهای خودم می افتادم. من بیشتر از اینکه در زندگی ام مثال برای رعایت کردن قانون داشته باشم مثال برای رعایت نکردنش دارم. یکی از وحشتناکترین مواردش که شاید قبلا هم تو کامنتهام بهش اشاره کرده باشم جریان خونه خریدنم با جیب خالیه.
5.8K viewsMaryam Shayesteh, 05:27
باز کردن / نظر دهید
2021-08-07 21:23:45 میشه گفت مطالبی که تا حالا تو هر محصولی گفته شده حالا داره بصورت عملی و مستند که کاملا همه چیز غیرقابل پیش بینی و واقعی هست،اموزش داده میشه ،و این فوق العاده است؛

https://abasmanesh.com/fa/product/the-monotheistic-worldview/
3.1K viewsMaryam Shayesteh, edited  18:23
باز کردن / نظر دهید
2021-08-07 21:23:45 بخشی از تجربیات ستاره عزیز از گوش دادن به آگاهی های جلسه 1 | دوره جهان بینی توحیدی

سلام به بهترین استاد دنیا
بخش از برداشت های من از آموزش های این جلسه شامل:

“خیلی از ماها در برهه ای از زندگی میفهمیم که باید تغییر کنیم حالا هر تغییری ، شغل روابط تحصیلات محل زندگی و … اینو میفهمیم که باید از این شرایط سفر کنیم اما دائم فکر میکنیم و 2×2 تا چهارتا میکنیم و منطقی بهش نگاه میکنیم و نهایتا اون قدم اول که مهمترین اقدام برای تجربه همه زیبائیهاست رو برنمیداریم

مهم: اقدام یعنی برداشتن همون قدم اول و فقط در این حالت قدمهای دوم و سوم و … گفته میشه نه قدم صدم
با قدم اول مقصد نهایی نشون داده نمیشه چون باید درسها اموخته بشه و تکامل طی بشه
پس باید از ترسها رد بشی و نذاری بهت حکومت کنند و باور کنی خدا هدایتت میکنه و قدمهای بعد برات روشن میشه”

استاد قضیه اون شب تو اون مهمانی و اون روز تو میدان جهانبار خیلی برام جالب بود. قبلا هم گفته بودید که the univers likes speed
جهان شتاب رو دوست داره و دقیقا در این دو مثال مشخصه که “وقتی قدم اول رو برمیداری حتی اگه اشتباهه حتی اگه طبق باورهای اشتباه و محدود گذشته است ، حتی اگه ظاهرا اون راه اصلا ربطی به رسالت نهایی ما نداره اما جهان خیلی سریع و با چه شتابی به اون اقدام ما، به درخواست ما و حرکت ما پاسخ میده
درسته ، “دنیا دنیای شجاعان، دلیران و نترس هاست ” چون ذات جهان هم ، بی باک و پرشتابه

“باورهای ما هر چی باشند ایده هایی هم که به ذهنمون میاد متناسب و هم اساس با همونهاست . جهان طبق قانونش حامی ما در مسیر رشدمون هست اما ما کمک ها و هدایت ها را در حدّ باورهای خودمون درک می کنیم و دریافت می کنیم و تشخیص می دیم.

“حتی اگر اولین ایده اشتباه باشه انجامش بده ، مهم نیست ، هدایت میشی اگر باور کنی”

استاد از اینکه با حوصله و شفاف توضیح میدید گاهی مکث میکنید گاهی هم خیلی بانمک تعریف میکنید ممنونم
وقتی شمرده و خونسرد توضیح میدید ذهنم فرصت میکنه با کلام شما همراه بشه و مطالب رو دریافت کنه
وقتی هم یه چیزی رو خیلی بامزه تعریف میکنید لذت میبرم و کلی میخندم
خیلی خیلی خوبه که لحظه های سفر بدون سانسوره ، یعنی حتی اتفاقات غیرمنتظره و مشکلات

همون اول کار کلی معادلات ذهنم به هم ریخت. دیدن رفتارهای شما و آموزش های شما در کنار هم‌ بهم کمک می کنه که دیگه کمتر برای اتفاقت زندگیم سخت بگیرم. شاید یه روز پنچر بشم، جریمه بشم ، تو چاله بیفتم، یه راه چندصد کیلومتری و برگردم ‌، اما اونچه نتیجه رو مشخص می کنه‌، واکنش من به این اتفاقات هست و واکنش‌های درستِ من می تونه از دل ناخواسته ها‌، برام برکت به ارمغان بیاره. ناخواسته ها برای همه اتفاق میفته ، واکنش ادمها در برابر اون ناخواسته ها هست که نتیجه رو متفاوت میکنه
دیدنِ واکنش ما در برابر تضادهاتون‌، خیلی خیلی چگونگیِ عمل به قانون رو برام روشن کرد.
چقدر این نوع آموزش ارزشمند و تحسین برانگیزه و البته که کاربردی

میدونید یاد چی افتادم: ابتدایی که بودم همش تفاوت جزیره و شبه جزیره رو یادم میرفت، تفاوت شش و آبشش، تفاوت تنفس و فتوسنتز ، میدونستم برعکس همن ولی کودوم به کودومه ؟؟ همش باید حفظ میکردم ، یاد نمیگرفتم بعد معلممون میگفت توی کشورهای خارجی برای اموزش جغرافیا مثلا: بچه ها رو با هلیکوپتر میبرن تو جزیره و شبه جزیره و بچه ها دیگه هیچ وقت یادشون نمیره که جزیره از چهارطرف به آب راه داره ولی شبه جزیره از سه طرف به اب و از یک طرف به خشکی راه داره
چون به چشم میدیدن و این تصویر حک میشد تو ذهنشون اما ماها باید از رو کتاب حفظش میکردیم واسه شب امتحان و خیلی مثالهای دیگه که خودتون بهتر از من میدونید

دوره جهان بینی توحیدی‌، یه کارگاه تئوری و عملی با هم هست که داره همین کار رو انجام میده برامون.
شما دارید قانون رو هم تئوری و هم عملی به ما یاد می دید. و این جلسات که هم تئوری هم و هم مستند‌، چگونگی عمل به قانون رو داره توی ذهنمون حک می کنه.
اینکه ما داریم اتفاقات روزانه و عکس العملهای شما رو به صورت مستند می بینیم ؛ اینکه ما داریم نحوه ی عملکردتون به آنچه آموزش می دید رو می بینیم و توی بخش تئوری هم می شینید و درباره قانون با ما صحبت می کند و نکته ها رو هم یاداوری میکنید، بعنوان شخصی که بهتر از هر کسی در عصر ما تونسته اون اصل قوانین جهان رو درک بکنه و مهمتر اینه بهشون عمل کنه ، دقیقا حکم همون آموزش رو برای من داره

راستش معمولا ما فکر میکنیم کسی که موفق و مومن و ثروتمنده کلی کارای عجق وجق در روز انجام میده و کلا همه اتفاقات یه جور خاصه در مورد اون ادم ، یعنی ادمها ذاتا دوست دارن که بگن هر کی موفق و ثروتمنده کلا خیلی خاصه و عجیبه و چون من خاص و عجیب نیستم پس موفق و ثروتمند نمیشم و راحت کم کاری خودشون رو توجیه میکنن اما این محصول داره اصل دیگه ای رو اموزش میده
53.2K viewsMaryam Shayesteh, edited  18:23
باز کردن / نظر دهید
2021-08-06 08:22:08 پاسخ هاتون بسیار بسیار کمک کننده و تکمیل کننده این قسمت و جلسه پنجم بود .

خیلی ازتون ممنون و سپاسگزارم برای تلاش های همه عزیزانم در این سایت الهی .
تازه کامنت های بی نظیر دوستان م هم سپاسگزارم خیلی ازشون برای ساخت باور استفاده میکنم و باور قدرتمند برام میسازه .
در پناه خدلی توانا و دانا شاد و سالم و ثروتمند. تر از همیشه باشید.

https://abasmanesh.com/fa/product/the-period-of-self-esteem/
3.6K viewsMaryam Shayesteh, 05:22
باز کردن / نظر دهید
2021-08-06 08:22:08 تجربیات طیبه عزیز از آگاهی های جلسه 5 | دوره عز نفس:

به نام خدای رحمت و مهربانی
سلام استاد عزیزم و همراه گرامی و دوست داشتنی شون خانم شایسته زیبا و همه دوستان ارزشمند در دوره خالص عزت نفس .
خدارو صد هزار مرتبه شکر برای فرصت دیگه برای نظر گذاشتن در این بخش و دوره بی نظیر الهی .
یکی از موضوعاتی که میتونم بگم خیلی توش پیشرفت داشتم نسبت به گذشته م همین موضوع تایید گرفتن از دیگران و نادیده گرفتن خواسته های خودم بوده .

از وقتی دوره عزت نفس رو خریدم خیلی تغییر کردم خیلی .فهمیدم من تمام مشکلاتم مربوط به همین نداشتم عزت نفس بوده .
فهمیدم من خودم رو فراموش کرده بودم و بجایش تا دلتون بخواد افرادی مثل پدر و مادر و دیگران اولویت زندگی من بودند .
بشدت مراقب بودم کاری نکنم که اونها ازم ناراضی باشند وفکر بدی در موردم نکنند .
من اینجا اومدم رشد کنم و تغییر کنم پس خیلی صادقانه می‌نویسم .

روزی که جلسه دوم رو گوش دادم و گفتید خودتون رو از پدر و مادرتون بیشتر دوست داشته باشید کلی گریه کردم .
گفتم من همیشه افرادی رو از خودم بیشتر دوست داشتم و شما اولین نفری بودید که خودم رو به خودم آورد و عشق به خودم رو آموخت .شما یه مربی الهی هستید برای ساختن یه انسان از نو .
به حقیقت همون روز شروع کردم به عشق ورزیدن به خودم و مهم کردن خواسته هام .
و به راحتی شروع کردم به نه گفتن .
باورتون میشه من حتی فکر میکزدم که یه ادم اگه نه بگه دیگه خوب نیست و خدا دوستش نداره چون ریشه این باور هم برمیگرده به خوب بودن از نظر دیگران چون می‌دیدم که آدمهای که خیلی راحت به خواسته های نامعقول دیگران نه می‌گفتند بد خطاب میشدند و پشت سرشون هزار جور حرف و تحقیر و توهین میشدن.

اما ورق برای من برگشت فهمیدم چقدر من از این نوع باور محدود ضربه خوردم .من یه در صدم هم فکر نمی‌کردم که این همه باور های اشتباه که شاید بهشون هم افتخار میکردم بزرگ ترین ضربه ها رو بهم زده .
دیگه امروز خیلی متفاوت تر از همیشه برخورد میکنم ادعا ندارم خوب عمل میکنم اما این روزها و خیلی روزهای دیگه س که خودم رو اولویت قرار میدم.
به خودم سلام میکنم اول هر صبح و جلوی آینه کلی صفات خوب تقدیم خودم میکنم .
بهترین قسمت غذاها رو خودم برمیدارم .برای خودم لیوان خریدم و مخصوص .
بهترین لباس ها رو می‌پوشم قبلنا لباس هام فقط برای رفتن به مهمونی بود که لباسی داشته باشم بپوشم اما همون روز که میخرمش میام می‌پوشم و ازش لذت میبرم .

برای خودم عطرمیخرم و ازش هر روز استفاده میکنم و لذت میبرم .

موهام رو اونجوری که دلم میخواد می‌بندم یا کوتاه میکنم .
اونجوری که دلم بخواد یا آرایش میکنم یا نمیکنم بیرون میرم بیشتر وقتا تو خونه برای خودم آرایش میکنم .
خیلی وقتام از طرف خود مادرم هم تایید نمیشم اما مهم نیست .
یکی از ترمزهای من رها کردن چادرم بود چون تو تلویزیون اینقدر از این باورهای چادری بودن تاثیر گرفته بودم و فکر میکردم ارزشمندی من به پوشش سفت من باشه یه جاهایی هم خیلی خودم رو اذیت کردم .اما همین پاییز امسال رها شدم .

گفتم بذار فقط خودم باشم و من ارزشمندیم به چادرم نیست و من همینطوری که هستم ارزشمندم دیدم بخدا همه اون ها ترس های خودم بود و من چقدر راحت تر می‌پوشم و دقیقا می ترسیدم تایید نشم از سمت خانواده م اما هیچ کسی چیزی نگفت .
تازه توسط خود پدرم هم تحسین شد تیپم.
یه باوری که سالها اذیتم میکرد زیبایی ظاهری م بود و من همیشه فکر میکردم اگه منو مانتویی ببین بقیه چی فکر میکنند و آرایش کنم و …
فکر میکردم این زیبایی که خدا داده اگه بخوام مانتویی باشم و موهام بیرون باشه گناه هست .

همین باور شد سالها یه وان چادری بودن رو تجربه کنه یه پام مانتویی بودن رو .
یه دوگانگی که خیلی اذیتم میکرد .و بالاخره این پل های پشت سر رو برای همیشه رها کردم و چقدر راحت تر شدم .چقدر دیدم زیبایی هام قابل تحسین کردن هستند و من یه عمر بخاطر باورهای مریض خودم رو اذیت کرده بودم و لذت بردن از وجودم رو گرفته بودم .
همش همش بخاطر خوب بودن از نگاه جامعه که توش زندگی میکردم بود همش تایید طلبی .
الان وقتی به سمت خواسته ای بخوام برم از خدا کمک میخوام و قدرت رو دست زندگی خودم میدم و حرکت میکنم چه بقیه تاییدم کنند یا نه .بازم میگم من ضعف شخصیتی زیادی هنوز دارم تو این موضوع که میخوام این شرک و ترمز رو به قسمتی دیگه از ایمانم هم اضافه کنم .

من هنوز میخوام تایید پدر و مادرم رو بگیرم چون این ترمز محدود هنوز در من هست ترس ها در من هست .من میخوام روزی که دوباره به صفحه عزت نفس برگشتم این ترمز رو هم برای همیشه ازش رد بشم و به جایی برسم که به هیچ کسی قدرتی ندم جز خودم و خدای خودم و دنبال تایید و تحسین نباشم من امر در مسیر درست علایقم و خواسته هام باشم بقول استاد خود به خود نیاز به تایید و تحسین شدن در من ارضا میشه ‌‌.
3.7K viewsMaryam Shayesteh, 05:22
باز کردن / نظر دهید
2021-08-04 08:23:11 من واقعا از خدایی که یه همچنین جهان زیبایی رو خلق کرده و یه همچین قوانین ثابتی رو براش قرار داده و یه همچین بنده های بینظیری داره، از استاد که با شناختن این قوانین باعث شدن که زندگی خیلیا از بی ثباتی در بیاد و قلبشون مطمعن بشه محکم بشه که همه چی رو حساب کتابه،از خانم شایسته که انقدر پر از عشق این مستندارو واسه هممون با جونو دل تهیه میکنه و سند حرفای استادو واسه همه رو میکنه تا دیگه بهانه ای واسه کسی نمونه و از خودم که اینارو جدی گرفتم و سرسری رد نشدم واقعا از ته قلبم خیلی عمیق سپاسگزارم دم هممون واقعا گرم. شاد باشید در پناه حق.

https://abasmanesh.com/fa/product/discovering-the-laws-of-life/
2.3K viewsMaryam Shayesteh, 05:23
باز کردن / نظر دهید