Get Mystery Box with random crypto!

□‍ آشوب خزنده اچ. پی. لاوکرفت، وینفرد ویرجین جکسون ترجمه‌ی محم | apparatus_channel

□‍ آشوب خزنده
اچ. پی. لاوکرفت، وینفرد ویرجین جکسون
ترجمه‌ی محمدهادی فروزش‌نیا

از لذّات و تألمات تریاک بسیار نوشته‌‌اند. وجدها و ترس‌های دکوئنسی و جنّات مصنوع بودلر با چنان هنرمندی‌‌ای به ضبط و شرح آن پرداخته‌‌اند که نام آنان را جاودان ساخته و جهان را نسبت به زیبایی، دهشت و اسرار عوالمی که فرد خیال‌‌باف بدان‌جا راه می‌‌یابد آگاه نموده است. اما هرچند بسیار به گفته آمده، لیک هیچ‌‌کس یارای آن نیافته که به ذات اوهامی که در برابر ذهن گسترانیده شده تقرب جوید؛ و یا به راه‌‌های ناشناخته‌‌ای نزدیک شود که مصرف‌‌کننده‌‌ی مخدر به‌‌طور مقاومت‌‌ناپذیری به مسیر مزّین و مرموزش کشیده می‌‌شود. دکوئِنسی به سمت آسیا کشیده شد، آن دیارِ بارورِ سایه‌‌‌های ابرآلود که قدمتِ سهمگینش چنان چشمگیر است که «درازای عُمرِ نام و تبار، حس جوانی را در فرد فرو می‌‌خشکاند»، اما او جرئتِ رفتن به فراسوی آنجا را نداشت. چه، آنان که فراتر رفته‌‌اند، به‌ندرت بازگشته‌‌اند؛ و حتی وقتی هم که بازگشته‌‌اند، یا خاموش بودند و یا به‌‌کلی مجنون. من به‌‌جز یک‌‌بار تریاک را مصرف نکردم – در سال طاعون، وقتی دکترها می‌‌کوشیدند تا دردهایی که قادر به علاجشان نبودند را کرخت و بی‌‌حس سازند. اُوردوزی رخ داد -چون پزشکم را وحشت و خستگی از توان انداخته بود- و من به‌ جایی حقیقتاً دوردست سفر کردم. در نهایت بازگشتم و زنده ماندم، اما [در نتیجه‌‌ی این سفر] شب‌‌هایم را خاطراتی غریب در بر گرفت، و دیگر دکتری را نگذاشتم که برایم تریاک تجویز کند.

درد و زق‌زقی که در سرم بود در زمان تجویز مخدر به‌‌کلی تاب‌ناپذیر گشته بود. به آینده هیچ اعتنایی نداشتم؛ فرار کردن، چه به واسطه‌‌ی درمان، چه ناهشیاری یا مرگ، تنها چیزی بود که برایم اهمیت داشت. در آن زمان نسبتاً هذیان‌زده بودم، از این رو تعیین زمان دقیق انتقال برایم دشوار است. اما تصور می‌‌کنم که تأثیرات مخدر احتمالاً اندک زمانی پیش از آن‌که زق‌زق سرم دیگر دردناک نبود آغاز شد. چنان‌که گفتم اوردوزی رخ داد؛ بنابراین واکنش‌‌هایم احتمالاً بسیار دور از حالت طبیعی بوده است. [ ادامه ]

■ www.apparatuss.com
■ @apparatus_channel
■ instagram.com/apparatus.insta