□ نا-شناخت و تمرد ژرژ باتای ترجمهی آری سرازش من در طی چندین | apparatus_channel
□ نا-شناخت و تمرد ژرژ باتای ترجمهی آری سرازش
من در طی چندین سخنرانی در این سالن کوشیدهام تا تجربههای خود دربارهی نا-شناخت را بیان کنم. اگرچه این تجربهها از برخی جهات کاملاً مسائلی شخصی هستند، اما با این وجود من همچنان آنها را دارای پتانسیل بهاشتراکگذاشتهشدن میدانم، چرا که در نهایت به نظر نمیرسد از پیش تمایزی میان این تجربهها و تجربهی دیگران وجود داشته باشد، مگر اینکه این تمایز را من خود ایجاد کرده باشم، یعنی اذعان به آگاهی از اینکه تجربهای که از آن سخن میگویم تجربهی نا-شناخت است.
البته واضح است که هر زمان من از نا-شناخت سخن میگویم، باید با همان مشکل روبهرو شوم، و از این رو هر بار باید به آن دشواری استناد کنم. اما با وجود این من، فوراً نا-شناخت را تصدیق میکنم و رد میشوم، زیرا که در نهایت ترجیح میدهم دوباره این ناسازه را در محضر شما بسط بدهم؛ ناسازهی شناختِ نا-شناخت، دانش از فقدانِ دانش.
همانطور که از عنوان سخنرانی من برمیآید، قصد دارم از تمرد سخن بگویم. اعتقاد دارم که ما بردهی معرفت هستیم، و اساس هر معرفت و شناختی شکلی از بردگی است: تصدیقِ شیوهای از زندگی چنانکه هر لحظه در آن صرفاً در نسبت با لحظهای دیگر که از پس لحظهی اول میآید، معنا دارد.
ادامهی مطلب در این لینک: apparatuss.com/unknowing-and-rebellion/