2021-03-18 16:50:58
#معرفی_کتاب | «بیگانه» نوشتهی «آلبر کامو»
داستان "بیگانه" که حاوی درونمایهای غلیظ از هیچ انگاری (ابزوردیسم) است، حول شخصیتی پیچیده و چند وجهی به نام "مورسو" تعریف شده که باورش بر مبنای پوچ انگاشتن زندگی و تمام قواعد موجود در آن و بیهوده پنداشتن تلاش برای یافتن معنایی برای آن استوار است و صداقتی مثال زدنی در ابراز این باورش دارد.
طبعاً رفتار و عقیده منحصر به فرد مورسو و بیتفاوتی او نسبت به مسائل باعث پس زدن او توسط محیط پیرامون میشود و داستان روایتگر نسبتِ سختیست که از پس این تضاد بین مورسو و محیط درمیگیرد.
به زبان روانکاوی لکان، اگر جامعه را به مثابه "ساحت نمادین" در نظر بگیریم؛ در واقع مورسو گرچه ظاهرا بخشی از آن به حساب میآید اما در باطن، منش و شخصیت او مناسبات این ساحت را بر نمیتابد.
گویی هرگز وجود و روح او تحمل ساحت نمادین را ندارد و در آن هضم نمی شود؛ از قضا رخدادهایی سبب میشود تا به مثابه "امر واقع" به ساحت نمادین و قراردادهای موجود در آن واکنش نشان دهد و با پیش روی بیشتر داستان، شخصیت عصیان گر او تراش خوردهتر خود را به ما نمایان میکند.
از طرفی ساحت نمادین هم در مواجهه با او توانایی و امکان برقراری ارتباط سالم را ندارد و تخاصم میان این دو از فصل دوم کتاب عینیت بیشتری به خود میگیرد.
هنگامی که از هیچ و پوچ انگاشتن زندگی صحبت میشود، اذهان غالبا به سمت انسانهایی رقتانگیز و افسرده یا منفعل و غیرقابل تحمل میرود. اما پوچ انگاشتن زندگی پوچ انگاشتن تمام رذیلتها و خصیصههای منفی بشر هم هست. پوچی دروغ، نفاق، قضاوت، ظلم، تحقیر و بسیاری از ویژگیهای منفی دیگر.
در بیگانه در عین حال که بهواسطه شخصیت محوری داستان پوچ گرایی را با تمام وجود درک میکنیم، طعم تجربه ای ناب را میچشیم که به خوبی نمایانگر بخش عمدهای از زوائد زندگی بشر به دور از سطحی نگری و شعارزدگیست.
مسئله مهم بعدی که در خصوص کتاب قابل توجه است کشمکش های درونی شخصیت اصلی ست که در موقعیت های مناسب توسط نویسنده تعین مییابد.
در حقیقت کامو نشان میدهد که باورها و اعتقادات نه در خلاء که در نسبت با دیگر باورها و اعتقادات و البته در نسبت با محیط شکل میگیرند؛ تقویت می شوند؛ و ثبات پیدا میکنند و این فرآیند در مقاطع مختلف زندگی در جریان است.
پوچ گرایی مورسو و تمایل به بقا در وجود او حتی تا آخرین روزهای زندگی، مورسو را دچار تضادی درونی و سوبژکتیو میکند که روایت آن بسیار عمیق شکل گرفته است.
پایان بندی کتاب به نوعی تاثیرگذاری بالایی دارد که گویی کتاب بعد از اتمام تازه شروع شده باشد.
پایان بندی بهخصوص جملات نهایی تکملهای مناسب است بر نبوغ جاری نویسنده در کتاب به خصوص در پردازش شخصیت و برقراری نسبت شخصیت با محیط یعنی ساخت فضا.
همهی ما در زندگی کم و بیش با افرادی مواجه شدهایم که درک یا شناخت آنان برای ما به دلیل تفاوتهایی که با عرف جامعه دارند ساده نبوده است. یا در موقعیتهایی قرار گرفتهایم که به دلیل بههم خوردن شرایط عادی، تصمیم گیری در آن موقعیت برای ما دشوار بوده و ما را وارد یک بحران کوتاه یا دراز مدت کرده است.
نویسندگان باید با برقراری یک کلاژ مناسب بین تکنیکهای داستاننویسی، فرمی مناسب خلق کرده و امکان شناخت با شرایط مختلف و متعارضی را به ما اعطا کنند تا بدین طریق دید ما را همزمان نسبت به جهان اطرافمان "لطیفتر" و "عمیقتر" کرده باشند. در واقع لطافت و عمق که نتیجه برانگیختگی حس و عقل و سنتز میان آنان است، ما را در داشتن نگرشی متعالی به زندگی یاری میرساند.
اساساً جنگ جهانی دوم و اثرات آن باعث حاکمیت روحی خاص بر جهان شد که دربردارنده نوعی عدم قطعیت و شک و بدبینی به زندگی بود. این روح بالطبع در زندگی هنرمندان آن دوران نیز تاثیراتی گذاشت.
کما اینکه ژان لوک گدار فیلمساز شهیر فرانسوی میگوید: جنگ جهانی دوم هم تاریخ قرن بیستم را نصف کرد و هم تاریخ سینما را.
در ادبیات نیز آلبر کامو یکی از نویسندگانیست که این روح حاکم در آن هنگام از تاریخ را در آثارش نمایندگی میکند و به آن دامن میزند.
در آثار کامو معمولا چگونگی مواجهه انسانها با زندگی و رنجهایش یا بینش انسانها در این خصوص، بخش مهمی از داستان را تشکیل میدهد و او میکوشد عناصر ادبیات داستانی را در خدمت روایت آن به کارگیرد.
علیرضا حبیبیان
#واحد_فرهنگی
@anjoman_eslami_nit
1.0K views13:50